۲۶مرداد۱۴۰۰
کسری بودجه دولت رئیسی
از زمان اعلام اسامی کابینه جلاد۶۷ به مجلس ارتجاع برای گرفتن رأی اعتماد، کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی حکومتی هم به صدا در آمدهاند که این چه تیم اقتصادی است از معاون اول رئیسی که مأمور انتقال اموال مردم به ستاد اجرایی تحتنظر خامنهای است تا یک پاسدار سابقهدار در تاراج اموال کشور به نام میرکاظمی در رأس سازمان برنامه و بودجه رژیم....
اعلام ورشکستگی
مسعود میرکاظمی یک مهره قدیمی سپاه پاسداران و رئیس جدید سازمان برنامه و بودجه در همان روز تحویل گرفتن کلید حجره سازمان برنامه و بودجه از نوبخت، افلاس، ورشکستگی و مدیریت زیانبار رژیم آخوندی را برملا کرد. وی افشا کرد که سال۱۳۹۲ و در آغاز کار آخوند روحانی، دولت صد و چهار هزار میلیارد تومان به بانکها بدهی داشته است. اما در حال حاضر طبق اسناد بانک مرکزی این بدهی بالغ بر ۶۵۰هزار میلیارد تومان میشود که تازه بدهی شرکتهای دولتی در نظر گرفته نشده است. البته این بدهکاری عظیم با شگردهای عوامفریبانه تحت عنوان خرید اوراق قرضه از سوی بانکهای خصوصی انجام گرفته است. روشن است که بانکهای خصوصی که این حجم از پول ندارند که به دولت بدهند بنابراین به بانک مرکزی مراجعه میکنند و آن هم به چاپخانه دستور میدهد پول چاپ کند و بقیه ماجرا هم داستان تکراری رشد پایه پولی و نقدینگی و سپس افزایش تورم و فقر و فلاکت مردم ایران است
«میرکاظمی گفت، بانکهای خصوصی پول خرید اوراق را عمدتاً از منابع بانک مرکزی بر میدارند. ماهیت کار تفاوتی با پولیسازی کسری بودجه توسط دولت ندارد و حتی از آن هم بدتر است، زیرا دولت خود راساً هم میتواند خلق پول کند و نیازی به فروش اوراق با این روش ندارد، اما با روش فروش اوراق؛ سود هنگفتی هم به بانکهای خصوصی پرداخت میکند که میتوانست پرداخت نکند، بانکهای خصوصی به هزاران میلیارد تومان سود بابت هیچ دست پیدا کردهاند. خلق پول تورمزا که در ۳سال اخیر شاهد بودهایم هم اتفاق افتاده است» (تحریریه ۲۴مرداد۱۴۰۰).
میرکاظمی افشاگریهای دیگری هم کرده است که زمینهساز شکستهای بعدی دولت رئیسی جلاد۶۷ خواهد بود و بهطور ضمنی میگوید کاری از دست هیچکس برنمیآید منتها فعلاً من آمدهام تا ببینیم چه میشود کرد؟!
«وی با تأکید بر اینکه شرایط خیلی سخت است و امروز دولت را در وضعیت نامطلوبی تحویل میگیریم گفت: بودجه امسال کسری دارد. چرا امروز باید هزینه جاری به ۹۰۰هزار میلیارد تومان برسد، هزینه جاری رشد ۱۰برابری دارد آیا شرایط اقتصادی خوبی داشتیم؟ سالهای بعد باید چه کار کنیم؟» (تسنیم۲۴مرداد۱۴۰۰)
سوابق رئیس جدید سازمان برنامه
شاید تعجبآور باشد که بشنویم میرکاظمی در زمان تبلیغات انتخاباتی رئیسی در سال۱۳۹۶ گفته بود که بهحال مردم اروپا و آمریکا تأسف میخورد که گرفتار بحران اقتصادی شدهاند!
میرکاظمی که مدرک مهندسی صنایع دارد از اعضای قدیمی سپاه است. از شرکت در جنگ ایران و عراق تا ریاست مرکز مطالعات بنیادی سپاه، و سپس ریاست سپاه یکی از مناطق تهران را برعهده داشته است. در دولت احمدینژاد به مدت چهار سال بهعنوان وزیر بازرگانی کار کنترل صادرات و واردات مافیای این حوزهها را بهدست گرفته بود و دوسالی هم بر سر چاههای نفت و گاز کشور به اسم وزیر نفت، نشست و آن همه درآمد نفتی زمان احمدینژاد را به حلقوم دستگاه غارت و سرکوب و تروریسم رژیم ریخت. یک دوره نماینده مجلس ارتجاع بود و مدتی هم رئیس هیأت مدیره سازمان اقتصادی رضوی یکی دیگر از کارتلهای زیر نظر خامنهای بوده است.
سابقه جنایتکارانه او در تولید بنزین سمی و سرطانزا در مجتمع های پتروشیمی که موجب آلودگی شهرها گردید و باعث لطمات جدی در حیات مردم شد زبانزد همگان است.
از خدمات دیگر وی باز کردن پای بابک زنجانی برای دور زدن تحریمها و پولشوییهای چندین میلیارد دلاری برای خدمت به نظام ولایت فقیه است.
یکی از ضربات جدی به صنایع قند و شکر در ایران در زمان وزارت او صورت گرفت که با کاهش تعرفه واردات شکر، کمر این صنعت را شکست. در دوران سلطهاش در وزارت نفت همچنان مدیران با سابقهیین صنعت را تار و مار کرد که هنوز مدیران مناسبی به جای آنها جایگزین نشده است. تا اینکه با مجموعهای از اشتباهات فاحش در کار وزارتخانه حتی رئیس او احمدینژاد هم کلافه شد و عذرش را خواست.
آینده تیرهتر اقتصاد رژیم
امروز میرکاظمی سکان نهاد برنامهنویسی رژیمی را بهدست گرفته است که هیچ سنخیتی با برنامهریزیهای رشد و توسعه ایران ندارد واز قضا در سالیان گذشته هم باندیهای وی سازمان برنامه را منحل کرده بودند تا مانعی اداری برای چپاولگری هایشان نداشته باشند. در شرایط فعلی که مردم اسیر این مرز و بوم شاهد قتلعام کرونای هدایت شده توسط خامنهای هستند، سازمان برنامه و بودجه رژیم میبایست بودجه سال آینده دولت رئیسی را ارائه کند در حالی که دیگر آهی در بساط وجود ندارد و غول بدهیهای سررسید شده نیز در حال جولان است. تورم و نقدینگی چون سونامی در حال اوج گرفتن است و وحشت سراپای نظام ولایت را گرفته است.
پاسدار میرکاظمی باید دخل و درآمد حجره رئیسی را جور کند اما چگونه؟ آن هم در شرایط رکود تورمی که در برابرش یک تحریم بینالمللی قرار گرفته است. دولت رئیسی مانند آخوند روحانی سر هر ماه باید از بانک مرکزی قرض بگیرد تا حقوق میلیونها کارمند دولت و مستمری بازنشستگان را بدهد اما تا چه وقت اینکار امکانپذیر است؟
«ریاست سازمان برنامه و بودجه درست در زمانی به دست میرکاظمی افتاده که اقتصاد در چاه بحرانهای متنوعی افتاده و توان خروج از آن را نیز ندارد. بودجه سالانه کشور ۳۲۰هزار میلیارد تومان کسری دارد و منابع مورد نیاز آن اگر از طریق نفت تأمین نشود کماکان شاهد برداشتهای بیرویه دولت از منابع بانک مرکزی خواهیم بود، مسألهیی که جز رشد نقدینگی و افزایش تورم تبعات دیگری به همراه ندارد» (جهان صنعت۲۴مرداد۱۴۰۰)
غزل خداحافظی در روز اول
هنوز میرکاظمی پایش را به سازمان برنامه نگذاشته وحشت از سر و روی او میبارد. وقتی سیاهه کار نوبخت را دید و به انبوه بدهیها نگاه کرد، بنبست و بیراهحلی را نشان داد و چه کنم گفتنش را استارت زد! «میرکاظمی گفت: با بدهیهایی که بهوجود آمده باید چه کار کنیم؟ آقای نوبخت امروز رفتند، من هم یک روزی میروم، با این بدهیها باید چه کار کرد؟ یک جایی باید این را نظاممند و متوقف کنیم، باید انضباطی ایجاد کرد تا بتوانیم جلوی ناملایماتی که در آینده اتفاق میافتد را بگیریم» (تسنیم۲۴مرداد۱۴۰۰)
البته همانطور که کارگزاران باندهای قبلی توانستند قدم از قدم بردارند و بدهیها و کسریهای بودجه را کم کنند او هم میتواند. تازه آنها مدرکی را برای مشروع کردن این نوع شعبدهبازیها در دست داشتند که این همان را هم ندارد؟!
واقعیت این است که حرفهای میرکاظمی در همان اوان کار، از یکسو آیینهای است از وضعیت بهغایت در هم شکسته نظام و بحران عمیق خفگی که تمامیت نظام و از جمله دولت رئیسی جلاد در آن به دام افتادهاند. دامی که حاصلی عملکرد بیش از۴دهه نظام فساد و غارت است. و از سوی دیگری آیینه بحران بیراهحلی و بنبست.
وقتی این واقعیت در کنار تنفر عمیق اجتماعی از نظام قرار میگیرد، تصویر خیزش و قیام مردم محروم که طی سالیان اخیر بارها ضربه آن را چشیده اند، در برابر چشمان سران و سردمداران نظام رژه میرود.
بیتردید از آنجا که رژیم نه میخواهد و نه میتواند مشکلات و بحرانهای کشور را حل کند طبعاً چشماندازی که در انتظار آن است قیام محتوم مردم و جوانان عاصی و شورشی برای سرنگونی نظام ولایت فقیه است که علت و عامل تمامی این بحرانهاست. در تحقق این واقعه مقدس تردیدی نباید کرد.