گزیده روزنامههای حکومتی
روزنامههای حکومتی شنبه بیست و هفتم شهریور، نمایشگاه چهرهٔ فوق متناقض نظام است. از یکسو در روزنامههای باند خامنهای مدعی پیروزی در پیوستن به شانگهای و مدعی پیروزی در رویکرد نسبت به تحولات افغانستان هستند و ادعای رو به جلو بودن بحرانهای اجتماعی اقتصادی را هم در هر موضوع کردهاند. این در حالی است که در روزنامههای باند مغلوب فاشگویی در هر زمینهیی مبین آن است که در نظام خشت روی خشت بند نیست.
آستانه صبر مردم به انتها رسیده
هشدار نسبت به قیام و انفجار قریبالوقوع خشم مردم در هر بحثی حرف اول روزنامههای باند مغلوب است. «آدرس غلط طرفداران اقتصاد آزاد» عنوان مطلبی در اعتماد است که با اشاره به خیز دولت رئیسی جلاد برای حذف یارانهها بهمنظور ترمیم کسری بودجه دولتش هشدار داده: «در شرایطی که آستانه صبر مردم به انتها رسیده و فشارهای اقتصادی ظرفیت تحمل بیشتری برای مردم باقی نگذاشته است. خوب است از اتفاقات پرهزینه انسانی و مالی سالهای ۹۶ و ۹۸ عبرت گرفته شود».
«آشتی ملی در دوخط افقی و عمودی!» عنوان مطلب همدلی روزنامه دیگر باند مغلوب است که او هم فرو ریختن نظام را پیشگویی کرده و هشدار داده که: « شاخصهای اجتماعی و اقتصادی زیست مردم، ساختارهای جامعه را در معرض خطر قرار داده است و این زنگ خطری است که گویی همچنان شنیده نمیشود! اگر دو انتخابات اخیر را مورد تحلیل قرار بدهیم... نشانگر فاصلهگیری معنادار میان خواستههای مردم و منویات حکومت است».
«رئیسی و پروژه توده سازی» عنوان مقالهیی در شرق است که ضمن اشاره به ترفندهای تبلیغاتی رژیم، طرد و انزوای مردمی نظام را گوشزد کرده است: «هر چه هست دولت سیزدهم برساخته تودهها نیست، شاید این واقعیت چندان خوشایند نباشد اینکه (رئیسی) مستظهر به پشتیبانی آحاد مردم نیست و در تنگناهای سیاسی نمیتواند روی توان و قدرت مردم حساب کند... هر گونه استراتژی تودهسازی از سوی رئیسی و حامیانش محکوم به شکست است. تودهسازی پروژهیی تمامشده است که با این چهرهها و جریانهای سیاسی احیا نخواهد شد».
چه چیزی رئیسی را زمینگیر کرده است؟
کافی است موضوع انزوای رئیسی جلاد در عرصه بینالمللی در مقابل مقاومت مردم ایران را همراه با مهرههای فاسد رژیم در روزنامهها کنار هم بگذاریم تا چهرهٔ اقتدار نظام واضح و خوانا شود.
«سخنرانی مجازی برای پرهیز از تنشهای احتمالی» عنوان مطلبی است در جهان صنعت که نوشته: «آنچه رئیسی و مشاوران او را به این سمت سوق داده که در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت نکنند، این است که از تنشهای احتمالی که ممکن است ایرانیان مقیم خارج از کشور ایجاد کنند و از این دست موارد، جلوگیری کنند». در ادامه هم صاف پرونده جنایتهای رئیسی در تابستان ۶۷ را خاطرنشان کرده و نوشته است: «شرایط برای انجام این سفر مناسب نیست. مثلا در حال حاضر در استکهلم سوئد دادگاه حمید نوری در جریان است و به کرات در آنجا اسم رئیسی برده شده است». در ادامه هم افزوده: «منتها چون در آن کشورها دادگاهها مستقل هستند، ممکن است ایرانیان مقیم یا نهادها و سازمانها اقداماتی علیه او انجام دهند، کمااینکه در سفر هاشمی شاهرودی به آلمان شاهد چنین اقداماتی بودیم».
«رئیسی چرا به سازمان ملل نمیرود» ؟ عنوان مطلب دیگری است در همین جهان صنعت که اشارات چند کارشناس حکومتی دیگر را نوشته که آنها هم با اشاره به پرونده جنایتهای رئیسی در قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، توصیه کردهاند فعلاً صلاح نیست رئیسی به نیویورک برود. برای نمونه در یک مورد نوشته: «رئیسجمهوری یک کشور را با حکم دادگاه کیفری لاهه یعنی ICC–میتوان بازداشت کرد»، بعد هم اضافه کرده: «شاید یکی از نگرانیها و دغدغهها این باشد که عکسالعملهایی در خارج از کشور بهصورت تظاهرات از سوی ایرانیان مقیم خارج انجام شود. اتفاقاتی از این دست سبب شود که یک نتیجه منفی به دست آید و طبیعتاً در این صورت انجام سفر به دردسر آن نمیارزد». بحرانهای اقتصادی اجتماعی و بیپاسخی رئیسی به آنها از جمله به اعتراضات معلمان و هزینه سنگین کتاب دانشآموزان و ترکتحصیل دو میلیون دانشآموز از دیگر مطالبی است که روزنامهها با یادآوری آنها فاصله بین مردم و نظام را گوشزد کردهاند.