۲۰خرداد۱۴۰۰گسترش کارتن خوابی در حاکمیت شوم آخوندها
نمایش معرفی نامزدان انتخابات ریاستجمهوری رژیم آخوندی پر فضیحتتر از هر دوره دیگری در حال اجراست. چنان رفتار سخیف کاندیداها و اجرای برنامه مناظرهشان، نازل و بیمایه است که آه و فغان خودیهای حکومتی را نیز درآورده است.
از هر دری سخنی، با وعدههای بیپشتوانه
«باید هم منتظر بودیم که با انتخاباتی حداقلی و مناظراتی سطح پایین با حضور چهرههایی که نه تنها سابقه عملکرد اجرایی نداشتهاند، بلکه اساساً تصوری دقیق هم از مدیریت دولت ندارند و صرفاً به دادن وعدههای پوشالی و تخریب دولت مشغولند. مناظره دوم هم مثل مناظره اول چیزی در بر نداشت و اوج بیبرنامگی کاندیداها، باری به هر جهت بودن و از هر دری سخنی در صحبتهای آنها موج میزد» (آرمان۱۹خرداد۱۴۰۰).
آنچه که در این بهاصطلاح مناظرات به چشم میخورد نه مباحث کارشناسی در حوزههای مورد بحث؛ بلکه وعدههای ماورایی، پوپولیستی و به دور از پشتوانههای علمی و فنی مربوطه بود. در این بازی ابلهانه مابین کارگزاران تشنه به قدرت رژیم آخوندی هر کدامشان به متلک گویی و تکه پرانی و لغز خوانی روی آوردهاند.
ناموس جامعه کارتن خواب شد
گرچه در فرهنگ مرد سالار و بهویژه آخوندهای مرتجع، زنان موجوداتی درجه دوم محسوب میشوند اما با این حال در عرف جامعه ایران، زنان در نوعی از حرمت و پرده نشینی قرار داده میشدند تا از آسیبهای برخاسته از مناسبات بهره کشانه و ضدانسانی تا حدودی محفوظ بمانند.
حالا اما امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس حکومتی گوشههایی از ستم و محرومیتهای ایجاد شده در این رژیم را رسانهای کرد و گفت: «شکاف طبقاتی باعث شده تا خط فقر گستردهتر شود و در نتیجه ۳۰میلیون نفر زیر خط فقر هستند. افزایش کارتن خوابی بین نوجوانان و زنان هم افزایش یافته است و کسی هم پاسخگو نیست» (اقتصاد پویا۱۸خرداد۱۴۰۰)
همین جامعهشناس حکومتی نامزدهای نمایش انتخاباتی رژیم آخوندی را مورد سؤال قرار میدهد میپرسد: «نامزدهای انتخاباتی چرا راجع به این موضوعات صحبت نمیکنند چرا آسیبهای اجتماعی را نمیبینند قبلاً مردان جامعه، جانشان را برای ناموس دیگری میدادند چون ناموس دیگری را ناموس خود میدانستند. اما در حال حاضر دیگر از این موضوعات خبری نیست. از وقتی که اقتصاد با مشکل روبهرو شد، آسیبهای زنان خودنمایی کردند. کارتن خوابی ناموس جامعه، وحشتناک است اما این اتفاق رخ داده است و پاسخگویی نیست نامزدهای انتخاباتی که دم از برنامه میزنند برنامهای برای این آسیب دارند؟» (همان منبع)
کاندیداهای نمایشی و مادران و نوزادان کارتن خواب
کار بر باد دادن سرمایهها و ثروت مردم ایران بهدست همین نامزدان نمایش انتخابات رژیم آخوندی و دیگر شرکا و همپیمانانشان به آنجا رسیده است که کودکان تازه متولد شده نیز کارتن خواب شدهاند.
محمدرضا محبوبفر؛ از آسیب شناسان حکومتی در خصوص صحبتهای نامزدهای انتخاباتی درباره آسیبهای اجتماعی گفت: «پاسخ نامزدهای انتخاباتی درباره آسیبهای اجتماعی برمی گردد به شرایط ۴۲ساله انقلاب اسلامی که خود این نامزدها ایجاد کردهاند و صحبتهایی که داشتند بیشتر به حاشیههای اجتماعی پرداخته شد نه اصل آسیبهای اجتماعی چرا که آسیبهای اجتماعی فراتر از ذهنیت نامزدهای انتخاباتی است».
وی با اشارهای به آسیب نوزادان کارتن خواب میگوید: «نامزدهای انتخاباتی باید به این موضوع توجه کنند که سن کارتن خوابی به ۱۵سال رسیده است اما این نکته گفته نشده است که در حال حاضر ما مادران ناخواسته کارتن خواب داریم که یعنی سن کارتن خوابی به نوزاد خوابی رسیده است» (اقتصاد پویا۱۹خرداد۱۴۰۰).
مردم علیه وعدههای پوشالی
یک جامعهشناس حکومتی در رابطه با آسیبهای اجتماعی ناشی از فقر میگوید: «اثرات گرانی سالیان سال ادامه خواهد داشت. اقتصاد از پای بست خراب است و ۳۰میلیون نفر گوشت که هیچ، نمیتوانند حتی میوه خریداری کنند. بعد نامزدهای انتخاباتی وعده یارانه۴۵۰ میلیون تومانی میدهند. ۶۰میلیون نفر نیاز معیشتی دارند. نامزدها شعارهایی را ندهند که نمیتوانند به آن عمل کنند» (اقتصادپویا۱۱خرداد۱۴۰۰).
وی اضافه میکند «ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی ایران از پایبست ویران است و کرونا هم باعث شد تا فاجعه عمیقی رخ دهد و مردم بدبختتر از قبل شوند. مردم دیگر نامزدهای انتخاباتی را قبول ندارند. از زمان احمدینژاد که مردم را خس و خاشاک خواند مردم دیگر وعدههای نامزدهای انتخاباتی را قبول نکردند و باورندارند.
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی در رژیم آخوندی از پیش از شروع نمایش انتخاباتی هشدار داده بود که: «هر چه بیشتر به مردم وعده بدهیم و حل کردن مشکلات بنیادین را به تأخیر بیاندازیم به همان اندازه شدت انفجار اجتماعی را بالاتر میبریم. هنگامی که فشار اقتصادی به مردم بیش از توانایی آنها میشود بهصورت طبیعی این فشارها به اعتراضات خیابانی منجر خواهد شد» (آرمان ۱۴فروردین۱۴۰۰).
عمود خیمه نظام و نامزدهای مورد نظرش در شعبده انتخابات، به تنها چیزی که فکر نمیکنند وضعیت زنان و دختران و نوزادان کارتن خواب میهن است. بقای رژیم همه هم و غم آن هاست. بنابراین است که خامنهای در وحشت از مردم محروم چاره را در سپردن حاکمیت به جلاد ۶۷ است تا با سرکوب و خفقان بیشتر با قیام مردم مقابله کند.
اما این سکه روی دیگری هم دارد که مردم عاصی و گرسنه در جامعهیی آماده انفجار است. واقعیتی که همان رئیس حکومتی انجمن علمی مددکاری اجتماعی به کاندیداهای رژیم یادآور میشود: «جامعه در آستانه در یک انفجار جمعیتی قرار گرفته است. این اتفاق اگر امروز رخ ندهد بدونشک در آینده نزدیک رخ خواهد داد. شرایط اقتصادی مردم تأثیر مستقیمی در تحولات اجتماعی یک جامعه خواهد داشت. مردم از دولتی که نمیتواند امورات آنها را مدیریت کند متنفر شدهاند. مردم نمیتواند با وعده و قول زندگی خود را بچرخانند و شکم آنها با وعده مسئولان سیر نمیشود. هر چه زمان بگذرد مردم ناامیدتر از گذشته خواهند شد» (همان).