۱۵خرداد۱۴۰۰
سیرک انتخابات و توبه گرگ مرگ است
دامنهٔ تحریم نمایش حکومتی که با «رأی من سرنگونی» گسترش روزافزون یافته، اصلیترین مشغلهٔ حاکمیت شده است. روزافزونی این تحریم به موازات ریختن تنشها و چالشهای سلاخی شورای نگهبان به درون رژیم، تحولات پیشاانتخابات را برای خامنهای و کارگزارانش پیچیده و تلخ کردهاند.
اوجگیری تضادهای داخلی بر اثر سلاخی شورای نگهبان و سنگینی روزافزون تحریم سراسری، فشار تعادلقوا را به جایی رسانده است که حاکمیت با توسل به دجالیت ذاتیاش، شرکت در نمایش انتخابات را به جانب انجام فریضهٔ دینی و شرعی و امر به معروف سوق میدهد! کاری که از نظر حقوقی، هم یک جرم سیاسی محسوب میشود و هم اعتراف به پوشالی بودن امر «انتخاب» و «رأی» در نظام آخوندی است. لذا این نمایش پیشاپیش از جایگاه حقوق و قانون خارج شده و تبدیل به یک شوی دینی و مذهبی برای لبیک گفتن به رژیم آخوندی شده است.
قابل توجه است که روی آوردن به این بازی جدید، گویای رسوخ امواج تحریم به پستوهای پسا پشت نظام است. اگر امواج سنگین تحریمی که مردم هر روز به آن میپیوندند، به بناگوش نظام نمیخورد، خود خامنهای و کارگزاران رژیم برایشان مرجح بود که به دینی و مذهبی کردن نمایش توسل نجویند؛ اما انتخاب این تاکتیک در دو هفته مانده به برگزاری نمایش، گویای اختلاف زیاد تعادلقوا به نفع کفهٴ تحریم است.
این واقعیت آنقدر جلو چشم ولیفقیه را گرفته است که خامنهای در سخنرانی ۱۴خرداد خود، روضهٔ استغاثه را برای گدایی رأی با توسل به آیات قرآن و احادیث، برگزار کرد. از طرفی مدار را هم فقط با خودیها و ریزهخواران و جهولان قسم خورده به نظام بست که لااقل آنان انتخابات را فریضهٔ دینی دانسته و لبیک با نظام تلقی کنند.
خامنهای بیش از همیشه مدار دجالیت را بالا برد تا شاید افاقهیی برای گذار از جنبش تحریم سراسری نصیب نظام کند. از این رو در این سخنرانی به زبان اشهدش انتخابات را کانون بحران پیش روی نظام معرفی کرد و آن را از مدار و جایگاه حقوقی و قانونی هم خارج نمود و با تهدید تحریمکنندگان نسبت به عواقب آن، دجالانه گفت:
«امام انتخابات را "فریضه دینی" میدانستند و در وصیتنامه خود میگویند "عدم حضور در انتخابات در برخی مقاطع چه بسا گناهی در رأس گناهان کبیره باشد" و "کوتاهی در مشارکت، پیامدهای دنیوی و حتی تا نسلهای بعد داشته باشد که مستلزم بازخواست الهی است"».
خامنهای پا را از این هم فراتر برد و با جعل کردن آیهٔ قرآن و حدیث، با یک دروغ حیرتانگیز که شاخصی از نقض آشکار حقوقبشر و حق انتخاب شهروندان است، ضریب دجالیت را بالاتر برد و مدعی شد:
«بر اساس آیات قرآن مجید و احادیث و سنت پیامبر، اگر کسی به اسلام اعتقاد داشته باشد باید به حاکمیت اسلام هم معتقد باشد»!
خامنهای که در این ادعا، سرمایهاش فقط جهولان عمله و اکرهٔ نظام و عوامفریبی آخوند رجالهصفت بود، حتی جرأت نکرد یک آیه از قرآن و یک حدیث مورد نظرش را نقل کند. حتی سایت وی هم که متن سخنانش را درج کرد، نکرده لااقل این سوتی اعظم را جبران کند.
هراس روزافزون جنبش گسترشیابندهٔ تحریم، دامن کلیت نظام را گرفته است. از این رو علاوه بر خامنهای، آخوندهای حکومتی را هم به صحنهگردانی برای مذهبی و دینی جلوه دادن انتخابات کشانده است.
آخوند جواد مجتهدشبستری عضو مجلس خبرگان ارتجاع هم آبروی نظام را با دجالیت ذاتپنداری نحله آخوندی معامله کرده و سرچشمهٔ نانخوری آخوند حکومتی را «انتخابات» مینامد و آن را شاخص گناه و صواب جلوه میدهد: «باید باور داشته باشیم که شرکت در انتخابات، تکلیفی است که سرباز زدن از آن گناهی نابخشودنی است»!
سیرک نمایش حکومتی و سیرک ابتذال اخلاقی وقتی با هم میآمیزند، خروجیشان میشود احمد خاتمی که نه جایگاه حقوقی انتخاب و رأی سرش میشود و نه قانون اساسی نظام. کاری که با چهارچوبهای یک انتخابات ندارد بماند، بلکه سوراخ دعا را گم کرده و در صندوق رأی دنبال «بیعت با نظام» میگردد: «۲۸خرداد سال جاری روز بیعت با نظام اسلامی است» (ایرنا، ۱۴خرداد ۱۴۰۰).
سرجمع حرفهای این سه آخوند حکومتی ــ از ولیفقیه تا دوتای دیگر را ــ باید بازخورد سیلی سنگین تحریم مردمی دانست که از کارزارهای ۴۲ساله در صعوبت دجالشناسی آمدهاند. آنچه که از هیبت تحریم جمهوری اسلامی تا همین دو هفته مانده به نمایش حکومتی اتفاق افتاده، مهر این انتخاب مردم ایران است که «ای یقین بازیافته/ بازت نمیدهم»؛ حتی اگر شورای نگهبان ارتجاع جلسهٔ فوقالعادهٔ باز بینی تشکیل دهد و بازیگران نمایش حکومتی بر هر پاشنهیی بچرخند.