۲۸شهریور۱۴۰۰
تظاهرات ایرانیان آزاده در مقابل دادگاه دژخیم حمید نوری در استکهلم سوئد
خون روی زمین نمیماند!
جنگ جهانی دوم حوالی همین روزها در ۹ شهریورماه ۱۳۱۸ (اول سپتامبر ۱۹۳۹میلادی) آغاز شد و با شکست جنایتکاران نازیسم هیتلری در ۱۸اردیبهشت ۱۳۲۴ (۸ می۱۹۴۵ میلادی) در اروپا به پایان رسید (در آسیا امپراتوری ژاپن سه ماه بعد در ۲۴مرداد ۱۳۲۴ – ۱۵ آگوست ۱۹۴۵ تسلیم شد.).
اما اکنون پس از گذشت ۷۶سال، هنوز جستجو برای یافتن جنایتکاران جنگی گریخته از چنگال مرگ یا عدالت ادامه دارد. هرازگاهی خبری از افشای هویتهای پوششی یکی از جنایتکاران جنگی نازی در گوشه و کنار جهان منتشر میشود و بحث کیفر یا برگزاری دادگاه برای آنان در اخبار جهانی بالا میگیرد.
دادگاه حمید نوری دژخیم
در تابستان سیاه ۶۷، طبق فتوای ننگین و ضدبشری پیر کفتار جماران، قتلعام مجاهدین زندانی دست بسته در زندانهای سراسر ایران به اجرا درآمد. در سکوت و بیخبری و خفقان جامعهٔ آخوندزده، نه خبری از اینترنت و دوبینهای کنترلی بود و نه چتر رعب و وحشت اجازهٔ انتشار گستردهٔ خبر این جنایت هولناک را میداد.
خمینی ملعون و سایر سردمداران حکومتی، از جمله همین آخوند ابراهیم رئیسی، رئیس هیأت مرگ زندانها، سر مست از کشتار و قتلعام بیش از ۳۰هزار زندانی مجاهد و مبارز، هرگز گمان نمیبردند که روزی گذر خودشان به دباغخانهٔ عدالت و دادگاه بیفتد.
اما از آنجا که یک مقاومت عادلانهٔ سراسری به قیمت خون شهیدانش و حمایت مردم ایران، ایستاد و سر خم نکرد و پرچم دادخواهی را افراشته نگاه داشت؛ سرانجام صحنهٔ حاکم و محکوم برای یکی از دستاندرکاران این جنایت سبعانه عوض شد.
پاسدار حمید نوری (عباسی) اکنون بهنمایندگی از تمامیت نظام پلید ولایت در صحن دادگاه در مقابل اندک بازماندگان آن قتلعام وحشیانه قرار دارد. اما هم خود او و هم رؤسای بالا دستی و خرمهرههای دیگر نظام بهخوبی میدانند که این هرگز پایان کار نیست. برعکس، این اولین گام از یک مسیر بلند و طولانی برای به محاکمه کشاندن رئیسی جلاد و خامنهای و سایر جنایتکاران است.
۵۰۰ هزار شکایت از آخوند روحانی!
شاید مفلوکتر و درماندهتر از پاسدار حمید نوری، امثال شیخ بنفش، حسن روحانی و سایر اصلاحطلبان قلابی نظام باشند. این جماعت که شغلشان مالهکشی بر جنایات حکومتی و شخص علی خامنهای و مأموریتشان بزک کردن چهرهٔ کریه و جنایتکار ولایت فقیه بوده است، اکنون نه در کوی بیتالعنکبوت ولایت حرمتی دارند و نه در نزد مردم! تا جایی که حتی کفتارهای هار بیت خامنهای در همان زمان کرسی نشینی شیخ بنفش، او را به «استخری شدن» تهدید میکردند و پلاکارد «ای که مذاکره کارت، استخر فرح در انتظارت» برایش سر دست میگرفتند!
اما اکنون پس از الصاق رئیسی جلاد به کرسی ریاستجمهوری آخوندی، دیگر دست نوچههای باند خامنهای روی اعضای باند مالهکش بیت ولایت بازتر هم شده است. تا جایی که به گزارش سایت حکومتی خبر فوری در ۲۵شهریور، آخوند حسن شجاعی، رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس ارتجاع، خبر از رسیدن ۵۰۰هزار شکایت و همچنین طوماری با چند هزار امضای مردمی به مجلس برای محاکمهٔ آخوند روحانی داد! (این نامه شکایت اکنون در سایت اصل ۹۰ بیش از ۵۲۰هزار امضا دارد!)
شکایت مردم دهها میلیونی است
البته این بازیهای مسخرهٔ حکومتی برای آب کشیدن باند خامنهای از نجاست جنایت و فساد و چپاول و انداختن تقصیر به گردن یک جنایتکار دیگر طراحی شده است؛ پس از این هم هر چه این شوی مسخره ادامه پیدا کند یا نکند اهمیت چندانی ندارد، زیرا شاکیان واقعی هشتاد میلیون ایرانیاند که با خروش و خیزش خود و به زیر کشیدن حاکمیت ولایت فقیه و برپایی دادگاه مردمی به حساب تک به تک آنها خواهند رسید.
به اعتراف سران همین حکومت، خط فقر به بالای ۱۰میلیون تومان رسیده و قیمت یک شانه تخممرغ به مرزهای ۶۰هزار تومان میرسد و اقلام پایهیی سفرهٔ مردم مانند نان و لبنیات هر روز گرانتر میشوند. با این توصیف، نه تعداد شاکیان وضع اسفبار ملت ایران در حد چند صد هزار خواهد بود و نه شکل شکایتها رسانهیی و مجازی و نرم و مخملی!
بلکه آنچنان که روزینامهٔ حکومتی ابتکار هشدار میدهد: «نکته نگرانکننده آنجا است که این «کهنهزخم» ها زمانی سر باز میکنند و ممکن است با روشی ناآرام واکنش نشان دهند. در صورت تجمیع این واکنشها نگرانیهایی جدی و اساسی بهوجود خواهد آمد» (۲۴ شهریور ۱۴۰۰).