۱۲مهر۱۴۰۰
قیام با کانونهای شورشی
خامنهای این روزها به سختی در تقلا و دست و پا زدنهای بیسابقهای است که جای بررسی و واکاوی دارد.
هنوز چندان از صدور فرمان مسخرهٔ «جهاد تبیین» نگذشته است که باز هم خامنهای مزدوراناش را روز یکشنبه ۱۱مهر ۱۴۰۰ جمع کرد تا برای آنها روضهٔ امنیت بخواند. اما تفاوت اینجاست که روضهٔ پیشین در هراس از فضای مجازی و باختن جنگ «نرم» به مردم و مقاومت ایران بود، ولی این تب و لرز جدید عمود خیمهٔ نظام در نگرانی از «تهدید سخت» است!
«تهدید سخت» ؟! از کدام سو؟!
خامنهای در سخنرانی برای پاسداران دانشگاه افسری نظام، مزدوران بسیج و سپاه را «سپر دفاعی» نظام ولایت در برابر «تهدیدهای سخت دشمنان بیرونی و درونی» دانست!
لازم به توضیح است که خامنهای، با وجود درگیر بودن با بحران انزوای شدید بینالمللی و مشخصاً رویارویی در مسأله اتمی و موشکی و دخالتهای منطقهای با غرب، ولی بارها و بارها امکان وقوع جنگ خارجی را کاملاً منتفی دانسته است؛ بنابراین نمیتوان به بخش «تهدید سخت بیرونی» در این جملهٔ عمود خیمهٔ نظام وقعی گذاشت! در حقیقت این قسمت از کلام وی را باید «تزئینی» و مکمل جمله دانست؛ زیرا هیچکدام از کشورهایی که با رژیم مشکل یا اختلاف دارند، مدعی و خواهان «جنگ» و «تهدید سخت» نبوده و نیستند!
بنابراین علیالقاعده باید به همان بخش دوم حرفش در مورد تهدید بازگشت و آن را بررسی کرد؛ «تهدید سخت درونی»!
این بخش کار بسیار سادهتر است؛ در صحنهٔ جدی سیاسی این کشور، چه گروه، جریان، سازمان، یا تشکلی وجود دارد که مدعی «تهدید سخت» برای این نظام باشد؟! قارچها و کپکهای سیاسی و دلقکهای اپوزیسیون نما که نیازی به بحث و بررسی ندارند؛ بازماندهٔ خاندانی که با دخالت انگلستان به سلطنت رسیدند و با دخالت آمریکا و کودتای سیاه ۲۸مرداد به حیات ننگین آن پادشاهی ادامه دادند هم که خود از دوستداران «سپاه پاسدران انقلاب اسلامی» است! پس بالمآل روشن است که هرگز از سوی این «دوست!» خطر و تهدیدی متوجه نظام آخوندی نخواهد شد؛ چه رسد به «تهدید سخت»!
آیا جریانی جز مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق بوده و هست که از فردای روز خونین ۳۰خرداد ۱۳۶۰ پرچم تهدید سخت و مبارزه قهرآمیز با این نظام را بلند کرد و هزینههای سهمگین آن را هم تمام و کمال پرداخته است؟!
بله؛ یگانه دشمن سازمانیافته و سازش ناپذیر این نظام ننگین، مقاومت مردمی ایرانزمین بوده که نه در دروان جنگ ضدمیهنی و نه در روزگار خاتمی شیاد و بازیهای باند لجنزار سبز و بنفش نظام، یک گام از شعار «سرنگونی» پا پس نکشید. شعاری که بهدلیل همین پایداری پرشکوه، امروز تبدیل به اصلیترین مطالبهٔ جاافتاده و مشروع مردم ایران شده است.
خامنهای در ردای یک «کاشف»!
شاید این حقیقت که عمود پوسیدهٔ نظام در میان «درفشانی!» های آنلاین خود، نیروهای مسلح یک کشور را بهعنوان مدافع امنیت آن کشور دانسته است، چندان از سوی عقلای جهان فهم نشده باشد! زیرا پیش از این جملهٔ خامنهای، نیروهای مسلح و ارتشهای کشورهای مختلف جهان در تمام طول تاریخ چند هزار سالهٔ بشری، کارشان نخریسی و یا چیدن پشم گوسفند بوده است و هنوز کسی در جهان امروز متوجه این کشف بزرگ خامنهای نشده که از نیروهای مسلح میتوان برای چه کارهایی استفاده کرد!
اما این تنها تخم طلایی «رهبر فرزانه» ی پاسداران و بسیجیان نبود! خامنهای در بخش دیگری از سخنان خود، در تلاش برای نیش و کنایه زدن به کشورهای غربی که با خواستههای رژیم همکاری نکردهاند گفت: «تامین امنیت با تکیه بر دیگران یک توهم است!»
آیا این را هم باید به حساب یک «کشف» دیگر گذاشت یا «دروغ» ی دیگر؟!
هزینههای سرسامآور میلیارد دلاری که نظام به مردم ایران تحمیل کرد تا بشار اسد، دیکتاتور جنایتکار سوریه را سر پا نگهدارد، در کجای این کانتکس ولایی قابل بررسی است؟ آیا بشار اسد بدون جنایتهای ارتکابی از سوی پاسداران نظام و خاصه خرجیهای قاسم سلیمانی سر پا میماند؟!
آیا حزبالشیطان لبنان و حسن نصرالله، بدون تکیه بر پشتیبانی مالی و نظامی و آموزشی و لجستیکی همهجانبهٔ رژیم آخوندی، توان تداوم حیات سیاسی داشت؟!
آیا حوثیهای یمن سلاح و آموزش و پشتیبانیهای دیگرشان توسط ساکنان اجرام سماوی تأمین میشود؟!
از تمام این موارد گذشته، اگر در امنیت به دیگری تکیه نمیکنند، پس حراج سرمایههای ایران، از دریای خزر در شمال تا کف خلیجفارس در جنوب به دوستان شرقی با قراردادهای ننگین مفتضح به چه معناست؟!