۲۰خرداد۱۴۰۰
تحریم انتخابات |
در این روزها در جنگ و دعوا برای تصاحب کرسی ریاستجمهوری هر کدام از ولایت مداران سیرک انتخابات، در رو کردن دست همدیگر در غارت و چپاول بیتالمال حد و مرزی نمیشناسند. هر کدام با یک چمدان سند و مدرک دیگری را متهم میکند و «بگم بگم» راه میاندازد.
قاضیزاده هاشمی لیست ارگانهایی که ۱۳۰هزار میلیارد تومان از بورس خارج کردهاند را رو میکند. و میگوید اگر رئیس بانک مرکزی (همتی) به وظیفه خود عمل میکرد وضع مردم این نبود پای مافیای بزرگ واردات را میان میکشد.
از طرف دیگر عبد الناصر همتی در مصاحبه با تلویزیون حکومتی، اعتراف میکند که کسری بودجه ۱۲۰هزار میلیارد تومانی دولت روحانی را با ورود به بانک مرکزی به بورس و فروش اوراق خزانه به مردم جبران کرده است. او خطاب به روحانی میگوید که مشکل روحانی این است که بینش اقتصادی ندارد. و محسن رضایی را مخل اقتصادی برمیشمارد. و برای اینکه پاسدار جلیلی را بی نصیب نگذارد میگوید صادرات را امثال آقای جلیلی پایین کشیدهاند.
علیرضا زاکانی که خود را منجی حق مردم میداند میگوید نه همتی و نه روحانی چرا مسئولیت دولت را نمیپذیرند؟ روحانی با پول مردم کشور را اداره کرده و در سال گذشته ۳۰۰میلیارد از جیب مردم برداشته است.
مهر علیزاده داد میزند که وضعیت اقتصادی امروز حاصل بیبرنامگی از ۱۴سال پیش تاکنون است. یعنی حاصل به هدر رفتن بیش از ۷۰۰میلیارد دلار درآمد نفتی در ۸سال. بعد از چهل سال حکومتداری هنوز مشکل برق داریم و من طرح اقتصاد آلمان را در کشور پیاده میکنم!
محسن رضایی اقتصاددان! حکومتی و مردود شده انتخاباتهای پیشین میگوید دولت روحانی سیاهترین دولت بعد از انقلاب بود در این مدت سفره مردم از سفره دولت جدا شده است. او به شیوهٔ پاسداری و بگیر و ببند خط و نشان میکشد که آهای! ممنوعالخروجتان میکنم. دست دلالان را قطع میکنم!...
سعید جلیلی رو به تیم مذاکرهکننده میگوید هشت سال کشور را معطل آمریکا و چند کشور اروپایی کردید و تحریمها دو برابر شد. و برنامهٔ آتی خود را در مورد صادرات کالا و مسافرت رایگان و موتور اقتصادی ارائه میدهد که سالی پنج روز برای زوجهای جوان در نظر خواهد گرفت.
در این میان جلاد رئیسی که از دوران جوانی فقط قتل و کشتار انسانها را تجربه کرده است میگوید: مردم صدایشان از ظلم و ناکارآمدی در آمده و دولت در اداره اقتصاد کشور موفق نبوده است. وی در یک فقره مظلومنمایی میگوید که اگر با تهمت زدن به من کار کشور درست میشود اشکال ندارد. . !.
و این قصه همچنان باقی است. .
آن یکی پرسید اشتر را که هی از کجا میآیی ای اقبال پی
گفت از حمام گرم کوی تو گفت خود پیداست در زانوی تو
هر کدام بهخوبی میدانند ساختن خانهای که چهل و سه سال زیرساختهای آن را خراب کرده و نابود ساختهاند کاری است کارستان. که رستم دستانم آرزوست. ترمیم وضعیت اقتصادی و بهبود شرایط جامعه ایران در نظام آخوندی و تحت حاکمیت فاسد ولایت فقیه به مصداق ضربالمثل البرز به کفچه پیمودن و آب در هاون کوبیدن است.
مهر علیزاده خطاب به رئیسی میگوید تحصیلات شما فقط ۶ کلاس است و با تحصیلات حوزوی نتوان مملکت و اقتصاد را اداره کرد. همتی هم پابرهنه وسط میپرد که محسن رضایی دکترای اقتصادی خود را با رشوه و باج به استادان از دانشگاه آزاد گرفته است. تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.
اما حرف واقعی چیست؟
صحنه جنگ گرگها این را مینمایاند که گویا این غارت گران یکشبه و در شب مناظره خواب دیدهاند و از جفا و ستمهای چهل سالهٔ نظام توبه کردهاند. هر کدام از این کاندیداها در این چهل سال در بالاترین سطوح ریاست در نظام آخوندی مشغول قتل و جنایت و چپاول بودند. هر کدامشان دست در خون جوانان دارند. و باید به هر کدام از این مأمور به خدمتهای ولایت فقیه گفت: برو این دام بر مرغ دیگر نه!
واقعیت این است که این پاسداران فرهنگی نظام نه در اتهامات رو به همدیگر و نه در برنامههای انتخاباتیشان هیچیک پایشان را از گلیم اقتصادی فراتر نگذاشتند. همدیگر را به میلیاردها تومان اختلاس و دزدی متهم کردند اما حاضر به میان کشیدن جنایت قتلعام۶۷ و شهیدان قیام ۹۶و ۹۸ نشدند. از کشتار مردم بیگناه در ساقط کردن هواپیمای اکراینی حرف نزدند و مهمتر از همه از سیاست کشتار در فاجعه کرونا و بیعملی دولتمردان و همچنین وعدههای بیپشتوانهٔ واکسیناسیون چیزی به زبان نراندند. آری هیچکدام جرأت نزدیک شدن به این مرز سرخهای نظام را نداشتند. مرز سرخی به پهنا و گستردگی چهل سال جنایت! قتلعام! خونریزی! نقض اولیهترین حقوقبشر در ایران!
جنایت و غارت
در فرهنگ آخوندی بین جنایت و غارت میتوان مرز تعیین کرد. . یعنی میتوان هر چه از غارت و چپاول اموال مردم و بیتالمال یاوه سرایی کرد و گفت و شنید، خاطره گویی کرد، به همدیگر تهمت زد و سراپای نظام را از این بابت شست. اما وقتی پای «جنایت» به میان میآید رگ گردن ولایت بیرون میزند که مبادا به موضوع کشتار و قتلعام نزدیک شوید، مبادا حرفی از جنایتهای کهریزک و اوین و... حرفی زده شود. مبادا از به خاک و خون کشاندن جوانان در قیام ۹۸ عبارتی از دهانتان بیرون بپرد. بر حذر باشید که از اینکه در مورد اسیدپاشیها و فاجعهٔ هواپیمای اوکراینی به هم بپرید.
بیدلیل نیست که علی القاصی دادستان رژیم در تهران و مهره رئیسی در جلسهیی تحت عنوان هماهنگی ارتقای سطح عملکرد دستگاههای قضایی و امنیتی در انتخابات پیش رو کاندیداها را تهدید کرد که مبادا از خطوط قرمز نظام عبور کنند. وی گفت در صورت عبور از خطوط قرمز نظام، با آنها قاطعانه برخورد میشود.
اما برای مردم به جان آمده از ظلم و ستم این نظام، «جنایت» و «غارت» مترادف کلمهٔ ولایت فقیه است. مترادف چهل سال درد و رنج زیر حاکمیت عبا و نعلین است که روزگارشان را تیره و تار کرده است.
دیگر حرف بین انتخاب این و یا آن یک نماینده و کاندید نیست. حرفی که تداعی کننده شعارهای دوران پایانی محمدرضا پهلوی است. «ما میگیم شاه نمیخواهیم نخستوزیر عوض میشه» «ما میگیم خر نمیخایم پالان خر عوض میشه»
گویا تاریخ برای دیکتاتورها تکرار میشود. پهلوی دیکتاتور بعد از پنجاه سال فقط فرصت یافت که به پلکان هواپیما برسد و فرار کند. اما برای دیکتاتوری شیخ شاید این فرصت هم دست ندهد که به هواپیما برسد.