۲۵خرداد۱۴۰۰
تحریم انتخابات
دادههای انتخاباتی تاکنون چنین مینماید که مسیر آسانی در پیش پای خامنهای برای پیشبرد مهندسی تارعنکبوتیاش قرار ندارد. شدت انزجار و نفرت اجتماعی از ابراهیم رئیسی، قاتل هزاران فرزند پاکباز ایرانزمین، نخستین مانع ولیفقیه در بیرون کشیدن او از صندوقهای یک انتخابات نمایشی است. نام و شهرت غیرقابل دفاع رئیسی، توفانی از مخالفت اجتماعی را برانگیخته است. این توفان در نخستین وزش خود عکس، بنرها و پوسترهای جلاد۶۷ را از خیابانها برچید و اکنون در کسوت «رأی سرنگونی» روزها را بهسرعت تورق میکند تا خود را به سرفصل تحریم سراسری انتخابات برساند و مانند بمبی عظیم در زیر پای خامنهای منفجر شود.
در داخل نظام و حتی در بین باند سرسپرده با خامنهای وضعیت بهوخامت گراییده است. طبق زد و بندها، قرار بود ۴کاندید دیگر از باند اصولگرا، بهنفع رئیسی انصراف دهند؛ ولی گویا وسوسهٔ چشیدن از گندم مقام تدارکاتچی بودن در این حکومت، چنان به مذاق آنها خوشآمده که حاضر نیستند، این کرسی را به سوگلی خامنهای واگذار نمایند.
گماشتهٔ معلومالحال خامنهای در این رابطه با غیظ و کینی قابل فهم در کیهان نوشته است:
«حضور هر ۵نامزد جبهه انقلاب در انتخابات و خودداری ۴تن آنها از کنارهگیری به نفع نفر پنجم، خطای بزرگی است که دود آن به چشم جبهه انقلاب میرود و میتوان این خطا را با توجه به دامنه اثر نامطلوب و خسارتآفرینی که در پی دارد، گناهی نابخشودنی دانست و دقیقاً به همین علت است که عواقب آن از نگاه نامزدهای طیف انقلاب دور نمانده و شواهدی حاکی از تصمیم به باقی ماندن یکی از آنها در دست است» (کیهان. ۲۳خرداد ۱۴۰۰).
بهنظر میرسد ممکن است حداقل بعضی نامزدهای پوششی به نفع رئیسی کنار نروند یا برای کنار رفتن خواستار امتیازهای قابل توجه باشند.
«اگر هر ۵نفر در صحنه بمانند، آرای هر یک از آنها به هر اندازهای که باشد از سبد نامزدهای دیگر جبهه انقلاب کم میشود و نتیجه آنکه احتمال موفقیت عاملان وضعیت فاجعهبار امروز، قوت میگیرد و این حالت در صورت وقوع ضربه سنگینی بر پیکر نظام است» (همان منبع).
دغدغهٔ خامنهای ولی بسا فراتر از کنار نرفتن کاندیدهای پوششی، جنبش عظیم اجتماعی با سمت و سوی تحریم سراسری انتخابات است که اکنون در پیکرهٔ استبداد دینی را دچار تشنج کرده است.
۱ـ این تحریم پیش و بیش از آن که یک شرکت نکردن در انتخابات باشد و رأی ندادن به کاندید خامنهای باشد، یک همبستگی ملی برای دست رد زدن به سینهٔ استبداد دینی و یک پافشاری عمومی بر سرنگونی آن است.
از این منظر، پیامدهای آن برای کل حاکمیت، کلان، سرنوشتساز، غیرقابل چشمپوشی و غیرقابل جبران است.
۲ـ حتی اگر خامنهای موفق شود با این سازوکار و با دخالت آشکار رئیسی را به ریاست برساند، تحریم انتخابات یک شکست بزرگ برای مهندسی خامنهای خواهد بود و موقعیت او و جلاد ۶۷ را بیشازپیش تضعیف خواهد کرد. در اینصورت او نخواهد توانست چوب زیر بغل ولیفقیه در دوران متلاطم سرنگونی باشد.
۳ـ شکست مهندسی تارعنکبوتی خامنهای، در داخل باندهای نظام باعث شقه و شکاف بیشتر بوده و برآیند آن راه قیام را هموار خواهد کرد. سران حاکمیت بارها با کلیدواژهٔ «امنیت نظام» و در خطر قرار گرفتن آن، به این پیشفرض واکنش نشان دادهاند.
۴ـ تحریم انتخابات دست حاکمیت آخوندی را در زد و بندهای بینالمللی و منطقهیی خواهد بست و قدرت چانهزنی آن را پایین خواهد آورد. فراتر از این بهعنوان حکومتی شناخته خواهد شد که از سوی مردمش طرد شده و قابل اتکا و طرف معامله نخواهد بود.
۵ـ تروریسم آخوندی را با تحریم انتخابات بیشتر از پیش تضعیف خواهد شد. در این رابطه امام جمعهٔ موقت قزوین، آخوند محمد خضری، با احساس این خطر، شرکت نکردن در انتخابات را «یک خطای راهبردی»! نامید و گفت: «حاج قاسم سلیمانی با جهاد خود عمق راهبردی را برای نظام اسلامی ساخت و امروز هم منظور از مشارکت حداکثری همان عمق راهبردی است که اگر پایین بیاید، اقتصاد و امنیت ملی مورد تهدید قرار میگیرد» (تسنیم. ۷خرداد۱۴۰۰).
معنی این اظهارات آن است که اگر مردم انتخابات قلابی را تحریم کنند، حکومت دیگر قادر نخواهد بود در منطقه و جهان ترور درمانی و تنشآفرینی کند و عمق راهبردی او پنچر خواهد شد.
***
تا همینجا میتوان گفت تیکتاک ساعت و ورق خوردن شتابناک روزها به زیان خامنهای و مهندسی تارعنکبوتی اوست و او باید برای ساعت به ساعت آن محاسبه نماید. این یک فرصت مبارک برای مردم ایران در ایمان به همبستگی و قدرت خویش است و بیگمان دستآوردهای خود را در اعتلای قیام سراسری در پی خواهد داشت.