۲۹خرداد۱۴۰۰
پاره کردن زنجیرهای استبداد
جراحی سنگین در پیکرهٔ نظام و حذف بخش عدیدهای از سهمبران و سفرهخواران قدرت، دردی از ولیفقیه ارتجاع درمان نکرد.
مهندسی بیسابقهٔ انتخابات و دخالت مستقیم خامنهای در چینش و گزینش نامزدها در یک لیست بارها غربالشده راه به جایی نبرد.
اعمال نظارت استصوابی در غلیظترین حالت ممکن آن تا جایی که صدای سرسپردهترین مهرههای سابق و لاحق را نیز درآورد مثمرثمر واقع نگردید.
حتی زیر پا گذاشتن قانون خودنوشته و تغییر آن در شورای نگهبان ارتجاع نتوانست کاری از پیش ببرد.
التماس خامنهای با لحنهای مختلف و بهبهانههای گوناگون برای کشاندن مردم به پای نمایش مضحک و بیرونق خود، مفید فایده نبود.
متوسلشدن به فتوای دایناسورهای ریزهخوار قدرت و واجب عینی نامیدن شرکت در شوی انتخابات و تحریف متون و مفاهیم مذهبی برای بیرون کشیدن وجوب رأی دادن از آنها نه تنها کاری نیفتاد بلکه افلاس دیکتاتوری از نفس افتادهٔ دینی را بارز و بارزتر کرد.
مردم ایران در یک رفراندم سراسری با تحریم انتخابات کذایی خامنهای، رأی سرنگونی را با رساترین شکل خروشیدند. این تحریم تاریخی، به تعبیر رئیس جمهور برگزیدهٔ مقاومت، بزرگترین شلیک سیاسی و اجتماعی رو در روی خامنهای و استبداد دینی بود»
اثبات شد که رودبار خون ۱۲۰هزار ستارهٔ سرخفام آزادی، اجازه نداده است و نمیدهد که ایران به کنام استبداد و ارتجاع تبدیل شود.
بهطریق اولی اثبات شد که آبان۹۸ برگی کیفی را در جامعهٔ ایران ورق زده است.
اکنون در آوردگاهی به بزرگی ایران، دو قطب بیشتر نیست. در یکسو نظام ولایت فقیه سقوط کرده به حضیض طرد و انزوا و در دیگر سو اکثریتی به ستوه آمده و خواهان سرنگونی.
بازندهٔ اصلی این بهاصطلاح انتخابات، استبداد دینی بود، برندهٔ اصلی آن مردم و مقاومت ایران. این را مجاهدین و آلترناتیو دمکراتیک شورای ملی مقاومت نمیگویند. این را کانونهای شورشی و خبرنگاران سیمای آزادی که در شبکهیی سرتاسری و کمیتی غیرقابل مقایسه با گذشته، انتخابات را رصد میکردند، نمیگویند، این واقعیت سرسخت، برآمده از اعتراف آیتالشیطانهای ریایی و نمایندگان ولایت خامنهای در خراسان و اصفهان و در دیگر نقاط است.
آخوند احمد علمالهدی:
«این مخالفت با حضور مردم در انتخابات بیسابقه است!... اگر کسی بدون عذر شرعی و عرفی رأی ندهد به دشمنان و (مجاهدین) رأی داده است و پشت سر دشمن قرار گرفته است» (تلویزیون آستان قدس رژیم ۲۸خرداد۱۴۰۰).
آخوند یوسف طباطبایینژاد:
«هر رأیی که داده نشه کمک به دشمنه، ما الآن در دو مرحله قرار داریم. خودمون میگیم باید رأی داد، دشمن میگه نباید رأی داد. بنابراین من یک نکته رو من میخوام بگم نه از باب عمد؛ عمداً نمیخوان مخالفت بکنن یا رأی به دشمن بدن. ولی بالاخره نتیجه کارشون این میشه که اگر به این طرف رأی ندادن، معناش اینه که به اون طرف رأی دادن؛ یعنی طبیعت کار اینه» (تلویزیون شبکه اصفهان. ۲۸خرداد ۱۴۰۰).
آخوند اصغر عسکری امام جمعه رفسنجان:
«در انتخابات شرکت نکردن هم یک نوع رأی دادن به دشمن است، رأی به (مجاهدین) و رأی به همراهی با ضد انقلاب ها. امروز روز آزمون ملت بزرگ ایران است که با حضور یا با عدم حضور خود بودن خود را در صف خاص تعیین میکنند».
منظور این ۳ دایناسور این است که آن روی سکهٔ تحریم انتخابات، تأیید خط براندازی استبداد دینی و آری گفتن به مجاهدین و مقاومت ایران است که از ۳۰خرداد۶۰ تاکنون بر سرنگونی نظام ولایت فقیه پای فشرده و از آن کوتاه نیامدهاند.
آیتالشیطانهای خامنهای صفت، مردم را متهم میکنند که با رأی ندادن خود به مهرهٔ منتصب خامنهای، گام در مسیر مجاهدین گذاشتهاند. چه جرم مبارکی! برازندهٔ مردم ایران جز این نیست و نمیتواند باشد.
با تحریم سراسری انتخابات در ۲۸خرداد۱۴۰۰ مردم و مقاومت ایران در تقابل تاریخی خود با استبداد دینی، وارد مختصات جدیدی شدهاند.
با گذشت ۴۰سال از آغاز رویارویی نفسگیر مجاهدین با این رژیم در ۳۰خرداد۶۰ اکنون با قاطعیت میتوان گفت که استراتژی سرنگونی بارور شده، به بر نشسته و گل داده است. بهتعداد رأیهایی که به صندوق انتخابات قلابی خامنهای نریخت، مردم صندوق سرنگونی این رژیم را رأیباران کردند.