سوت و کوری مراکز اخذ رای
رسانههای کوک شدهٔ دیکتاتور برای کمرنگکردن جنبش ملی اجتماعی که با هشتگ «رأی من سرنگونی» حضور نیرومند خود را در روز ۲۸خرداد۱۴۰۰ نشان داد، به دستاویزهای مختلفی متوسل میشوند. برای آنها ممنوع و خط قرمز شده است که از کلید واژهٔ «سرنگونی» استفاده کنند؛ از اینرو از کاربرد آن احتزاز میکنند ولی بازخوردهایشان بهگونهیی غیرمستقیم به آن اشاره دارد.
آشکارا مینویسند این انتخابات، انتخاباتی بود که «بر تلی از تحریم، دلخوری، رأی اعتراضی و بیتفاوتی از وضعیت موجود» بنا شد.
برآمد و نتیجهٔ آن محصول یک مهندسی هدایتشده با تمهیدات قبلی بود؛ بنابراین به یک مناسک تشریفاتی شباهت داشت؛ زیرا از قبل مشخص بود چه کسی از صندوق درمیآید و چه میزان باید برای او رأیتراشی کرد.
«تلاش برای گذر از دوگانگیِ غیرهمسویِ حکمرانی، تمایل به ایجاد همسویی و آمادگیِ لازم برای مدیریت رخدادهای نزدیک به آینده؛ انتخابات را بیشتر به مناسکی تشریفاتی با نتیجهیی از پیش تعیین شده تشبیه کرد. با این انتخابات خانههای پازل بهخوبی کنار هم چیده شدند» (مستقل. ۳۰خرداد ۱۴۰۰).
این مهندسی میخواست حاکمیت را برای مقابله با موجهای سهمگین دوران سرنگونی، یککاسه نماید. از مجلس ارتجاع شروع کرد و با گماردن رئیسی بر ریاست قوه مجریه به اتمام رسید؛ اما تازه اول ماجراست.
اکنون که غبارهای تبلیغاتی و حماسهسازیهای آنچنانی فرو نشسته چند واقعیت سرسخت خود را نشان میدهند:
۱ـ موضوع اصلی انتخابات، نه انتخاب بین چند کاندیدا از دو باند اصلی حاکمیت، بلکه بین رأی دادن و ندادن بوده است. این دوقطبی که قطببندی اصلی جامعهٔ ایران است، صورتبندی تحولات کنونی و آتی را نشان میدهد.
۲ـ چینش حوزههای انتخاباتی بهگونهیی بوده است که برخی از آنها را پررونق و پرجمعیت نشان دهد. حضور عوامل حکومتی با لباسهای رنگارنگ و شعار و پلاکارد و زرق و برق و تفصیلات برای آن بوده است که توجه خبرنگاران خارجی را از دیگر نقاط و دیگر حوزههای رأیگیری منحرف نماید. حضور فعال خبرنگاران میدانی سیمای آزادی این توطئه را بر سر مهندسی انتخاباتی رژیم آوار کرد و نشان داد که رقمسازیهای آنچنانی برای پوشاندن مشارکت ۱۰درصدی است. اکنون دادههای گوناگون همان را تکرار و تأیید میکنند. (فائزه هاشمی: ۹۰درصد حوزههایی که من دیدم خالی بود)
۳ـ بیش از نیمی از مردم ایران طبق همین آمار مهندسیشده انتخابات کذایی رژیم را تحریم کردهاند. معنای این تحریم عبور از نظام ولایت فقیه و باندهای آن است. این یک رفراندم ملی برای نفی حاکمیت دینی و رأی به براندازی آن بود.
۴ـ وزارت کشور آخوندی، آرای باطله را بهعنوان آرای تأیید نظام تلقی و دستهبندی میکند؛ حال آنکه خامنهای در یک فتوا به صراحت دادن رأی سفید [بخوانید باطله] را حرام اعلام کرده بود (۱). بنابراین آنهایی که رأی باطله دادهاند، یک فعل حرام را [از منظر فتوای خامنهای] مرتکب شده و او و انتخاباتش را به چالش کشیدهاند.
یک روزنامهٔ حکومتی نوشته است:
«هیچکدام از آمار استخراج شده از رقابتهای انتخاباتی به اندازه ارقام آرای باطله شوکبرانگیز نبوده است. عدد۳، ۷۲۶، ۸۷۰ نشاندهنده این بود که بخش قابل توجهی از مردم هیچکدام از نامزدها را واجد صلاحیت برای ریاستجمهوری ایران نمیدانند. موضوعی که در هیچکدام از انتخابات دوازده دور گذشته به چشم نیامد» (همدلی. ۳۰خرداد ۱۴۰۰).
با در نظر گرفتن این موضوع مشارکت واقعی حتی در آمار ۱۰برابری و مهندسیشده بسا کمتر از درصد اعلامشده است.
اگر آرای رئیسی را که متورم، مهندسیشده و غیرقابل اتکا و استناد است، در نظر نگیریم، آرای باطله از آرای دیگر کاندیداها پیشی گرفته است.
«نفر دوم این انتخابات هیچکدام از نامزدها نبودند بلکه بیشتر از سه میلیون رأی باطله بود و ناصر همتی از محسن رضایی نیز عقب ماند و نفر سوم شد. برخی میگویند این میزان آرای باطله اگر از کل میزان مشارکت کسر شود، به شکل قابل توجهی میزان مشارکت از آن چه هم که اعلام شد کمتر میشود» (همان منبع).
آنچه واقع شد، نه بهنفع خامنهای و گماشتهٔ جدید او، بلکه بارز کردن امواج نیرومند مخالفت با دیکتاتوری دینی است که حتی در یک آمار مهندسیشده و سراپا دروغ خود را به رخ میکشد. بهقول یک روزنامهٔ حکومتی: «نیمی از ملت مشارکت نکردند. نیمهای که با احتساب آرای باطله رقم چشمگیری میشوند. اینها صرفاً اعداد و رقم بیجان نیستند، ملموسات عینی هستند».
این جنبش نیرومند اجتماعی با مقاومت برای آزادی در آستانهٔ چهلمین سالگرد ۳۰خرداد ۶۰ پیوند خورد و باید گفت از این بهبعد در فضای دوقطبی شدهٔ ایران بیشتر مجال عرضاندام خواهد یافت. قیام آبان۹۸ یک شعله از این آتشفشان عظیم نهفته در زیر پوست شهرها بود. این آتشفشان دیری نخواهد پایید که خود را آشکار خواهد ساخت و وقتی آشکار شود، دیگر قابل مهار نخواهد بود.
پانوشت: ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) عین فتوای خامنهای:
سؤال:
«حکم رأی دادن سفید و بینام چیست؟ در صورت عدم شناخت و تحقیق، یا تحقیق کافی و عدم وصول به نتیجه و تحیر در انتخاب اصلح چطور؟»
جواب:
«در هر صورت اگر رأی سفید دادن موجب تضعیف نظام اسلامی باشد، حرام است».