تصویری از قیام در سال ۹۸
بلافاصله بعد از اتمام سیرک انتخابات که از قبل مشخص بود آخوند ابراهیم رئیسی بازیگر اصلی آن است، روزنامههای هر دو باند حکومتی به تحریم این نمایش توسط مردم اذعان کردند.
روزنامه آرمان وابسته به باند روحانی نمایش قلابی انتخاباتی رژیم را متفاوت با دورههای قبلی ارزیابی کرد، و به جای دوقطبی بودن انتخابات بین دو باند رژیم دوقطبی را بین مردم و حاکمیت و «مشارکت و عدم مشارکت» مردم دانست.
ضمنا این روزنامه حکومتی از گزارشات رسانههای باند خامنهای در بزرگنمایی آمار شرکتکنندگان واز «اظهارات ضد و نقیض و بعضاً متفاوت خبرگزاریهای خاص اصولگرا» اظهار تعجب و اضافه کرد: «در حالی که رجانیوز حضور مردم را تا ساعت ۱۹دیشب ۱۸.۵ میلیون از ۶۰میلیون واجد شرایط رأی اعلام میکرد، خبرگزاری فارس از ۲۲میلیون تا ساعت ۱۹.۳۰ سخن میگفت و حتی پیشبینی خودش را اینطور بیان کرده بود که میزان مشارکت تا پایان به بالای پنجاه درصد میرسد... افزایش ناگهانی میزان آرا نیز یکی دیگر از موارد مورد بحث بود اینکه چگونه آرایی که از ساعت ۷تا ۱۳، حدود ۵میلیون اعلام شده بود ناگهان از عصر در هر یکی دو ساعت به میزان تمام آن شش ساعت اولیه صبح به آن اضافه میشود» (آرمان ۲۹خرداد ۱۴۰۰).
عباس عبدی از عناصر باند مغلوب ضمن اشاره به مشکلات لاینحلی که پیش روی دولت ضدمردمی آینده است و اینکه کار برای آن آسان نخواهد بود، در زمینه مشارکت نکردن مردم در این خیمهشببازی نوشت «مشارکت در این انتخابات بهگونهیی نخواهد بود که بتواند سرمایه کافی برای دولت بعدی در عرصه داخل و خارج فراهم کند» (اعتماد ۲۹خرداد ۱۴۰۰).
در زمینه گرایش مردمی که انتخابات را تحریم کرده و با نه قاطع خود یک پس گردنی به نظام و در رأس آن خامنهای زدهاند روزنامه ابتکار نوشت: «دستهای که ساز ناامیدی و عدم مشارکت کوک کردند و امروز نسبت به کارکرد صندوق رأی دچار تردید شدهاند. چندان که به زحمت میشود فعالیتشان را درون جمهوری اسلامی معنا کرد و پهلو به اپوزیسیون میزنند» (ابتکار ۲۹خرداد ۱۴۰۰).
این حرف مقالهنویس ابتکار هم «پهلو» به حرفهای امام جمعههای خامنهای میزند که گفتند کسانی که در انتخابات شرکت نکرده حرکتشان بهمعنای نه به حاکمیت و آری گفتن به مجاهدین و قدم گذاشتن در مسیر آنها است.
روزنامه ایران هم عدم مشارکت مردم را چنین تعبیر کرد «: واقعیت این است که در این دوره، جدیترین بحثها حول دو ایده رأی دادن یا رأی ندادند وجود داشته است... اولویت برنده انتخابات، هر فرد یا جریانی که باشد، باید رفع نگرانیها و دغدغههای کسانی باشد که رأی ندادهاند» (ایران ۲۹خرداد ۱۴۰۰).
بسیار روشن است «دغدغه کسانی که رأی ندادند» و سیرک انتخاباتی را تحریم کردند سرنگونی است و جز این دغدغه دیگری ندارند.
واقعیت این است که معنای پاسخگویی به دغدغه تحریم کنندگان یعنی اکثریت قاطع مردم ایران، تن دادن بهخواسته مردم قیامکننده در آبانماه ۹۸ است که گفتند خامنهای باید از اریکه قدرت پایین بیاید و همراه با تمامیت نظامش روانه زبالهدان تاریخ شود.
روشن است که تحقق این امر هم تنها کار مردم و مقاومت ایران است که با استمرار مبارزه خود قطعاً آنرا محقق میکنند.
امری که روزنامه شرق ناگزیر به آن اذعان کرده است که وقایع آبان سال۹۸ و شعار مردمی «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام شد ماجرا» در شرایط کنونی «مورد پسند اپوزیسیون (بخوانید مقاومت و اپوزیسیون برانداز) قرار گرفته، و چشماندار دولت آینده هم این است که «بیش از پیش به حلقه وفاداران خود وابسته خواهد شد و این وابستگی دولت را به سمت آنتاگونیسمی از وفاداران و کمبرخورداران جامعه سوق خواهد داد» (شرق ۲۹خرداد ۱۴۰۰).
البته قبل از اینکه دولت جلادان بتواند با آنتاگونیسم «کم برخورداران جامعه» یعنی اکثریت ۹۶درصدی محروم و فقیر را از هدف خود یعنی براندازی دور کند، این کم برخورداران هستند که با آنتاگونیسم متقابل، تمامی ترفندها و توطئههای سرگوبگرانه دولت جلادان و رئیسی سرجلاد آنرا خنثی میکنند، و مجال نمیدهند که قهر ضدانقلابی حاکمیت بتواند آنها را از هدف مقدسشان؛ سرنگونی دور کند.
این نتیجه شرایط عینی و تغییر تعادلقوا به نفع مردمی است که با نه خود به حاکمیت «پهلو به پهلوی اپوزیسیون (بخوانید جریان برانداز) زدهاند» و هر روز نیز گرایش آنها به این جریان قوی، بیشتر میشود.
این گرایش قوی را روزنامه ستاره صبح به «وجدان عمومی» تعبیر کرده «که نمونههایش در سال۵۷ بر این شکل گرفت که شاه باید برود. ». (ستاره صبح ۲۹خرداد ۱۴۰۰).
در حال حاضر هم تردیدی نیست که «وجدان عمومی» بر این است که خامنهای باید بساط ولایتش را جمع کند و همراه با تمامیت نظامش گورشان را گم کنند.
این همان پیامی است که «وجدان عمومی» مردم در سال۱۳۵۷به شاه داد و او را فراری داد و سرنگونش کرد.
نگرانی از این گرایش عمومی است که خامنهای را وادار کرده سخت عمامهاش را بچسبد و نظامش را با قاتل ۶۷ یک پایه کند تا بلکه با خروش این «وجدان عمومی» مقابله کند. اما زهی خیال باطل!