شکرالله مشکین فام
هر گوشه این سرزمین قهرمانانی دارد که نه گذر سالها و نه نوشدن نسلها هیچ
از عظمت آنها نمیکاهد.
قهرمانانی که آرام و صبور میآیند، جامعهیی را بر میانگیزند، چیزی از گذشته
را با دستاوردی نوین از آینده جایگزین میکنند، تغییر میدهند، نو میکنند، گرد و
غبار کهنگی را از سر و روی جامعه میزدایند و با وقاری تمام، به تاریخ میپیوندند.
مجاهد قهرمان شکرالله مشکینفام از این شمار قهرمانان است که آمد و رفت و
اینک یادش بر دلهای مردم مشهد و یاران مجاهدش، لحظه شاد و پرافتخاری حادث میکند
که نه گفتنی است و نه تصویر کردنی، آنچنان که بایسته و شایسته اوست.
سند پزشکی قانونی
آنچه در بالا دیده میشود، سند پزشکی قانونی مبنی بر گواهی فوت مجاهد شهید
شکرالله مشکینفام است که در ۳۱فروردین
سال ۱۳۵۹ (یعنی فقط یک سال پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی)
در مشهد به ضرب گلوله پاسداران به شهادت
رسید. همچنانکه مشاهد میشود، در سند پزشکی قانونی قید شده است که: «… شکرالله
مشکینفام بر اثر اصابت گلوله درگذشته است…». پاسداران با شلیک گلولهیی از
تفنگ ژ-۳در حمله به دفتر
مجاهدین در مشهد، سرش را هدف قرار دادند.
این سند بهروشنی نشان میدهد که از اولین روزهای غصب حکومت مردم توسط خمینی دجال و ایجاد دیکتاتوری ولایت فقیه، سپاه پاسداران برای سرکوب و خفه کردن هر صدای مخالفی دست به ترور و کشتار میزد. همان سپاه پاسدارانی که بهدلیل سیاست خائنانه مماشات غرب با رژیم آخوندی، اکنون با تأخیری ۳۶ساله وارد لیست تروریستی شده است…
این سند بهروشنی نشان میدهد که از اولین روزهای غصب حکومت مردم توسط خمینی دجال و ایجاد دیکتاتوری ولایت فقیه، سپاه پاسداران برای سرکوب و خفه کردن هر صدای مخالفی دست به ترور و کشتار میزد. همان سپاه پاسدارانی که بهدلیل سیاست خائنانه مماشات غرب با رژیم آخوندی، اکنون با تأخیری ۳۶ساله وارد لیست تروریستی شده است…
هر قهرمان راه آزادی هزار یاد و خاطره و صد عهد و پیمان در دلها زنده میکند.
روز سی و یک فروردین یکی از این هزاران یاد و خاطره از قهرمان ما در خطه مشهد است:
در بند ۱زندان مشهد در سالهای
۱۳۵۳و ۵۴هر روز
درهای بند باز میشد و مجاهدین و مبارزین با چهرههایی رنجور و پیکرهایی خونین از
شکنجه و شلاق، اما مغرور و سرفراز وارد بند میشدند.
یک روز نزدیکیهای ظهر صدای قفل و زنجیر در آهنین بند ۱بلند شد و مأموران ساواک دو سه نفر تازهوارد را به داخل بند هل
دادند. بدن آنها خونین و مجروح بود. در بین آنها وضعیت یکی از همه بدتر بود. پاهای
خونین و ورمکرده و صورت کبود و خندانش نظر همه را به خودش جلب کرد.
اسمش شکرالله بود ولی ”شکور“ صدایش میزدند. شکرالله مشکینفام از بچههای
سرسخت و مقاومی بود که ساواک شاه خائن از دستش عاجز شده بود. در رابطه با سازمان
مجاهدین خلق و پخش و تکثیر کتابها و اعلامیههای سازمان و کتابهای ممنوعه دستگیر
شده بود…
در سال ۱۳۵۰وارد دانشکده ادبیات
دانشگاه مشهد شد. از بدو ورودش به دانشگاه وارد مبارزات دانشجویی شد. بهخصوص در
آن زمان مبارزات دانشجویی همراه با شکوفایی مبارزات مسلحانه، اوج بیشتری میگرفت.
تأثیر عمیق مبارزات مسلحانه و بهویژه سازمان مجاهدین خلق در شکرالله باعث شد که
هر چه بیشتر دیدگاههایش نسبت به مبارزه عمیقتر شده مسیر خود را بهخاطر مبارزه در
راه خدا و خلق هموارتر سازد.
شکرالله بهدنبال پا گذاشتن به این مرحله از مبارزه در سال ۱۳۵۳توسط دژخیمان ساواک دستگیر شد. او در ساواک زیر شدیدترین شکنجهها
قرار گرفت ولی همچنان روحیه خودش را حفظ کرد. تا اینکه در زندان به آرزوی دیرینه
خود رسید و موفق شد با مجاهدین خلق ارتباط برقرار کند.
ساواک به دو علت حساسیت زیادی روی وی پیدا کرده بود:
اول اینکه بهدلیل نام خانوادگی وی که موقع دستگیری فکر کرده بودند که او
برادر رسول مشکینفام از اعضای مرکزیت سازمان است.
دوم اینکه اعلامیههایی که ساواک از او بهدست
آورده بود اولین بار بود که در مشهد پخش شده بود و ساواک فکر میکرد گروه شکرالله
شاخهی مجاهدین در مشهد میباشد. لذا او را تا حد مرگ شکنجه کرده بودند ولی ”شکور“
قهرمانانه و با عشق به آرمانش همه را تحمل کرده بود.
ناگفته نماند که تشکیلات هوادار مجاهدین در مشهد در آن سالها یکی از عظیمترین
بخشهای جانبی سازمان بود که از گستردگی اجتماعی بینظیری برخوردار بود. آن تشکل
که در اقشار مختلف اجتماعی ریشه داشت همزمان در دانشگاهها، مدارس، ادارات، آموزش
و پرورش و حتی حوزههای مشهد واحدهای خاص خود را داشت و اگر سازمان مجاهدین زیر
ضربات خائنانه اپورتونیستهای چپنما (که از همیاریهای برادرانه! ساواک و
آخوندها هم برخوردار بود) متلاشی نشده بود، بیشک تاثیر تعیینکنندهای در آینده
انقلاب ایران ایفا میکرد و چنین نمیشد که با خمینی شد!
باری شکراله قهرمان پس از طی دوران زندان دوباره به دانشکده بازگشت و در متن
مردم و در کسوت دانشجوی دانشگاه مشهد به مبارزاتش ادامه داد. او در دوران انقلاب
ضدسلطنتی یکی از گردانندگان مبارزات دانشجویی علیه دیکتاتوری شاه بود.
تا اینکه بهار انقلاب از راه رسید. بهاری که توسط خمینی و آخوندهای
چپاولگر ولایت دیری نپایید. آخر دیو سیاه ارتجاع خیلی زود بهار آزادی را به خزان
تبدیل کرد. او بعد از پیروزی انقلاب فعالآنه و بهطور حرفهیی در صف مجاهدین خلق
در مشهد به مبارزات خود ادامه داد. عاقبت بهدنبال این مبارزات خستگیناپذیر در
روز ۳۱فروردین ۱۳۵۹بهعنوان مسئول شاخه معلمین سازمان مجاهدین در مشهد در حمله
پاسداران به مقر مجاهدین شاخه خراسان با اصابت گلوله به شهادت رسید و مشکینفامی
دیگر به سرخی گرایید.
مراسم تشییع پیکر مجاهد شهید شکرالله مشکینفام در روز سهشنبه دوم اردیبهشت ۱۳۵۹با شرکت بیش از ۱۰۰هزار تن از
مردم مشهد برگزار شد. مردم شعار میدادند: «خون شکور میجوشد، مجاهد میخروشد»،
«مجاهد، مجاهد، ستاد تو قلب ماست…»
بزرگداشت مجاهد قهرمان شکرالله مشکینفام توسط مردم مشهد
آن تظاهرات عظیم مردمی شاید یکی از بزرگترین حرکتهای اجتماعی مردم ایران
برضد ارتجاع خمینی بود که در آن سالها برگزار شد. تظاهرات مشهد نشانی از عظمت
پایگاه اجتماعی مجاهدین بود که در کنار میتینگهای بزرگ تبریز و رشت و... میتواند
چراغ راهنمایی برای نسل جوان امروز در جهت آشنایی با پایگاه اجتماعی مجاهدین خلق
ایران باشد
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد