۲۵خرداد۱۴۰۰
رای من سرنگونی
سیرک سوم مناظره کاندیداهای انتخابات قلابی، نمایشی بود از بحرانهای لاعلاج رژیم، اعتراف به فساد و دروغ و دزدیهای نجومی، و شکست پروژه مشارکت چند درصد نیروهای خودی نظام.
عبدالناصر همتی گفت: «با جوانان ما چکار کردند در۱۲سال شعارشان از رأی من کو شد رأی بیرأی».
محسن مهرعلیزاده هم سؤال کرد «چرا مسایل کوچک اجتماعی در اسرع وقت به یک بحران تبدیل میشود. باران میآید سیل میشود نارضایتی، زلزله میآید نارضایتی، مسأله بنزین آبان ۹۸».
قاضیزاده هاشمی از کاندیداهای باند خامنهای هم ضمن سوزوگداز نیست به قیام آبانماه ۹۸ گفت: «در موضوع گرانی بنزین ما معلوم نشد بالاخره چه کسی مسئول است؟».
پاسدار محسن رضایی هم گرانی ارزاق مورد نیاز مردم را مطرح کرد و گفت: «۵۰سال است که ما گرانی داریم».
علیرضا زاکانی که خودش از کلاهبرداران به نام حاکمیت است از همقطاران خود شکوه و شکایت کرد «یک عده از مسئولان سرما کلاه گذاشتهاند».
اما در میان آخوند رئیسی جلاد تلاش کرد خودش را مظلوم مناظرات معرفی کند و در شکایت از سایر کاندیداها گفت: «نمیدانم اگر من نبودم آقایان چی میخواستند بگویند» (تلویزیون شبکه خبر ۲۲خرداد ۱۴۰۰).
آقایان مورد نظر او در مناظره گفتند که او بیسواد است و ۴۰سال است در قوه قضاییه بوده است و از فسادهای آن با خبر بوده...
اما صرفنظر از گفتههای «آقایان» مورد نظر این آخوند جلاد، حرف مردم ایران هم با او این است که ۴۰سال در قوه قضاییه جنایت کرده، و قاتل فرزندان مجاهد و مبارز مردم در جریان قتلعام زندانیان سیاسی در سال۱۳۶۷ است.
آری، بر مبنای اوضاع پتال و ورشکستگی سیرک انتخاباتی رژیم است که حتی بسیاری از نیروهای خودی نظام هم از آن بریده و در خیمهشببازی انتخاباتی شرکت نمیکنند.
یک عامل بسیجی در دانشگاه به نام حمیدرضا خسروخانی در مصاحبه با تلویزیون شبکه آرا گفت: «بیش از ۹۰درصد بچهها احتمال اینکه در انتخابات شرکت نکنند هست» (شبکه آرا ۲۱خرداد ۱۴۰۰).
بسیار روشن است که منظور او از «بچهها» معدود بسیجیهای دانشجو نما در دانشگاهها هستند که ریزش کردهاند، وگرنه عموم دانشجویان هم مانند عموم مردم در این انتخابات قلابی شرکت نمیکنند و رأیشان سرنگونی و براندازی حاکمیت است.
تحریم نمایش انتخابات تصویری روشن از رودررویی تمامیت مردم با تمامیت حکومت آخوندی است و در این رابطه بسیاری ار مردم و جوانان عاصی در مناظرات خیابانی اعلام میکنند انتخابات قلابی را تحریم میکنند.
یک خانم هموطن در یکی از این مناظرات گفت: «هرکس بخواهد رأی بدهد متأسفانه بیشعور و نفهم است. چرا میترسید حرفتان را بزنید. امسال هم نخواهم رأی داد. از هیچکس هم نمیترسم»
یک جوان عاصی هم خطاب به افرادی که در مناظره خیابانی شرکت کرده بودند گفت: «هرکس که رأی نمیدهد دست بزند» و در پاسخ او افراد شرکتکننده همه دست زدند.
یکی دیگر از جوانان گفت: «اصلا نباید رأی بدهیم ما در ایران زندگی میکنیم به خدا نمیتوانیم در ایران نفس بکشیم. اصلاً رأی ندهید آقا رأی ندهید».
این فریاد مردم و جوانان در نفی انتخابات قلابی، صدای قیام و شورش علیه ۴۲سال غارت و جنایت است
صدایی که جانی و جلاد را به وحشت انداخته است و باعث شده که مدام سردمداران و آخوندهای جیرهخوار خامنهای به صحنه بیایند و از مردم گدایی رأی کنند، تا جایی که مراجع جیرهخوار خامنهای در قم هم به فتواهای دجالگرانه متوسل شده و شرکت در انتخابات را وظیفه شرعی، عقلی و... . اعلام کردند.
آخوند مکارم شیرازی دجالگرانه در اعلامیهای نوشت: «انتخابات تکلیفی الهی، اجتماعی و پشتوانهای برای تحقق عزت و استقلال کشور خواهد بود» (سایت اعتماد آنلاین ۲۳خرداد ۱۴۰۰).
آخوند حسین نوری همدانی هم اعلام کرد «مشارکت حدّاکثری مردم در انتخابات حضوری که هم واجب شرعی است و هم واجب عقلی» (همان منبع).
آخوند جعفر سبحانی هم طی بیانیهیی نوشت: «برای حفظ مصالح کشور و تحکیم نظام اسلامی همگان در انتخابات شرکت کنیم و به فرد مؤمن، متدین و مدبّر رأی دهیم» (خبرگزاری ایرنا ۲۳خرداد ۱۴۰۰).
رژیم و سردمدارانش میدانند که شرکت نکردن مردم در انتخابات عملکردی است در جهت براندازی رژیم. آخوند محسن حیدری عضو خبرگان آخوندی با نگرانی میگوید: «عدم مشارکت در انتخابات، فرصت را برای سوءاستفاده (مجاهدین) مهیا میکند» (خبرگزاری فارس ۲۳خرداد ۱۴۰۰).
روزنامه مستقل از باند روحانی هم نگران «براندازان» است که «مردم را به عدم مشارکت در انتخابات ۲۸خرداد فرامیخوانند» (مستقل ۲۳خرداد ۱۴۰۰).
کیهان خامنهای از مردم التماس کرد «... . روز ۲۸خرداد ضمن آنکه همه در عین داشتن حق، تکلیف دارند که در انتخابات مشارکت کنند و بهدلیل دلخوری که از انتخاب سابق خود دارند، از آینده انتقام نگیرند» (کیهان ۲۴خرداد ۱۴۰۰).
روزنامه ایران وابسته به دولت روحانی هم نوشت: «کسی که در این چارچوب بگنجد و خارج از اردوگاه براندازان نظام تعریف شود بعید است که با محروم کردن خود از عرصه انتخابات و با تحریم آن توانسته باشد منویات خود را پیش ببرد» (ایران ۲۴خرداد ۱۴۰۰).
با گسترش خشم و اعتراض مردم و عدم شرکت آنها در انتخابات و اعلام رأی من سرنگونی توسط عموم مردم ایران، بحران جدیدی گریبان رژیم را در مرحله پایانی حیات ننگینش گرفته است. آنها از این بحران بهعنوان «بحران امید» نام میبرند، یعنی اینکه عموم مردم ایران نسبت به این نظام بیاعتماد هستند و از آن متنفرند.
یک مهره حکومتی در مصاحبه با تلویزیون شبکه آرا گفت: «متأسفانه به دلایل مختلف دچار یک بحران امید شدهایم در جامعه. مردم میگویند حالا آقای رئیسی بیاید آقای مهرعلیزاده بیاید آقای چه میدانم همتی بیاید چه فرقی بهحال ما میکند» (شبکه آرا ۱۸خرداد ۱۴۰۰).
محسن مهرعلیزاده یکی دیگر از کاندیداها، ناامیدی مردم را از جنس قیام میداند: «مردم عصبانی و ناراحت هستند و نشان هم دادند بالاخره سال۹۶ مردم آمدند در خیابان جریان ۹۸ آمدند بیرون... کمپینهای نه به انتخابات خیلی وقتها از طرف آنور آب هم دارد اداره میشود و این هم سوار میشود به نارضایتیهای مردم و یک حرکتی و یک مقاومتی هم ایجاد بکند» » (تلویزیون شبکه پنج ۱۹خرداد ۱۴۰۰).
روزنامه اعتماد با اشاره به بحران بیانگیزگی کارگزاران و ریزشهای دامنهدار در نظام نوشت: «تلاش همهجانبه یک جناح سیاسی ریزشهای تاریخی و تحولات پردامنه را رقم میزند» (اعتماد ۱۸خرداد ۱۴۰۰).
بنابراین مشکل ناامیدی و یاس مردم نیست مشکل ایمان و امیدواری جوانان به تغییر و سرنگونی است و همین ایمان و امید است که باعث شده مردم انتخابات قلابی را تحریم کنند و شعار رأی من سرنگونی بدهند.
در وحشت از همین آتش است که خامنهای مجبور شد جلاد بدنام ۶۷ را به صحنه بیاورد تا شاید یک نفس عمرش را طولانی کند اما زهی خیال باطل از اینکه این آرزوی کثیفش برآورده شود.