۲۸تیر۱۴۰۰
سخنرانی شخصیتهای سیاسی در گردهمایی جهانی ایران آزاد
الکساندر ووندرا-معاون نخست وزیر-وزیردفاع جمهوری چک (۲۰۰۹)
باید بگویم در جوانی این شانس را پیدا کردم که به ایران سفر کنم و آن چیزی که بهخاطرم ماند، زیبایی این سرزمین و دانایی مردمان تحصلیکردهٔ آن بود که مرا تحت تأثیر قرار میدادند. من همچین تحت تأثیر زیبایی طبیعت ایران و غنای تاریخی آن قرار گرفتم.
از آن هنگام تاکنون من همیشه یک رویا برای این کشور بزرگ و فرهنگ عظیم آن داشتم که با مردمش ستونهای ثبات و سعادت اقتصادی و همکاری بین ملل را بسازند. رویای یک ایران را داشتم که منبعی از دانایی و رهبری برای سایرین در خاورمیانه باشد. رویای یک ایران که غیراتمی و دولتی دمکراتیک با جدایی دین از دولت باشد.
این رویاها البته از واقعیتهای امروز ایران که ما میدانیم بسیار متفاوت است. ایران امروز زیر حاکمیت یک استبداد مذهبی است که تهدیدی جدی برای امنیت منطقه و تمام جهان است. رژیم کنونی ایران، ریشه در ذات قرونوسطایی خود دارد. این رژیم نیاز دارد ایدئولوژی شرورانه خود را صادر کند تا بقا پیدا کند آن هم تحت لوای دین. نیروهای نیابتی رژیم ایران در منطقه اعم از حزبالله در لبنان و در سوریه، حماس در غزه یا حوثیهای یمن فقط در خدمت اهداف تروریستی رژیم ایران عمل میکنند.
جایی هم که نیروهای نیابتی نتوانند نقشی ایفا کنند، رژیم ایران درگیر اعمال خرابکارانه از طریق سپاه پاسداران میشود تا رقیبانش را عقب براند و نفوذش را گسترش دهد. تلاش رژیم ایران برای سطله در منطقه باعث ایجاد یک بیثباتی عظیم در این ناحیه از جهان شده و شعله جنگهایی را افروخته است که هزاران کشته برجا گذاشته است.
در ایران همه چیز توسط خامنهای ولیفقیه رژیم تصمیمگیری میشود و مهم نیست که چه کسی رئیسجمهور باشد. بنابراین همچنان که پیش از این گفته شد، جدال بین اصلاحطلب و اصولگرا یک بازی برای فریب غرب و خرید زمان برای بقای رژیم بوده است.
اکنون که خامنهای بهغایت ضعیف شده و در وحشت از جامعهٔی به سرمیبرد که همچون انباری از باروت است او راه دیگری به جز آوردن رئیسی ندارد. کسی که در صحنه جهانی بهعنوان یک قاتل شناخته میشود.
بنابراین در غرب ما باید سرانجام سیاست خود را تغییر دهیم. اتحادیه اروپا بیش از اندازه برای مماشات با رژیم ایران زمان صرف کرده است. ما بهروشنی میبینیم که این سیاست بههیچ نتیجه مثبتی نرسیده است. برجام بهرژیم ایران این خدمت را کرد که راه مخفیانه برای ساخت سلاح اتمی خودش را پیدا کند. ما باید از اپوزیسیون اصلی این رژیم، شورای ملی مقاومت قدردانی کنیم که مدتها پیش جهان را از برنامه اتمی رژیم ایران مطلع کرد.
کاری که غرب و اتحادیه اروپا باید بکنند چیست؟ من دو نکته را میگویم:
اول ما باید یک سیاست قاطع در مقابل رژیم حاکم در ایران اتخاذ کنیم. ما نباید هیچ توهمی در مورد ماهیت واقعی این رژیم داشته باشیم و این رژیم نباید طرف همکاری ما باشد. این رژیم یک دشمن است و من حداکثر تلاشم را در پارلمان اروپا خواهم کرد تا این حقیقت را بیان کنم.
دوم اینکه ما باید از آلترناتیو دمکراتیک ایران حمایت کنیم. شورای ملی مقاومت ایران که توسط یک زن، خانم مریم رجوی هدایت میشود. او یک طرح برای آینده ایران دارد. من این طرح را خواندهام و قویاً معتقدم که این طرح میتواند رویاها در مورد ایران را سرانجام محقق کند.
بنابراین بگذارید حمایت خود را از خانم مریم رجوی اعلام کنم. او آینده ایران است و شایسته حمایت کامل ما و همبستگی ما است. بسیار بسیار متشکرم.
تیمو یوهانی سوینی- معاون نخستوزیر و وزیر خارجه فنلاند (۲۰۱۹ - ۲۰۱۵)
خانمها و آقایان
دمکراسی، حقوقبشر و آزادیهای پایهیی، ستونهای اصلی یک جامعه انسانی و موفق هستند. من رئیس کمیته خارجه پارلمان فنلاند طی سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ بودهام. بعد از آن بهعنوان وزیر خارجه فنلاند به مدت ۴سال خدمت کردم تا سال۲۰۱۹. بهعنوان نماینده یک کشور کوچک دمکراتیک که حاکمیت قانون را محترم میشمارد این را شخصاً تجربه کردم که چگونه یک سیاستمدار اپوزیسیون میتواند یک وزیر بشود و این چه تفاوتهایی ایجاد میکند و محدودیت تصمیمگیریها چه هستند.
امروز نظام حاکم در ایران فرصت یک جامعه دمکراتیک را به مردم نمیدهد. اما این کشور همه عناصر پایهیی برای موفقیت را داراست. این عناصر عبارتند از: توانایی، اراده و فرصتها.
نخست، من معتقدم که مردم ایران این توانایی را دارند. آخرین بار ما این توانایی را در پیامدهای انتخابات اخیر ریاستجمهوری در ایران دیدیم که مردم بهروشنی پی بردهاند که این روند به هیچوجه دمکراتیک نیست. مردم میفهمند مهم نیست که رئیسی در مورد پروندهاش در طرفداری از حقوقبشر چه میگوید بعد از انتخاب رئیسی بهعنوان رئیس قوه قضاییه رژیم در نوامبر ۲۰۱۹، نقض حقوقبشر نه تنها ادامه پیدا کرده بلکه تشدید هم شده است. بنابراین ایرانیان واقعاً این توانایی را دارند. فریاد آزادیخواهی آنها هر روز بلندتر میشود و هیچ رئیسجمهوری نمیتواند آن را متوقف یا خاموش کند.
دوم: اراده. از یکطرف دیکتاتوری سرکوب میکند و از طرف دیگر مردم خواست خود برای تغییر را پیش میبرند. سؤال این است که کدام یک بر دیگری پیروز میشود. و اینکه خواست عادلانه مردم برای تغییر چگونه پیشرفت میکند و با چه چالشهایی روبهرو است.
سوم: فرصتها. در حال حاضر دیکتاتوری فرصتی در اختیار مردم قرار نمیدهد و شانسی به مردم نمیدهد. برای ایجاد این فرصتها تلاش مردم ایران و فشار از جانب جامعه دمکوراتیک جهانی ضروری و پایهیی هستند.
در جهان واقعی سیاسی، وضعیت بغرنجتر و بغرنجتر میشود. بنابراین دیکتاتورها به یکدیگر تکیه میکنند. آنها از انواع و اقسام انقلابها وحشت دارند. هر ایدئولوژی، مذهب، اعتقاد و ارزشی ثانویه و بیربط میشود و تنها و بزرگترین هدف این میشود که در قدرت بمانی و قدرت را حفظ کنی به هر بهایی.
در مورد غرب باید بگویم که آمریکا و اروپا باید یک سیاست مشترک و یکپارچه را در پیش بگیرند. مشکل این است که بسیاری از کشورهای اروپایی منافع عظیمی در بازار ایران و تجارت دوجانبه دارند. سیاست آمریکا در این میان تعیینکننده است. حقوقبشر باید مورد حفاظت قرار بگیرد و گسترش بیابد هم در خاک خودمان و هم در خارج. این چیزی است که تأثیر به جا خواهد گذاشت. ارتباطات نیز نقش محوری دارد و باید واقعی باشد.
کلیدیترین و محوریترین عنصر برای موفقیت نقش خود مردم ایران است. این چیزی نیست که بتوان از جایی آن را وارد کرد. مردم ایران نیاز به دوست و حامی دارند اما نقش اصلی برای یک تغییر پایدار فقط توسط مردم ایران ایفا میشود.
من به شما اعتماد دارم. در حالی که مراسم امروز را به پایان خواهیم رساند، وضعیت در ایران همچنان مشکل ساز، نگرانکننده و بدبینانه بهنظر میرسد. دلائل بسیاری برای نگرانی وجود دارد. برای مثال یک گزارشگر سازمان ملل گزارش کرده است که ایرانیان مسیحی از سرکوب سیستماتیک رنج میبرند. دو هفته پیش از این کنفرانس من خبردار شدم که سه تن از مسیحیان به ۵سال زندان محکوم شدند. انتظار میرود که وضعیت با رئیسی بدتر شود.
با وجود همه اینها، هنوز دلیل عظیمی برای امید وجود دارد. بین مردم ایران در داخل کشور و در سراسر جهان ما میتوانیم میل رشدیابندهای برای آزادی، برای تغییر و برای آینده بهتر را ببینیم.
من بسیار خوشحال و مفتخرم که برای حضار امروز سخنرانی کردم. در اینجا امید قابل لمستر بهنظر میرسد. بسیار متشکرم.
جان برکو - رئیس و سخنگوی پارلمان انگلستان (۲۰۱۹-۲۰۰۹)
سلام بر دوستان و همکاران. خانمها و آقایان.
مایلم نکاتی را که سایرین گفتند مورد تأکید قرار دهم و تقویت کنم. برای من امروز باعث افتخار و خوشوقتی است که بهدعوت شما بهاجلاس جهانی ایران آزاد بپیوندم. زیر چتر شورای ملی مقاومت ایران و بهیمن سازماندهی این شورا. میخواستم در ادامهٔ سخنان استفن هارپر و سایر سخنرانان تأکید کنم چرا بودن در میان شما را یک موهبت میدانم. من اینجا هستم تا حمایت و همبستگی خودم را نسبت به ایران ابراز کنم، نسبت بهتلاش و مبارزه مستمر مردم ایران برای رسیدن بهآزادی، دموکراسی و حقوق بشر. در رابطه با حقوقبشر باید بگویم بسیاری از ما در چهارچوب قوانین خودمان آنرا یک چیز عادی بهشمار میآوریم. ولی مردم ایران بهطرز شرمآوری مدتی طولانی از آن محروم بودهاند. و من هم در ارتباط با همین موضوع اینجا هستم تا روی درد و رنجی تأکید کنم که جهان نسبت بهآن آگاه است و تلاش کنم بر اساس تجربه سیاسی خودم، صدایی برای آزادی باشم.
نکات بسیار زیاد و بسیار قوی مکرراً طی یکی، دو ساعت اخیر بیان شد. ولی من بیشترین توجه خودم را معطوف بهسخنان خانم رئیسجمهور رجوی کردم. در ذهن من بهشفافیت بلور روشن است که مردم ایران همچنان هر شکلی از سرکوب را رد میکنند و در تظاهراتهای متعددی که طی دهها سال صورت گرفته، هنوز آن شعارهای قدرتمند و تکاندهنده در گوشم طنینافکن است: «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر». پارلمان انگلستان برای حمایت از مردم ایران، باید با بیانی رسا و پیگیر مبتنی بر اصول و بهطور مداوم، خواهان یک جمهوری دمکراتیک و غیرمذهبی باشد. در نهایت شکل دیکتاتوری تفاوت زیادی نمیکند. واقعیت وجود یک دیکتاتوری است که مهم است. و واقعیت وجود یک دیکتاتوری عواقب خود را دارد که بهصورت نابرابری و محرومیتی هولناک و بسیاری اوقات فقر شدید برای افرادی که تحت این دیکتاتوری هستند بروز میکند.
پس من امروز اینجا هستم تا بگویم که از این فراخوان بهانتخابات آزاد و منصفانه و دمکراتیک که در ایران وجود نداشته حمایت میکنم و بهطور مشخص همراه با سایرین از طرح ده مادهیی پرزیدنت شورای ملی مقاومت برای آینده ایران حمایت میکنیم. و بگذارید خیلی شفاف باشیم درباره اینکه موضوع این ۱۰ماده چیست؟ موضوع حاکمیت مردم است. و معنی حاکمیت مردم چیست؟ معنی آن حق رأی جهانشمول، کثرتگرایی، حق انتخاب رهبران خود و همچنین چیزی که بسیار حیاتی است، حق تغییر رهبرانی است که انتخاب کردهاید. دوم، بهمعنی آزادی بیان است. آزادی احزاب سیاسی، آزادی تجمعات. آزادی رسانهها و آزادی اینترنت. سوم، بهمعنی آزادیهای فردی و اجتماعی است که با منشور حقوقبشر سازمان ملل منطبق است. این منشور در حال حاضر در ایران بهرسمیت شناخته میشود ولی فقط برای نقض آن و نه در عملکردن بهآن. حکومت ایران بهآن احترام نمیگذارد و آنرا بیارزش میشمارد.
برای ما که به حقوق فردی و اجتماعی معتقدیم بسیار روشن است که نباید مجازات مرگ وجود داشته باشد. در حالیکه در ایران مجازات مرگ در ابعاد هولناکی بهاجرا گذاشته میشود. چهارم اینکه ما، همانطور که پیشتر نیز گفته شد، بهجدایی دین از دولت اعتقاد داریم. این طبیعت و طینت یک دموکراسی غیردینی است. ما بهآزادی مذهب، آزادی پرستش و همچنین آزادی عدم اعتقاد بههیچ دین و مذهبی معتقد هستیم.
پنجم اینکه برنامهٔ ۱۰مادهیی شامل برابری کامل جنسی است. ششم، یک قضاییه و دستگاه حقوقی مستقل که جدای از دولت مرکزی است و بازیچهٔ دولت و تابع فرامین آن نیست. این موضوع نقش بنیادین در یک جامعهٔ آزاد دارد. استفن (هارپر) اینرا در کانادا میداند. من اینرا در انگلستان میدانم و برای همکاران ما در جاهای دیگر دنیا که صحبت کردهاند یا صحبت خواهند کرد بسیار روشن است که یک دستگاه قضایی مستقل چه هست و چه نیست. چنین چیزی در ایران وجود ندارد و مردم خواهان و تشنهٔ آن هستند و برای آن مبارزه میکنند و شایستهٔ آن هستند.
مورد بعدی، خودمختاری برای ملیتهای مختلف ایرانی است. فرصتهای برابر برای اشتغال، کارآفرینی و حفاظت از محیطزیست. میخواهم روی یک نکتهٔ دیگر نیز تأکید کنم و آن اهمیت یک ایران غیراتمی است. چیزی که من از بیرون میبینم، هزینه کردن مبالغ هنگفت پول، میلیونها و میلیونها و میلیونها پوند هزینه برای تبدیل (رژیم) ایران بهیک حکومت دارای سلاح اتمی در حالیکه مردم از هولناکترین استانداردهای زندگی رنج میبرند این یک شناعت اخلاقی است. چیزی که ما میخواهیم و چیزی که قطعاً مردم ایران و مردم جهان میخواهند صلح، همزیستی و همکاری منطقهیی و بینالمللی است. بهقتلعام۱۳۶۷ اشاره شد. این چیزی نیست که فراموش شود یا بخشوده شود یا بتوان آنرا پنهان کرد. آنچه ضروریست این است که فراخوان عفو بینالملل محترم شمرده شود و باید ابراهیم رئیسی بهخاطر جنایت علیه بشریت مورد تحقیق قرار بگیرد. این فرد باید پاسخگوی چیزهای زیادی باشد و تجسم یک دیکتاتور تشنه بهخون است.
برای من روشن است و میخواهم بدانید که بهنظر من برای همهٔ طرفداران دموکراسی در سراسر جهان روشن است که تمایز بین تندروها و اصلاحطلبها مطلقاً یک فریب شرمآور است. این یک ترفند روابط عمومی است. یک ابزار حیلهگرانه است برای ایجاد این توهم که امید و چشمانداز ظهور یک رهبری میانهرو وجود دارد، در حالیکه در چهارچوب این رژیم بنیادگرا، چنین چیزی ممکن نیست و بهوقوع نخواهد پیوست و هرگز وجود نخواهد داشت. همهٔشان مثل هم هستند. «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا». مردم احمق نیستند. آنها میدانند جریان از چه قرار است.
حکومت ایران حامی تروریسم و یک ناقض فاحش حقوقبشر است و ما در انگلستان میدانیم، و محرومیتهای هولناکی که نازنین زاغری از آن رنج میبرد نشان میدهد، رژیم چه میزان بیحرمتی نسبت بهحقوق افراد و حق آنها برای بودن با خانوادهٔ شان دارد. اتهامات ساختگی و احکام طولانیمدت زندان که متعاقباً با مجازاتهای افزوده، تشدید میشود، مربوط بهجوامع متمدن نیست، بلکه از داستانسازی عاملان تروریسم حکومتی و دیکتاتوری نشأط میگیرد. و در حالیکه این اتفاقات رخ میدهد، احساس من این است که مردم ایران خواهان لغو تحریمها نیستمد، زیرا این کار فقط بهرژیمی کمک خواهد کرد که هیچکاری برای التیام درد و رنج مردم نمیکند.
مطالب زیادی درباره انتخابات گفته شده. اجازه بدهید بگویم درک من از اینجا یعنی انگلستان این است که در سراسر طیف سیاسی، برای ما روشن است که انتخابات اخیر تماماً فاسد بود. بهعنوان تبلور خواسته مردم، کاملاً بیمعنی بود. کاندیداها باید پیرو تمامعیار ولیفقیه میبودند و وفاداری خود را در عمل بهاو اثبات میکردند و هیچ زنی نمیتوانست برای ریاستجمهوری در نظر گرفته شود. بنابراین تحریم عمومی انتخابات ریاستجمهوری در ۱۸ژوئن، خود سخنها میگفت. این تحریم بسیار قدرتمند بود و مورد توجه قرار گرفت و باعث ایجاد تغییر خواهد شد. این انتخابات باعث شرمساری رژیم شد. مشارکت کمتر از ۱۰درصد بود. و رژیم در اعماق خود میداند که در وضعیتی بسیار لغزنده قرار دارد. آنها تحت فشار هستند. دروغهایی که روی بیان آن اصرار دارند برملا و افشا شد.
پس این تحریم نشان داد که مردم این تمایز قلابی بین میانهرو و تندرو را رد میکنند.
در رابطه با موضوع رئیسی که استفن هارپر سخنانی قوی درباره او گفت، این قاضیالقضات سابق (رژیم) ایران، بهاندازه دانه ارزنی حتی ادعای باور بهدموکراسی، عدالت، کثرتگرایی و حق انتخاب مردم ندارد. او نقشی کلیدی در هیأتهای مرگی داشت که دهها هزار تن را قتلعام کردند.
بنابراین در انتها و برای ابراز همبستگی و حمایت از کسی که من او را رئیسجمهور رجوی خطاب میکنم، اجازه بدهید مطلقاً واضح بگویم، پیام شما شنیده شده است. این پیام فهم شده است. شما از حمایت عظیمی در سراسر جهان دمکراتیک برخوردار هستید. بهخاطر وضوح و بهخاطر اصول اخلاقی و تعهد گسستناپذیر موضع شما که در یککلام نه بهدیکتاتوری، نه به شاه، نه بههژمونی مذهبی، نه بهحکومت دینی، و آری بهدموکراسی است.
و بهعنوان کسی که از این موهبت برخوردار بودهام که در کشوری زندگی کردهام که بیعیب نیست و دولت و دستگاه سیاسی آن نیز بینقص نیست ولی آزاد است، خواهش میکنم اجازه بدهید، در پایان سخنانم، با شما ابراز همدردی کنم و به تک بهتک شما پیام بدهم که خواهش میکنم بهیاد داشته باشید، هر قدر تحت درد و رنج باشید، هر قدر که حکومت ایران سمی باشد، هر قدر حتک حقوق مردم، هولناک و تجاوزگرانه باشد و شما شاهد آن باشید و میدانید در حال وقوع است، بهیاد داشته باشید شما تنها نیستید. شما دوستانی دارید. و بهیمن فعالیتهای شورای ملی مقاومت ایران، تعداد دوستان شما رو بهافزایش است و در سراسر جهان با یکدیگر در ارتباط هستند. شما در سراسر این کرهٔ خاکی دوستان، متحدان و مشوقانی دارید. صرفنظر از نژاد، صرفنظر از رنگ پوست، صرفنظر از کیش و آیین، صرفنظر از جنسیت، صرفنظر از توانمندی جسمی، صرفنظر از سمتگیری سیاسی، باور کنید، شعله آزادی با درخشش در تلالؤ است. بعضی اوقات شاید از این بترسید که تبدیل بهکورسویی شده باشد، ولی در اغلب اوقات درخشنده و شعلهور است. و آرزو و اشتهای سیریناپذیر برای آزادی در سینهٔ مردم پاکنهاد سراسر دنیا میتپد. زیرا این یک آرزوی طبیعی است که انسانها استقلال داشته باشند و حق انتخاب رهبر خود را داشته باشند. این شعلهٔ آزادی هرگز خاموش نخواهد شد. آزادی، دموکراسی و برابری، اینها ارزشهای شما هستند. اینها ارزشهای من هستند. بیایید با هم متحد باشیم و فراخوانهای مشترک بدهیم. تبریک میگویم بهخاطر شجاعت، بردباری، دلاوری و پایداری که شما از خود بهنمایش گذاشتهاید. مردم سراسر جهان به حمایت از شما ادامه خواهند داد و وقتی زمان آن برسد، که امیدوارم زودتر باشد و نه دیرتر، بهشما اطمینان میدهم که شما پیروز خواهید شد. شما موفق خواهید شد. شما برنده خواهید شد و کوتهفکران فاشیستی که شما را سرکوب میکنند خشمگینانه از منصب خود برکنار خواهند شد. واقعاً از شما متشکرم.
فرانکو فراتینی - وزیر خارجهٔ ایتالیا ۲۰۱۱
خانم رئیسجمهور رجوی، خانمها و آقایان، اعضای گرامی شورای ملی مقاومت، بسیار ممنونم که بهمن اجازه میدهید در این اجلاس جهانی بسیار مهم شرکت کنم. نکات بسیاری گفته شد، با اینحال میخواهم سخنانم را با این گفته شروع کنم که من با دقتِ تمام به صحبتهای خانم رجوی گوش کردم. خانم رئیسجمهور، بسیار ممنون از شما بهخاطر سخنانتان که از نظر من بهعنوان یک اروپایی، یک فراخوان بیداری برای اروپا است. آنرا یک فراخوان بیداری برای کل جامعهٔ بینالمللی میدانم. چرا؟ چون طی سالیان، خودم بهعنوان وزیر خارجه یا نایبرئیس کمیسیون اروپا، بسیاری از همکارانم در اتحادیهٔ اروپا، آمریکا، آمریکای شمالی و سایر نقاط، ارتباطاتی با نمایندگان رژیم ایران داشتهاند. بعضاً با بهاصطلاح اصلاحطلبان و بعضاً با بهاصطلاح اصولگرایان. میتوانم بهشما از تجربه مستقیم خودم بگویم که هیچگونه تفاوتی بین آنها وجود نداشت. من همواره شاهد یک موضوع بودم: مذاکرهکنندگان (رژیم) ایران قماربازان خیلی خوبی هستند، خیلی خوب میتوانند بهپنهانکاری در برابر همتایانشان بپردازند، در حالیکه در میز مذاکره با شورای اروپا یا وزرا یا مجمع (عمومی) ملل متحد نشستهاند. قادرند آنچه را که بههزنیة مردم ایران انجام میدهند پنهان کنند. این نکتهٔ روشنی است و بههمین دلیل آنچه شما خانم رجوی همین الآن گفتید، بسیار مهم است؛ آنچه شما در قلب و ضمیرتان دارید. کشوری که طبیعتاً غنی است، اما اکنون بسیار فقیر است. فقیر بهلحاظ اقتصادی، فقیر بهاین دلیل که وقتی از حقوق غیرقابل مذاکره و بنیادین محرومید، چنین کشوری بهشدت فقیر میشود. چون حقوق بنیادین، حق آزاد بودن بیان عقیده، حق زنان و مردان بهبرخورداری از احترام برابر، حق اعتقاد بههر آیین و مذهبی. اینها حقوق پایهیی هستند. و کشور شما، کشور زیبای شما، بهشدت فقیر است. بههمین دلیل بسیار مهم است که شما پیام خود را تکرار کنید. شورای ملی مقاومت این پیام را تکرار کند که فقط یک پیام امید نیست. بلکه من فکر میکنم شما موفق خواهید شد. مطمئن هستم. هر چه زودتر بهتر. ولی شما موفق خواهید شد تا برای کشور تان آزادی را بهارمغان ببرید. ولی اکنون مهم است که چشمان جامعهٔ بینالمللی باز شود. وقتی مذاکرهکنندگان (رژیم) ایران تلاش میکنند پیشروی کنند و مذاکرهکنندگان اروپایی و یا کشورهای عضو ۵+۱ را بر سر میز مذاکره برگردانند، آنها این کار را بهاین صورت انجام میدهند و من بهاین گفتهٔ خودم اطمینان دارم که آنها از توافق اتمی فقط بهعنوان یک اهرم فشار استفاده میکنند برای بهرسمیتشناختهشدن نقش خودشان در منطقه. آنها میخواهند بهلحاظ سیاسی بهرسمیت شناخته شوند و این همان نقطهیی است که آنها باید شکست بخورند. آنها نباید بهعنوان یک شریک قابل اعتماد و یک مذاکرهکنندهٔ قابل اعتماد بهرسمیت شناخته شوند. موضوع اتمی فقط یکی از بیشمار موضوعاتی است که در میان است. موضوعاتی که بهذهن من مبادرت میکند، (کشتار) ۳۰هزار زندانی سیاسی است، اعدامهاست، مجازات مرگ و محرومیت از آزادیهای بنیادین است. موضوع اتمی تنها موضوع مذاکره نیست. اگر ما در این دام بیفتیم و دور یک میز بنشینیم و دوباره مذاکره کنیم، فقط بهرژیم مشروعیت دوباره و بهرسمیتشناختن نقش آنها را میدهیم. و نقش آنها متأسفانه بیثباتکردن تمامی خاورمیانه است. بهویژه الآن، بعد از انتخاب رئیسی.
این یک انتخابات نبود، بلکه یک انتصاب بود. انتصاب توسط ولیفقیه و اگر بخواهم رک بگویم، اگر این یک انتصاب بوده، نظر شخصی من این است که این علامت ضعف رژیم بود و نه علامت قدرت. زیرا انتصاب رئیسی بهاین معنی است که رژیم بهسوی سرکوب بیشتر گام بر میدارد، زیرا در حال از دستدادن کامل مشروعیت خود است. این موضوع روشنی در روابط بینالمللی است. وقتی هر رژیمی مشروعیت خود را از دست میدهد، باید سرکوب را افزایش بدهد تا صدای آزادیخواهی را سرکوب کند. خوشبختانه شما صدای آزادیخواهی هستید که از طریق یک شبکهٔ جهانی سخن میگویید، ولی شما باید بهمردم ایران کمک کنید تا دوباره پیشروی کنند و بتوانند حرف خود را در داخل ایران بزنند.
و وقتی افراد درباره تحریم صحبت میکنند، باز هم نظر شخصی من این است که تحریمها روی مردم آزادهٔ ایران تأثیر ندارند، زیرا لغو تحریمها فقط بهمعنی دادن پول بیشتر بهرژیم است و نه پول بهمردم آزادهٔ ایران. زیرا همین اتفاق بهتازگی نیز رخ داد، در زمانی که تحریمها لغو شد. نتیجهٔ آن چه بود؟ فقر، ناامیدی، فقدان آزادی، دقیقاً مانند همان دورهٔ زمانی که تحریمها اعمال میشد. ما باید این نکته را روشن میکردیم، زیرا رژیم غالباً روی آن تبلیغ میکند و میگوید شما میخواهید با تحریمها بهمردم صدمه بزنید. تحریمها تأثیری روی مردم ندارند، بلکه روی رژیم تأثیر دارند. روی منابع مالی رژیم و فساد رژیم و تقسیم ناعادلانهٔ ثروت در بین مردم تأثیر میگذارد که از طریق دادن پول بیشتر بهرژیم است.
در رابطه با تهدید فزایندهیی که از سوی یک رژیم متجاوز اعمال میشود و رئیسجمهور انتصابشدهیی که بایستی بهخاطر اعدام هزاران هزار زندانی سیاسی تحت پیگرد قرار بگیرد، چه باید کرد؟
اولاً باید بگویم بهیمن فراخوان بیداری شما، همکاران من در اروپا بایستی بهطور جدی در نظر بگیرند که مطلقاً نباید دور یک میز با نمایندگان رژیم بنشینند. این پیام روشنی خواهد بود. من نمیتوانم افرادی را بهرسمیت بشناسم و با آنها توافق امضا کنم که دستانشان بهخون آغشته است. ما با رژیمهای دیگر کارهایی کردهایم. باید بسیار بیپرده باشیم و بهقانون اساسی خودمان و بیانیهٔ حقوق پایهیی اتحادیهٔ اروپا احترامی جدی بگذاریم. از آنجا که من خودم کمیسیونر حقوق بنیادین بودم، از ابعاد فاجعهٔ حقوقبشری که در ایران در جریان است مطلع هستم.
پیام اول به اروپا: برای مذاکره با (رژیم) ایران دور یک میز ننشینید. مشروعیت ندهید و جدی نگیرید نمایندهٔ کشوری را که رئیسجمهور آن سزاوار مورد حسابرسی قرار گرفتن و تحقیقات قانونی است که بهآن توصیه و تشویق شده، ولی هنوز جامهٔ عمل بهخود نپوشیده است. پس این پیام اول است.
پیام دوم: اروپا و غرب باید کاملاً درباره خاورمیانه روشن باشند. اجازه بدهید درباره نقش بیثباتکنندهٔ رژیم ایران در رابطه با تمامی خاورمیانه روشن باشیم. در کشورهایی مانند سوریه، با نفوذ دادن سپاه پاسداران از طریق عراق برای بیثبات کردن کل منطقه. و این هم عنصر دیگری است که باید توسط کسانی که معتقدند شاید روزی (رژیم) ایران بتواند با کشورهای عربی مذاکره کند در نظر گرفته شود. این مطلقاً حقیقت ندارد. این غیرممکن است. این باز هم یک بازی دیگر قماربازان است. آنها سعی میکنند واقعیت پشت صحنه را پنهان کنند. چیزی که در پشت صحنه هست، ترور و نقض حقوق انسانها است.
در پایان، بهنظر من کاری که شما اکنون انجام میدهید، نه تنها یک فراخوان بیداری است، که سخنرانان قبلی نیز روی چند نکتهٔ بسیار مهم در این رابطه انگشت گذاشتند، بلکه فراخوانی است برای احترام بهحقوق جهانشمول. اینها فقط حقوق مشروع مردم ایران نیستند. اینها حقوق جهانشمول هستند. هیچ کشوری لایق آن نیست که بهعنوان یک شریک عادی و یک کشور قابل اعتماد در نظر گرفته شود، اگر که نقض کامل حقوق جهانشمول در آن کشور تبدیل بهیک امر عادی شده باشد. نکته در اینجا است. این ارزش افزودهٔ مبارزه شما برای حقوقبشر است. این پیامی بهما است، بهاروپا، بهغرب، بهکسانی که مبارزه شما را برای حقوقبشر، مبارزهیی برای یک موضع غیرقابل مذاکره میدانند. هرگز با کسانی مذاکره نکنید که سرکوب را روش زندگی خود میکنند و سرکوب را روشجاری رژیم خود میکنند. من مطمئن هستم. هر چه زودتر بهتر. در هر صورت، از آنجا که شما کار درست را انجام میدهید، سایرین در طرف غلط تاریخ هستند. آنها بازنده خواهند بود. شما پیروز خواهید شد. بسیار متشکرم.
بارونس بوتروید – رئیس و سخنگوی پیشین پارلمان انگلستان بهمدت ۸سال
من بهشما خانم رجوی درود میفرستم و همچنین درود بهمردم ایران، به دوستانمان در اشرف۳ و بهشخصیتهایی که برای این رویداد در اینجا گردهم آمدهاند.
مایهٔ افتخار است که بهشما بپیوندم برای گردهمایی جهانی امسال ایران آزاد. در حالی گردهم آمدهایم که در یک برههٔ حساس و تعیینکننده از تاریخ ایران هستیم.
در یک دموکراسی، افرادی مثل من با شور و شوق و علناً در خیابانها فعالیت میکنند، بهتشویق مردم میپردازند تا بیرون بروند و از رأی خود استفاده کنند. من بهآنها میگویم که در مورد دولت کشور خود تصمیم بگیرید، این حق مادرزادی شما است، یک امر تجملاتی نیست، یک حق و آزادی مهم مدنی است. و از آنجایی که مردم ایران از چنین آزادی مدنی برخوردار نیستند، بهآنها حق انتخابی داده نشد، اما آنها انتخاب خود را در حقیقت بهوضوح تمام اعلام کردند.
وقتی زمان آن رسید، انتخاب آنها تحریم سراسری آشکار انتخابات جعلی رژیم بود. میگویم: آفرین دوستان من در ایران. بهشما درود میفرستم.
همانطور که دوست من مریم (رجوی) گفت، مردم بهدیکتاتورها در ایران و بهجهان نشان میدهند که خواهان تغییر واقعی و تغییر حقیقی هستند، نه یک تغییر ظاهری در دولتمردان.
امروز بهطور خاص برنامهٔ ۱۰مادهیی خانم رجوی برای آینده ایران بهما یادآوری شد که آرمانهای دمکراتیک مردم را در بر میگیرد و تضمینکنندهٔ تحقق آرزوی دیرینهٔ آنها برای آزادی مدنی و روند دمکراتیک است.
تصادفی نیست که زنان از هر سنی پیشتاز این جنبش مقاومت مردمی علیه رژیم هستند. من نقشی را که زنان برعهده دارند تحسین میکنم و همچنین شجاعتی را که در این کار از خود نشان میدهند.
برای رهبران جهان و جامعهٔ بینالملل، این اجلاس با هزاران شرکتکننده، فقط بازتاب بخش کوچکی از حمایت قاطع از شورای ملی مقاومت و پرزیدنت آن از سوی مردم ایران و در سراسر جهان است.
دوستان من، زمان بهرسمیت شناختن این جایگزین دمکراتیک و جنبش مردمی فرا رسیده، در حالیکه یقیناً بهسوی پیروزی برای یک ایران آزاد بهپیش میرود.
من در کنار شما زنان و مردان ایران ایستادهام و از شما حمایت میکنم تا روزی که بتوانیم گردهم بیاییم و جشن نهایی را در تهران برگزار کنیم، همان پایتخت یک ملت آزاد و دمکراتیک. از شما متشکرم.
پروفسور ریتا زوسموت - رئیس پیشین مجلس فدرال آلمان
رئیسجمهور محترم، خانم رجوی
خانمها و آقایان گرامی، دوستان عزیز در اشرف ۳،
این کنفرانس بزرگ که اگر چه حالا بهصورت دیجیتال در آن شرکت میکنم، در مورد کشوری برگزار میشود که در آن به آرامشی دست نیافتهایم. البته نباید توهمی هم داشته باشیم. زیرا در ایران آپارتاید جنسیتی، تعقیب وحشیانهٔ دگراندیشان، وحشت از افراطگرایی مذهبی و دولتی، حاکم است. بردباری، دستاورد بزرگ تمدن بشری است و اسلام بردبار، جامعهٔ بینالمللی را پربارتر میکند. اسلام بردبار، پایهٔ غیرقابلِ اغماضی برای تفاهم صلحجویانهٔ بینالمللی، اما همچنین برای برابری میان زن و مرد، بهویژه در جهان اسلام است. این آن چیزی است که جنبش ما را مجسم میسازد. جنبش ما خواهان صلح، رهایی مردم از تعقیب و مرگ، و از فرار و تبعید است. ما برای بشریت قدرتمندی کار میکنیم که در آن کسی گرسنه نمیماند و دائماً در ترس و وحشت زندگی نمیکند.
مردم خواهان مشارکت، تشریک مساعی، مسئولیت و همکاری در آبادانی دنیای ما، یعنی نجات کرهٔ زمین هستند. اما حکومت [ایران] طی ۴۰سال گذشته با وجود تلاشهای مکرر، فراخوانها و قطعنامهها، تغییری نکرده است. حکومت از تغییراتی که برای مردم بسیار ضروری و غیرقابل چشمپوشی هستند، میگریزد.
اما آلترناتیوهایی هم وجود دارند. بله، آنها حاوی مقاومت و آغازی نو هستند. شجاعتی که سازمان بزرگ رئیسجمهور مریم رجوی، با برنامه ۱۰ مادهییاش ایجاد کرده است؛ این همان برنامه ۱۰ مادهیی برای ایرانی آزاد، برابر، مبتنی بر جدایی دین و دولت و غیرهستهیی است. این امید اصلی برای همه است تا بتوانند آزادانه و مستقل زندگی کنند.
برگردیم به چهار مذهب جهانی که همدیگر را بهرسمیت میشناسند؛ نه تنها در برلین، بلکه در همه جا. این شامل یک اسلام معتدل و وارسته است. برداشت بنیادگرایانه از اسلام بهقدر کافی آسیب ایجاد کرده است و باید پایان یابد. برگردیم به امیدی که چهار مذهب جهانی میبخشند. جهانی که در آن دختران و پسران، برادران و خواهران، مؤمنان و غیرمذهبیها، از تهران تا بندرعباس، دیگر نباید گریه کنند و رنج ببرند. آنها باید در جهانی زیست کنند که بتوانند خود را آزادانه در آن بپرورانند و زندگی خود را شکل دهند؛ و این تنها در صورتی امکانپذیر خواهد بود که ما از چنین آلترناتیوی پشتیبانی کنیم که امروز در کنار ماست.
این یک فرصت است و باید از آن استفاده کنیم. جنبش مقاومت ایران تحت هدایت خانم رجوی این مبنای ارزشمند را ایجاد کرده است. در مبارزهیی آکنده از قربانی علیه دیکتاتوری آخوندیِ زنستیز، این آلترناتیو آگاهانه بر اصل برابری زن و مرد متمرکز شده است. برابری زن و مرد در رهبری سیاسی، معیار تعیینکننده است. برای درهم شکستن دیکتاتوری بنیادگرا، ابتدا باید بینش این هیولای ارتجاعی را به زانو درآورد. برای این امر مریم رجوی با تعداد کثیری از زنان رهایییافته مبارزه میکند. بدین ترتیب، زنان نه تنها نیروی تغییر، بلکه نیروی سازندۀ آینده هم هستند. زنان نیرومندند و مسئولیت میپذیرند و آیندۀ ایران متعلق بهآنهاست. من بسیار بهاین ایران آزادی که هر روز به ما نزدیکتر میشود، امیدوارم. از توجه شما سپاسگزارم و توان بسیاری برای اجرای این کنفرانس برایتان آرزو میکنم.
جان برد - وزیر خارجهٔ کانادا (۲۰۱۵)
خیلی متشکرم. ممنونم. بسیار مفتخر و خوشحالم که امروز با شما هستم. بهویژه بسیار خوشحالم که دو همکار کانادایی دیگرم بهما پیوستند که بعد از من صحبت خواهند کرد. همچنین بسیار خوشحالم از پیوستن تعداد بسیار زیادی از ایرانیان مقیم کانادا که بهصورت آنلاین در سراسر کشور مشغول تماشا هستند. همچنین خوشحال میشوم که بهدوستانم در اشرف سلام کنم. متأسفم که نمیتوانم امروز بهطور حضوری نزد شما باشم. ولی میخواهم بدانید که قلب من و شوق و ذوق من امروز همراه شما است.
گروه دیگری از افراد هم هستند که میدانیم در حال تماشا هستند. میلیونها نفر در ایران در حال تماشای گردهمایی امروز بهصورت آنلاین هستند یا آنرا تماشا خواهند کرد. و میخواهم بهشما مردم ایران بهصورت بسیار روشن بگویم که مردم کانادا در مبارزه بزرگ شما با شما هستند. یکی از پرغرورترین لحظاتی که من در زندگیام طی ۲۰سالی که در دولت بودم داشتم، روزی بود که کانادا ۱۰سال پیش تصمیم بزرگی گرفت. ما گفتیم که نمیخواهیم هیچ ارتباطی با رژیم حامی تروریسم و ناقض حقوقبشر در تهران داشته باشیم. ما رسماً روابط دیپلماتیک با رژیم را قطع کردیم و جلادان رژیم را از کانادا بیرون کردیم. این رهبری واقعی کانادا بود. روزی خواهد رسید که خانم رجوی آخوندها را از سر قدرت خود در تهران بیرون خواهد کرد. انتصاب رئیسی بهعنوان رئیسجمهور دلیل روشنی است بر اینکه رژیم عمیقاً از خیزشهایی که در سراسر ایران رخ میدهد میترسد. آخوندها یک افراطی تندرو را رئیسجمهور کردهاند که خون ۳۰هزار رزمندهٔ آزادی روی دستانش هست. رهبران غربی باید بفهمند که این خیمه شببازی و توهم اصلاحات در ایران از طریق مماشات یک سراب است و طی بیش از ۴۰سال شکستخورده است. من همچنین بسیار خوشحالم که میتوانم شاهد رهبری اخلاقی و شجاعانه نخستوزیر اسلوونی باشم. او خواهان حسابرسی از رئیسی بهخاطر قتلعام ۳۰هزار زندانی از مجاهدین خلق در سال۶۷ شد. او افراطگرایان و آخوندها را خشمگین کرده است. و دوستان، این اقدام او باید نشان افتخاری برای وی باشد. برای جهان ضروریست که رهبران بیشتری همچون او داشته باشد. من میخواهم در فراخوان حسابرسی از رئیسی بهشما بپیوندم. بهخاطر نقض حقوقبشر توسط او، بهخاطر قتلعامهای او، بهخاطر سرکوبی که اعمال میکند و بهخاطر حمایت او از تروریسم، نه فقط در منطقه، بلکه بهصراحت باید گفت در سراسر جهان. من پیامی برای ابراهیم رئیسی دارم: تو یک رهبر مشروع نیستی. تو رئیسجمهوری که بهصورت مشروع انتخاب شده باشد نیستی. مردم ایران تو را بهخاطر عملکردهایت مورد حسابرسی قرار خواهند داد. و جهان تو را بهخاطر خونی که روی دستانت است مورد حسابرسی قرار خواهد داد.
خانم رجوی بسیار خوشوقتم که شما را دوست خودم خطاب کنم. من شجاعت شما را تحسین میکنم. رهبری شما را تحسین میکنم، برنامهٔ ۱۰مادهیی شما را تحسین میکنم. ما در کانادا در کنار شما میایستیم تا بهروزهای بهتری برای مردم دستیابیم. سال آینده، امیدوارم بتوانیم در تهران آزاد گردهم بیاییم. حاضر حاضر حاضر.
میشل آلیو ماری – وزیر ارشد دولت فرانسه (۲۰۱۱)
سلام به همگی شما، خانمها و آقایان،
شروع میکنم با درودهای صمیمانهام به مریم رجوی. مایلم رئیسجمهور تشکر کنم برای اینکه یک بار دیگر از من دعوت بهعمل آوردید برای شرکت در گردهمایی بزرگ سالانهتان. واقعیت این است که این گردهمایی، یک بار دیگر، در شرایط خاصی برگزار میشود. کرونا به ما اجازه نمیدهد که مستقیم با هم دیدار کنیم، چیزی که طبعاً آنرا ترجیح میدادم. ولی خوشبختانه تکنولوژی این امکان را برایمان فراهم کرده که با هم گفتگو کنیم. معتقدم که در این دوران مهم است که بتوانیم رابطههایمان را ادامه دهیم و با هم در مورد آنچه در جهان میگذرد تبادل نظر کنیم؛ جهانی که همواره پیچیدهتر میشود، جهانی که نیاز دارد به شخصیتهایی نظیر مریم رجوی با تعهدش به حقوقبشر، تعهدش به ارزشهای دمکراتیک، تعهدش بهجدایی دین از دولت و حقوق زنان که بتوانند آن را بیان کنند.
بله، مریم رجوی، یکبار دیگر آرزو میکنم بتوانید برای مدت طولانی مبارزه برای عقاید خود و برای ارزشهای خود را ادامه دهید.
خانمها و آقایان، از آخرین باری که فرصتی پیدا کردم تا با شما صحبت کنم، برای تمام دموکراسیها اتفاق مهمی در ایران رخ داده است.
این رویداد مهم، انتخابات ریاستجمهوری است. درست است که در همه کشورهای دمکراتیک، انتخابات ریاستجمهوری یک لحظه خاص، احتمالاً پرهیجانترین لحظه برای یک دموکراسی است، زمانی که همه شهروندان خانم یا آقای رئیسجمهور را انتخاب میکنند، یعنی کسی که مهمترین جهتگیریها را بسته به خواستههای شهروندان اعمال میکند؛ کسی که مسئول آمادهسازی برای آینده است؛ کسی که مسئول نمایندگی کشور در خارج از کشور است.
بله، بههمین دلیل و بهدلیل سهم عمدهیی که برای آینده ایفا میکند، و همچنین بهدلیل مشارکت همه شهروندان، انتخابات ریاستجمهوری لحظهای تعیینکننده در یک دموکراسی است.
افسوس، افسوس که این لحظه جنبه خاصی در ایران پیدا کرد، دور از آنچه اتحادیه اروپا انتظار و آرزوی آنرا برای کشور بزرگی مانند ایران دارد. اولین چیزی که مغایر با اصول دمکراتیک است، محدود شدن انتخاب رایدهندگان است. بهطور معمول رئیسجمهور را از میان تعداد زیادی زن و مرد که نامزد شدهاند انتخاب میکنند.
این اصول غربی نیست، این اصول آمریکایی نیست. این اصول آسیایی نیست. این اصل همان مفهوم دموکراسی است. این اولین نقیصه و اولین نقض اصول دمکراتیک است.
اما نقیصه دیگری هم هست که بیربط به قبلی نیست، احتمالاً به این دلیل که انتخابات به نوعی از قبل تصمیمگیری شده بود.
اما من بر این عقیده هستم که ارزشهایی هستند که فرا ملیتی هستند و ورای کشورها هستند. در میان این ارزشها باید از دموکراسی نام برد. این ارزشها شامل احترام به حقوق زنان و برابری زنان، احترام به حق بیان، احترام به اپوزیسیون میشوند. امروز همه اینها از بین رفته است. عدم مشارکت وسیع و لبریز شدن صبری که توسط تعدادی از زنان و مردان ایرانی بیان شد، نشان میدهد که ایران باید در این زمینه تکان بخورد.
بدیهی است که همه جهان حساب میکند روی ایرانی که عامل صلح و ثبات باشد. به این منظور، به عهده زنان و مردان ایران است که نشان دهند با جهتگیریهایی که گرفته شده موافق نیستند.
جولیو ترتزی- وزیر خارجه ایتالیا (۲۰۱۱)
خانم مریم رجوی گرامی، رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران
این افتخار بزرگی است که در گردهمایی سالانه مقاومت ایران سخنرانی میکنم که در یک مقطع بسیار حساس برای جامعه جهانی و مردم ایران برگزار میشود.
اکنون زمان خلاص شدن از رژیم آخوندی که هلاک کننده نسلها در ایران است فرا رسیده است.
آگاهی نسبت به جنایتهای دیکتاتورها و تلاش برای آزادی، عدالت، شرافت انسانی و زندگی سعادتمند، احساسی قوی در بین تمامی کسانی است که متعهد به یاری رساندن به مردمی هستند که تحت ظلم و فساد این رژیمها رنج میبرند و این بالاخص در مورد ایران صحت دارد.
تعداد زیادی از مقامات و وزرای سابق در این اجلاس شورای ملی مقاومت شرکت میکنند. آنها مسئول تصمیمگیری در کشورهای خود بودهاند. آنها امروز در این گردهمایی شرکت میکنند زیرا نگران نقض حقوقبشر توسط آخوندها، برنامه مخفی هستهیی و مداخله رژیم ایران در سایر کشورها هستند. با حضور و مشارکت در بحث ما، این شخصیتها قصد دارند توجه رهبران اروپا و جهان را به این واقعیت جلب کنند که اکنون، با انتخاب یک قاتل جمعی به ریاستجمهوری ذات جنایتکار رژیم ایران رسماً تأیید شده است.
مردم ایران این انتخابات قلابی را بهطور گسترده تحریم کردهاند. ۱۲۰۰حامیمجاهدین خلق در داخل ایران از مراکز رأیگیری در ۴۰۰شهر با بیش از ۳۵۰۰کلیپ تحریم گسترده انتخابات را ثبت کردهاند. کمتر از ۱۰درصد واجدین شرایط، رأی دادند. این گزارشگران این اسناد را بهقیمت دستگیری و تحت شکنجه قرار گرفتن ثبت کردند.
بسیاری از دولتها و پارلمانهای غربی در مورد سیاستها و اقدامات غیرانسانی رژیم ایران ابراز نگرانی میکنند. هنوز هم بسیاری، چه در آمریکا و چه در اروپا، بهخاطر بیعملیشان برای جلوگیری از این وضعیت دهشتناک مسئولند. دولتهای غربی با دادن امتیازات غیرضروری و غیرمنصفانه بهرژیم، بهآخوندها نشان میدهند که میتوانند از مصونیت برخوردار شوند و جنایات آنها مجازات ناشده باقی خواهند ماند. از این رو رژیم ایران سرسختتر و سرسختتر میشود.
ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور جدید رژیم ایران، یک قاتل جمعی است. وی مسئول قتلعام زندانیان سیاسی بیگناه در سال۱۹۸۸ (سال۶۷) و کشتار مخالفان و معترضانی است که بهدنبال آزادی بودند. آزادی اندیشه، آزادی مذهب و آزادیهای سیاسی.
بیشتر آنها به دستور رئیسی بهاین دلیل کشته شدند که بهعنوان طرفداران مجاهدین خلق بر عقاید خود ایستادگی کردند. وقت آن رسیده که در کنار مردم بزرگ ایران بایستیم تا سرانجام بهاستبدادی خونین پایان دهیم.
مسیر سریعی که رئیسی را بهریاست رساند، نشانه بارزی از تمایل ولیفقیه رژیم بود برای داشتن رئیسجمهوری که مایل و حاضر بهانجام فجیعترین و خونینترین سرکوبها علیه هر گونه مخالفت باشد. این یک هشدار با صدای بلند بهرهبران غربی است که بهدنبال مذاکره مجدد در مورد برجام هستند. توافق هستهیی ۲۰۱۵ نه مانع از سرکوب داخلی و خونریزی شد و نه از تجاوزات نظامی رژیم در سراسر منطقه یا حمایت مالیش از فعالیتهای تروریستی جلوگیری کرد. دولتهای اروپا و آمریکا هرگز نباید رنج بیش از حدی که در حق مردم ایران روا میشود را فراموش کنند وقتی که بهملاقات با نمایندگان رژیم میروند.
توافق اتمی خواست رژیم ایران را برای داشتن سلاح اتمی و برنامه موشکی مهار نکرد که نقض آشکار قطعنامه ۲۳۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است. برنامه هستهیی با وجود همه ممنوعیتهای آژانس، سطح غنیسازی اورانیوم را به ۶۰٪ رسانده است که بسیار نزدیک بهنقطه بیبازگشت برای دسترسی بهیک بمب اتمیاست.
در مورد حمایت رژیم ایران از تروریسم، همه ما چهرهٔ واقعی رژیم و تهدیدهایی را میشناسیم که سه سال پیش در ویلپنت در توطئه تروریستی مهندسی شده رژیم با آن روبهرو شدیم. توطئهیی که توسط اسدالله اسدی، دیپلمات جاسوس رژیم مستقر در وین در آستانه اجرا قرار گرفت.
برای اولین بار در اروپا، دادگاه یک کشور در مورد یک توطئه تروریستی بهوضوح رأی داد که این توطئه از سوی رهبران رژیم دستور داده شد و مجازات حداکثر برای اسدی و همدستانش تعیین کرد.
زمان آن فرا رسیده است که دولتهای اروپا جبهه یورو-آتلانتیک برای مقابله مؤثر با تهدیدات ناشی از رژیم ایران ایجاد کنند. یک فرصت خوب، قطعنامهیی است که توسط اکثریت نمایندگان کنگره ایالات متحده امضا شده است که «نقض حقوقبشر و تروریسم دولتی توسط رژیم ایران» را محکوم میکند. درخواست دو حزبی از طرف قانونگذاران آمریکایی فراخوانی برای «همکاری با متحدان اروپایی» بهمنظور از بین بردن شبکهیی متراکم از «فعالان» است که از «پوشش دیپلماتیک سفارتخانههای خود» در قاره ما استفاده میکنند. لازم است اقدامی قاطع علیه سفارتخانهها و دفاتر کنسولی انجام شود - مانند موارد وین و تیرانا - که مسئول پوشش و کمک به فعالیتهای تروریستی رژیم ایران هستند.
این «پاسگاههای» ترور آخوندها باید بلافاصله بسته شوند و قاطعانه تعطیل گردند.
رابطه با کسانی مانند ابراهیم رئیسی که دستشان بهخون دهها هزار ایرانی آغشته است قابلقبول نیست.
وی مرتکب جنایات بیشماری علیه بشریت و حقوقبشر شده است و بههمین دلیل، در لیست سیاه خزانهداری ایالات متحده، از نوامبر ۲۰۱۹ قرار دارد.
نام همه قربانیان باید در قلب و ذهن هر انسان شایستهای حک شود.
آنها باید بهعنوان حافظه جمعی همه مردم و دولتهایی تلقی شوند که بهجهانی متکی هستند که در آن عدالت، آزادی و کرامت انسانی محترم شمرده شده و اجرا میشوند.
حال سؤال بعدی این است که چه کاری باید انجام دهیم؟
آیا باید واقعیت این رژیم قرونوسطایی را بپذیریم زیرا هیچ کاری از دست ما بر نمیآید؟ نه! وضعیت مطلقاً اینچنین نیست!
رژیم ضعیف است. این رژیم با بحرانهای بیشماری روبهرو است و جامعه وضعیت انفجاری دارد.
اعتصابات در سراسر ایران گسترش یافته و هر روز در حال افزایش هستند. تنها چند روز پس از انتخابات جعلی رئیسی، کارگران پتروشیمی در سراسر کشور دست به اعتراض زدند و خواستار دستمزد بیشتر برای همگام شدن با تورم سر به فلک کشیده شدهاند که اکنون بالای ۵۰٪ است.
در این شرایط، ما باید به آلترنایتو سازمانیافته و دمکراتیکی نگاه کنیم که از یک رهبری شایسته برخوردار است.
ستون این آلترنایتو و استحکام و استواریش برآمده از مبارزه ایرانیان علیه رژیم شاه و در داخل زندانهای شاه است.
مسعود رجوی، که جنبش مجاهدین خلق را علیه دیکتاتوری قبلی حاکم بر ایران هدایت میکرد، دقیقاً آنچه را که امروز همه جهان در مورد رفتار آخوندها میبینند، پیشبینی کرد. وی ۴۰سال پیش با شهامت و شجاعت گفت:
«این رژیم اصلاح ناپذیر است؛ نمیتواند اصلاحاتی انجام دهد و باید برود».
مسعود رجوی در مورد این رژیم از روز اول گفت: «افعی کبوتر نمیزاید» و این امر امروز کاملاً نشان داده شده است. به همین دلیل رژیم آخوندها همه تلاش خود را برای از بین بردن مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت بهعنوان تنها جایگزین دمکراتیک برای ایران انجام میدهد. رژیم حتی راه را برای بازماندگان سلطنت شاه باز میکند و به آنها کمک میکند تا بهعنوان یک گروه مخالف در رقابت با مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ظاهر شوند تا توجهات را از آلترناتیو واقعی که رژیم را تهدید میکند، منحرف سازد.
اگر همه جوانب اوضاع ایران را بهطور جدی مورد بررسی قرار دهیم، هیچ چیزی بهبقای رژیم دلالت نمیکند. ایران یک آلترناتیو قدرتمند دارد که بهمردم ایران برای نبرد با این رژیم و مقاومت در برابر چنین رژیم فاسد و بیرحمی انگیزه میدهد. امروز، اگر غرب میخواهد تأثیرگذار باشد، بهترین راه برای انجام این کار بهرسمیت شناختن آلترناتیو دمکراتیکی است که این رژیم فاسد تلاش میکند آن را را در زیر حجم انبوهی از شیطانسازی و بهوسیله خریدن رسانهها و روزنامهنگاران و بسیاری از راههای دیگر پنهان سازد. بسیار متشکرم.
برنارد کوشنر - وزیر خارجهٔ فرانسه (۲۰۱۰)
خانم رئیسجمهور، خانمها و آقایان، آیا (رژیم) ایران یک حکومت عادی است؟ آیا نام حکومت تروریست برازندهٔ آن است؟ همهٔ کشورهای اطراف ایران نگرانند و همه علیه جنگطلبی (رژیم) ایران معترضند، یعنی همان بهاصطلاح انقلاب اسلامی (رژیم). ایران بهتازگی یک رئیسجمهور جدید انتخاب کرده، ابراهیم رئیسی؛ یک افراطی و اگر بهعبارت سازمانملل اعتقاد داشته باشیم یک جنایتکار. جمله این است: یادآوری غمانگیز بحران مصونیت.
مایلم با مردم ایران در مورد این تحول صحبت کنم. آیا ملیگرایی است؟ هژمونیخواهی است؟ این دیکتاتوری است.
از زمان آمدن خمینی به فرانسه و حتی قبل از آن، من با دقت فراوان فراز و نشیبهای سیاست در خاورمیانه و بهخصوص سیاست تهران را دنبال کردهام. ما خطوط اصلی آن را میشناختیم و عقیده خود را بر اساس تغییرات سیاست بینالمللی و دانستههای خود بیان میکردیم.
اما امروز، بعد از انتخاباتی که باید نتیجهگیریهایمان را از آن بکنیم.
علی خامنهای که اینک ۸۲ساله است، پیشاپیش حکم داده و نامزدها را خودش انتخاب کرده و در این انتخابات، یک افراطگرا بهنام ابراهیم رئیسی را منتصب کرده است. بنا بر این در ایران منظور از انتخابات، گزینش است. گزینش به این معنی است که ولیفقیه شرکت چهرههای محافظهکار که کمی بازترهستند را در انتخابات ممنوع کرده و خودش ابراهیم رئیسی را انتخاب کرده.
این روند بسیار سنگین است و عوارض زیادی دارد. ایرانیان این انتخابات را چگونه تفسیر کردند؟ قبل از هر چیز آنها زیاد وارد تفسیر نشدند، چون بیش از نیمی از مردم حاضر در ایران رأی ندادند. برای چی رأی بدهند تا کسی سرکار بیاید که در تمام زندگیاش فوق دیکتاتور و قاتل بوده؟
در این رابطه چه برداشتی بکنیم؟ به گواهی اسناد سازمان ملل و عفو بینالملل این فرد مصدر شکنجه و اعدام هزاران ایرانی بوده است. او دادستان کل چندین استان بوده است، سپس دادستان کل ایران، و نهایتاً هم چهره محوری دستگاه قضاییه، اگر بتوانیم نام آنرا دستگاه عدالت ایران بگذاریم.
خامنهای در ۸۲ سالگی انتخاب کرد یک جانشین احتمالی داشته باشد که ابراهیم رئیسی فوق محافظهکار میباشد. اگر به اسناد سازمان ملل باور داشته باشیم، و من به آن باور دارم، این رئیسجمهور جدید موضوع یک تحقیق بینالمللی بهخاطر دست داشتن در جنایت علیه بشریت است. پس این انتخابات یک نوع توهین به فعالان حقوقبشر است. وی همچنین متهم به عضویت در چیزی است که «کمیسیون مرگ» نامیده میشد، که از میان هزاران متهم کسانی را که باید کشته میشدند و اجسادشان در گورهای دستجمعی مدفون یا سوزانده میشد را انتخاب میکرد.
پس در زمینه حقوق بشر، وی شخصیتی کاملاً منفور است. طی ۴۰سال، ابراهیم رئیسی یک شکنجهگر و یک عامل اعدام بوده، البته با همدستی واضح رئیسجمهور و ولیفقیه و غیره و موجودی هولناک در صحنه جهانی بهشمار میآمده. برای فعالان حقوقبشر، وی حکم یک موجود ترسناک را داشته و حالا چنین فردی به حاکمیت رسیده است.
وقتی از او در مورد گفتگوهای وین سؤال شد... همچنانکه میدانید گفتگوهایی در وین در جریان است برای بازگشت به سیاستی بازتر و متفاهمتر در قبال چیزی که پیشرفت قابل توجهی در زمینه استراتژی هستهیی ایران بهشمار میآمد. حالا از رئیسی سؤال شد در مورد احیای توافقی که صورت گرفته بود و همچنان موضوع گفتگو در وین است برای کنترل برنامه هستهیی ایران.
و گویا، گویا چون مطمئن نیستم، آقای رئیسی گفته است که از این سیاست استراتژیک حمایت میکند، چیزی که خلاف آنچه در تمامی زندگیاش انجام داده میباشد، چون از ۲۰سال پیش او دادستان بوده و در مورد کشتن افراد تصمیم میگرفته. امیدوارم این واقعیت داشته باشد، اما بسیار به آن شک دارم. متشکرم.
لیام فاکس – نمایندهٔ پارلمان انگلستان، وزیر دفاع (۲۰۱۱)
صبح بخیر و با تشکر از شما بهخاطر اینکه من را برای شرکت در چنین بحث مهمی بهمراه کهکشانی از سخنرانان دیگر دعوت کردید.
مردم ایران دارای تاریخی سرفراز و برجسته هستند.
آثار فرهنگی ایران در موزههای بزرگ سراسر جهان از جمله اینجا در موزه بریتانیا در لندن وجود دارد. میراث غنی آن در زمینههای ادبیات، موزیک، رقص، و شعر روی فرهنگهای مختلف سراسر جهان تاثیرگذار بوده، از عمر خیام گرفته تا شطرنج. برای ما مشاهده آنچه بهدست عدهیی خشک مغز مرتجع بر سر این کشور آمده درد آور است.
تاریخ ایران در ابتدای فوریه سال۱۹۷۹ که خمینی از تبعید در پاریس به ایران بازگشت شروع نشد. در همین حال ما با یک رژیم خطرناک، دیوصفت و بیثبات کننده روبهرو هستیم که مردم (ایران) را سرکوب میکند و بنیادگرایی و بیثباتی را به منطقه و فراتر از آن صادر میکند.
تحت رهبری خامنهای سپاه پاسداران چنگالهای خود را بر جامعه ایران بهویژه بر زیرساختهای اقتصادی آن محکم کرده و هر گونه فرصتی را بهطور طبیعی برای مردم ایران جهت ایجاد نوآوری قفل کرده است.
هیچیک از ما خصومتی با مردم ایران نداریم، مخالفت ما با رژیمی است که بهطور فزایندهای آنها را سرکوب میکند و خشونت و بیثباتی را به همسایگانش صادر میکند و از طریق تلاشهایش برای تبدیل شدن به یک قدرت هستهیی تهدیدی برای ایجاد درگیری است.
ریشه صدور بیثباتی توسط رژیم ایران در جاهطلبیهای خامنهای و دنبالچههای او برای رهبری نه تنها اسلام شیعه بلکه اسلام در تمامیت آن قرار دارد. یک استراتژی بهدقت طراحی شده که هدفش جایگزین کردن هویت ملی با احساسات مذهبی برای ایجاد یک نسل جدید افراطی است. در کشورهای همسایه مانند بحرین آنها تلاش میکنند که جوانان را ترغیب کنند که آنها بحرینی و دارای هویت ملی خودشان نیستند بلکه در ابتدا شیعه هستند و به رهبران مذهبی ایران بهجای فرهنگ و قوانین کشورشان که در آن بزرگ شدهاند، تعلق دارند.
این روندی است که بهدفعات در منطقه تکرار میشود، و هیچ نمونهیی بهتر از خواست آنها به گسترش تفرقه و خشونت در عراق و سوریه بهمنظور تحقق جاهطلبیهای سران رژیم ایران نیست. ولی تاثیرات مخرب آنها تنها در برگیرنده همسایگانش نمیشود، حتی کشورهای اروپایی که تلاش کردند روابط اقتصادی و مالی با رژیم ایران داشته باشند باگروههای تروریستی الهام گرفته از رژیم ایران که بهصورت فزایندهیی فعالیتهایشان را در سراسر قاره اروپا گسترش دادند، روبهرو شدند. در هلند دو دیپلمات رژیم ایران بهخاطر طراحی ترورهای سیاسی در این کشور در ژوئن ۲۰۱۸ اخراج شدند.
یک طرح بمبگذاری برای هدف قرار دادن گردهمایی اپوزیسیون در پاریس توسط نیروهای اطلاعاتی فرانسوی خنثی شد. و اینجا در بریتانیا، یک سلول تروریستی مرتبط با رژیم ایران در حال ذخیرهسازی چندین تن ماده منفجره نیترات آمونیوم در یک کارخانه مخفی بمبسازی در حومه لندن کشف شد. رژیم ایران یک حامی ثابت گروههای تروریستی لیستگذاری شده توسط آمریکا شامل جهاد اسلامی، و حماس است. حزبالله لبنان همچنان اصلیترین گروه تروریستی نیابتی آن میباشد. حسن نصرالله دبیرکل این گروه آشکارا اعلام کرد که حزبالله پول و سلاح از رژیم ایران میگیرند و تا زمانی که رژیم ایران پول داشته باشد، حزبالله هم خواهد داشت.
بلحاظ بینالمللی نیز یک موضوع نیمهکاره، توافق برجام است که تلاشی است برای متوقف کردن اینکه رژیم ایران به یک قدرت اتمی تبدیل شود.
من همیشه معتقد بودهام که این توافق از بنیان ناقص است. این توافق نه معتبر بود و نه مسئولانه که به جاهطلبیهای رژیم ایران در زمینه اتمی، خارج از چارچوب تشویق و حمایت آن از گروههای تروریستی دستنشاندهاش نگاه کرد. و هدف اصلی یعنی متوقف کردن رژیم ایران از تبدیل شدن به یک قدرت هستهیی تبدیل به توافقی شده بود که فقط جاهطلبیهای آنرا برای مدت حدود ۱۰سال حتی قبل از تاریخ اتمام توافق متوقف میکرد. به رژیم ایران بهخاطر امضای آن و نه بهخاطر اجرا کردنش از طریق آزادسازی ۱۵۰میلیارد دلار از پولهای منجمد شدهاش فوراً مشوق داده شد
تاثیر این توافق مالی این بود که رژیم ایران آنچه که بهلحاظ اقتصادی مورد نظرش بود را در اول کار با قول اینکه بعداً به تعهدش عمل میکند، بهدست آورد. تکرار مکرر نقض قوانین بینالمللی در زمینه توسعه موشکهای بالستیک این سؤال را بر میانگیزد که اگر کشوری چیزی برای حمل با چنین سیستمی ندارد چرا باید این مقدار پول را در زمانی که مردمش بهشدت محتاج آن هستند روی چنین تکنولوژی خرج کند؟
توافق با رژیم ایران ممکن است امکانپذیر باشد، ولی باید نقض حقوقبشر توسط این حکومت، صدور تروریسم، و تلاشهای بیثبات کننده علیه همسایگانش را نیز شامل شود.
و مهمتر از همه ما باید به موضعی برگردیم که جاهطلبیهای اتمی رژیم ایران را متوقف کنیم و نه فقط به تأخیر بیاندازیم.
خوش خیالی ممکن است ایده خوبی باشد. ولی برای سیاستهای امنیتی و خارجی پایه بسیار ضعیفی است.
آنا فوتیگا – وزیر خارجهٔ لهستان (۲۰۰۹)، نمایندهٔ پارلمان اروپا، دبیرکل حزب محافظهکاران و رفرمیستهای اروپا
دوستان عزیز ایرانی، خانمها و آقایان، واقعاً مفتخرم که بخشی از جلسهٔ مهم سالانهٔ شما هستم، هر چند که از راه دور است.
میخواستم با شما صحبت کنم و بهترین درودها و آرزوهایم را بهرهبر شجاعتان، مریم رجوی و همهٔ شما برسانم. امیدوارم که کووید۱۹ بهزودی بهپایان برسد و ما بتوانیم از نزدیک همدیگر را ملاقات کنیم و نظراتمان را با هم بهاشتراک بگذاریم، همانطور که قبلاً این کار را میکردیم.
ما در پارلمان اروپا متوجه تاریخچهٔ دشوار شما شدیم، بهویژه جنایاتی را که رژیم آخوندها در سال۱۳۶۷ انجام داده مورد توجه قرار دادیم و متأسفانه، از نتیجه آن راضی نیستیم. من فکر میکنم این بهمعنای تحقیر کل جامعهٔ بینالمللی است. و مطمئن باشید که ما با شما هستیم و میخواهیم موضوع حقوقبشر در ایران را در پارلمان اروپا مطرح کنیم. و همچنین حقوق اصیل مردم ایران برای برخورداری از کشوری مستقل، دمکراتیک و سودمند برای همهٔ مردم کشور و توسعهٔ کشور بهروشی که بهمردم، امکان زندگی صلحآمیز بدهد. بهترین آرزوها را برایتان دارم.
رادوسلاو شیکورسکی - وزیر خارجهٔ لهستان (۲۰۱۴)، وزیر دفاع (۲۰۰۷)، عضو کمیسیون خارجه
... خشمآور است که در انتخابات اخیر کسی روی کار آمد که بهطور جهانی بهعنوان یکی از ناقضین سیستماتیک حقوقبشر شناخته شده؛ کسی که توسط عفو بینالملل محکوم شده، کسی که متهم بهنقض فاحش حقوقبشر است، بهطور خاص اعدام هزاران زندانی سیاسی در تهران در سال۶۷.
آدم احساس سرخوردگی میکند وقتی چنین چیزی رخ میدهد. آخر چنین رژیمی چهطور حتی توقع دارد ما با این شخص ملاقات کنیم و با او صحبت کنیم؟ چطور میتوانیم با چنین جلاد خونریزی سیاست پیش ببریم؟ فکر میکنم که این یک نشانهٔ امید نباشد. این نشانهٔ رژیم سختسری است که مصمم است معیارهای جهانی و بینالمللی را بهسخره بگیرد.
این رژیمها همواره قبل از روی کار آمدن باثبات و امن بهنظر میآیند. لذا امیدوارم ایران نیز یک روز یک دموکراسی غیردینی بسازد که بهحکومت قانون و حقوقبشر احترام میگذارد. و اینکه ایران و مردم ایران بهخانوادهٔ ملتهای آزاد و سعادتمند بپیوندند. و من بهشما تضمین میدهم که پارلمان اروپا بهنظارت نزدیک بر امور ادامه خواهد داد و بهدفاع از حقوقبشر ادامه خواهد داد که حق هر انسانی در جهان است. ممنونم و در مبارزهٴتان موفق باشید.
ادوارد کوکان - وزیر خارجهٔ اسلوواکی (۲۰۰۶)
دوستان عزیز، بگذارید بهشما بگویم که چقدر خوشحالم که توانستم در اجلاس باشکوه بینالمللی «ایران آزاد» بهشما بپیوندم.
من سالها در سیاست بودهام، چه در کشورم اسلوواکی، وقتی بهمدت ۱۰سال وزیر خارجه بودم و بعد در پارلمان اروپا در بروکسل که آنجا هم بهمدت ۱۰سال نماینده بودم.
آشنایی و دوستی من با نمایندگان اپوزیسیون مجاهدین خلق در بروکسل چیزی است که واقعاً بهآن افتخار میکنم. من بهخوبی از تعهد و مبارزه آنها برای آزادی در ایران آگاهم. من در بسیاری از جلسات «دوستان ایران (آزاد)» شرکت کردم و با رهبر شما خانم مریم رجوی چندینبار ملاقات کردهام. و بنا به تجربه شخصیام میدانم که بسیاری از سیاستمداران اروپایی هستند که از خانم رجوی حمایت میکنند و نیز از جنبشی که او رهبری میکند.
اکنون این اجلاس آنلاین را بعد از بهاصطلاح انتخابات در ایران برگزار میکنیم. و در این بهاصطلاح انتخابات رئیسجمهور جدیدی برای (رژیم) ایران بهنام ابراهیم رئیسی معین شد. ولی ما میدانیم که وی انتخاب شخصی ولیفقیه رژیم علی خامنهای برای ریاستجمهوری بود. بنابراین اکنون ما با (رژیمی در) ایران مواجهیم که ابراهیم رئیسی رئیسجمهور آن است. این بهاین معنی است که بازی «سختسر و نرمسر» بهپایان رسیده. دیگر نمیشود مردم را فریب داد، دیگر نمیشود جامعهٔ بینالمللی را فریب داد.
اتحادیه اروپا باید با این وضعیت با قدرت مقابله کند. ما نمیتوانیم چشمان خود را بر روی تخلفاتی ببندیم که این رژیم مذهبی در ایران انجام میدهد؛ از جمله سرکوب زنان و سرکوب اپوزیسیون. وضعیت نمیتواند بهحالت عادی برگردد، تا زمانی که رژیم ایران این کارها را میکند. و باید برای اتحادیهٔ اروپا و نمایندهٔ عالی اتحادیهٔ اروپا در امور خارجه آقای جوسپ بورل روشن باشد که نمیتوان رفتاری طبیعی داشته باشیم، تا وقتی این اوضاع در ایران حاکم باشد.
من فکر میکنم شرایطی در ایران وجود دارد که یک قیام جدید را الزامی میکند. فکر میکنم مردم ایران دیگر بهتنگ آمدهاند. آنها شایستهٔ بسیار، بسیار بهتر از چیزی هستند که در ۴۰سال گذشته تحت این رژیم کشیدهاند.
بنابراین بگذارید با این جمله تمام کنم که ما از همهٔ ایرانیان میخواهیم از خانم رجوی در این مبارزه عادلانه حمایت کنند و ما اروپاییها وظیفه داریم که از این جنبش در ایران حمایت کنیم تا زندگی دمکراتیک و عادی برای مردم ایران بهارمغان بیاید. از اینرو برای شما بهترین آرزوها را در این مبارزه دارم. متشکرم.
او درونیوس آزوبالیس- وزیر خارجهٔ لیتوانی (۲۰۱۲)
عصر همگی بخیر. دوستان گرامی، مبارزان آزادی ایرانی عزیز، بهخصوص کسانی که از داخل ایران صحبت میکنند. میدانم که این کار مستلزم شجاعت بسیار و ریسکپذیری عظیم است. نکات بسیاری امروز درباره وضعیت ایران گفته شد و نمیخواهم نکات را در مورد شخصی تکرار کنم که بهعنوان رئیسجمهور منصوب شده و دستاندرکار یک جنایت بسیار جدی علیه بشریت بوده است. میخواهم درباره رویکردهایی که در قبال وقایع ایران در اروپا هست صحبت کنم. امروز ما نکاتی را درباره این احتمال میشنویم که تحریمهای ایالات متحده بهعنوان بخشی از احیای توافق اتمی رفع شود.
بهخوبی میتوانیم تصور کنیم که چهقدر برای رژیم آخوندها وسوسهانگیز خواهد بود که از درآمد نفت برای تأمین بودجهٔ اهداف اقتصادی و نظامیاش استفاده کند و بهتقویت دستگاه سرکوب داخلی بپردازد. اما حتی در این شرایط دشوار داخلی، باید روشن باشد که رئیسی حاضر بهمصالحه در مذاکرات اتمی نیست و در اولین مصاحبهٔ خود با رسانهها، او بهصراحت اعلام کرد که غرب باید همهٔ امتیازات یکطرفه را بدهد. با این حال، این سؤال همچنان باقی است که حتی اگر او مصالحه در موضوعاتی مانند اتمی، موشکهای بالستیک، فعالیتهای بیثباتکننده در منطقه کند، این سؤال همچنان باقی است: آیا اروپا باید بهاصول دمکراتیک و حقوقبشری خود پشت کند و با کسی گفتگو کند که یک جنایتکار علیه بشریت است؟ مطمئنم پاسخ منفی است یا دستکم امیدوارم.
اتحادیهٔ اروپا تحریمی را علیه هیچ فردی از (رژیم) ایران بهخاطر نقض حقوقبشر از سال۲۰۱۳ اعمال نکرده - یعنی از زمان انعقاد توافق موقت در مورد برنامهٔ اتمی (رژیم) ایران- آنهم بهرغم نقضهای عمده، مانند مواردی که در گزارش سازمان ملل در مارس امسال منتشر شد، اما اتحادیهٔ اروپا چندینبار (حکومت) تهران را بهدلیل نقض حقوقبشر محکوم کرده است.
در همین ماه آوریل۲۰۲۱ بعد از ۸سال سکوت، پارلمان اروپا رأی داد که تحریمهایی علیه (رژیم) ایران اعمال شود، آنهم در چارچوب یک نظام جدید جهانی حقوقبشر که قانون مگنیتسکی اتحادیهٔ اروپا نام دارد و توسط شورای وزیران در ماه دسامبر مقرر شد. این شورا سپس تصمیم گرفت بهتمدید اقدامات محدودکنندهٔ خود در پاسخ بهنقض جدی حقوقبشر در ایران تا ۱۳آوریل۲۰۲۲ بپردازد؛ با افزودن ۸نفر و ۳نهاد بهلیست تحریمها بهخاطر نقش آنها در واکنش خشونتآمیز بهتظاهرات نوامبر۲۰۱۹ (آبان۹۸) در ایران. این لیست هماکنون شامل ۸۹فرد و ۴نهاد است. همکاران عزیز، ما نمیتوانیم فراموش کنیم که با چه کسانی سر و کار داریم. رژیم ایران حکومتی است که بهسرکوب مخالفان با استفاده از مجازات مرگ میپردازد. آنها بهاعدام ورزشکاران و روزنامهنگاران و حتی نوجوانان در ابعاد گسترده میپردازند.
من در اینجا میخواهم حمایت صادقانهٔ خودم را از نخستوزیر اسلوونی یانشا ابراز کنم که توسط سناتور لیبرمن نیز مورد حمایت قرار گرفت.
ما باید اقدام کنیم تا رئیسی تحت تحقیق توسط دادگاه بینالمللی عدالت قرار گیرد، بهخاطر جنایت علیه بشریت از جمله قتل، ناپدیدسازی اجباری و شکنجه.
ممکن است گفته شود که ما بهصفت اروپاییان چارهیی جز گفتگو با او نداریم، چون طرفحساب دیگری در ایران نداریم. اما در واقع، یک طرفحساب در ایران وجود دارد که میتوانیم با آن گفتگو کنیم. اگر ما در کنار مردم ایران بایستیم که انتخابات ریاستجمهوری اخیر را تحریم کردهاند و نمیخواهند رئیسی رئیسجمهورشان باشد، آنگاه خواهیم دید که ایران یک جایگزین دمکراتیک دارد، یعنی شورای ملی مقاومت ایران. بیایید در کنار آنها و ملت ایران بایستیم و بیایید با هم این استبداد دینی را وادار کنیم که بفهمد اروپا چشمشان را بر روی جنایاتی که این رژیم انجام میدهد نخواهد بست، بهویژه جنایات رئیسی.
و ما میدانیم که زندگی تحت انقیاد چهمعنایی دارد. بار دیگر برای مردم ایران بهترین آرزوها را دارم و لطفاً بدانید که لیتوانی همیشه در کنار شما خواهد ایستاد. متشکرم که بهسخنانم توجه کردید.
لولزیم باشا –وزیر خارجهٔ آلبانی (۲۰۰۹)، رهبر حزب دمکراتیک، شهردار تیرانا (۲۰۱۵)
خانمها، آقایان، میهمانان گرامی، باعث افتخار من است که در این رویداد سخنرانی کنم، از جانب حزب دمکراتیک آلبانی، یکی از اعضای حزب مردم اروپا و اتحادیهٔ بینالمللی دمکراتها.
آرمان مردم ایران برای آزادی، دموکراسی و احترام بهاولیهترین حقوق و آزادیهای انسانی، همواره از همبستگی و حمایت کامل حزب دمکراتیک آلبانی و خود من برخوردار بوده و خواهد بود.
تکرار تجاوزات و خشونت توسط حکومت ایران علیه مردم علیه همسایگانش و علیه جامعهٔ جهانی و ملتها، موجب آسیبزدن بهزندگی تعداد بیشماری از ایرانیان و سایر شهروندان در منطقه و سایر نقاط جهان شده است.
از شکنجه و کشتار تا سرکوب خشونتبار تظاهرات سیاسی، تا طراحی، کمک و راهاندازی سازمانهای تروریستی، رژیم ایران اثبات کرده که حاضر است پایهییترین قواعد و معیارهای نظام بینالمللی را بهبهای زندگی بیگناهان و ثبات منطقهیی برهم بزند.
گردهمایی امروز تأیید میکند که در مواجهه با چنین خصومت شرورانهیی، ارادهٔ جامعهٔ بینالمللی برای مقابله با این تهدیدات، ضعیفتر نشده، بلکه تنها قویتر شده است.
حزب دمکراتیک آلبانی موضعی روشن و رسا دارد. ما قاطعانه علیه تلاشهای رژیم ایران برای انجام اقدامات غیرقانونی و تروریستی در خاکمان ایستادهایم و همچنین علیه ارگانهای ساختاری رژیم برای صدور بنیادگرایی بهآلبانی و منطقه.
ما از مردم ایران و آرمان آنها برای یک ایران دمکراتیک و غیراتمی حمایت میکنیم. ما از خواست مردم ایران برای تغییر حمایت میکنیم و خانم رجوی و تلاشهای ایشان را برای ارائهٔ چشمانداز یک ایران آزاد، با جدایی دین از دولت و کشوری دمکراتیک بهمردم ایران، ستایش میکنیم.
در آلبانی، ما بهخوبی آگاهیم که بهای آزادی، فشار طاقتفرسایی بر روی یک ملت تحتستم وارد میکند. ولی ما همچنین میدانیم که هیچ مسیر دیگری بهسوی یک آینده بهتر، غیر از مسیر مبارزه برای حقوق بنیادین همهٔ انسانها، برای شرافت انسانی، برای آزادی، دموکراسی و برابری در برابر قانون وجود ندارد.
مایلم از شما خانم رجوی و همهٔ شما تشکر کنم بهدلیل فداکاری و تلاشهایتان برای یک آینده بهتر برای همهٔ مردم ایران. شما میتوانید همواره روی حمایت تمامعیار ما از خودتان حساب کنید.
متشکرم و خدانگهدار همهٔ شما باشد.