۱۵فروردین۹۹
کمیته انقلابیون عراق ورود پاسدار قاآنی را محکوم میکند
هلاکت قاسم سلیمانی، هلاکت یک استراتژی
هلاکت قاسم سلیمانی در۱۳دی ۹۸، نه فقط هلاکت یک فرد که هلاکت استراتژی صدور ارتجاع و دخالتهای
تروریستی در منطقه بهطور عام و در عراق بهطور خاص بود. بعد از پیوستن سرکردهی نیروی
تروریستی قدس به دیگر خاطرههای سوزناک برای خامنهای و سوتهدلان نظام ولایی، دیگر
نه جایگزینی برای او به دست آمد و نه بدیل دیگری در خورجین نظام یافت شد تا بتواند
در قامت و قوارهی او تکههای صدپارهی نیروهای نیابتی در عراق و در دیگر نقاط را به
هم جوش بزند و آنان را بهعنوان بازوهای برونمرزی ولایت فقیه به رخ بکشد.
خامنهای پس از ترور او برای اینکه قافیه را از دست ندهد، بگونهای تعجیلی
یکی از پاسداران نیروی تروریستی قدس را به جای او گماشت. خلیفهٔ ارتجاع با
اینکه میدانست حفرهی نفر دوم نظامش به آسانی پر نخواهد شد اما چارهای جز این
گزینش شتابزده نداشت. در همان زمان یکی از رسانههای حکومتی بهگونهیی معکوس در
این باره نوشت:
«ترامپ شاید تصور کرده که با ترور فرمانده عزیز سپاه قدس، جریان
مقاومت را از کار خواهد انداخت و نقطه پایانی خواهد گذاشت بر گفتمان ضدآمریکایی در
منطقه. غافل از اینکه حالا ملتها با عیان شدن صحنه واقعی منطقه و جهان بیدارتر
شده و دیگر فریب ادعاهای مبدعان و حامیان تروریستها و بدخواهان کشورهای اسلامی
را نخواهند خورد. مضاف بر اینکه رهبر معظم انقلاب هم هنوز پیکر فرمانده رشید
اسلام و این فرزند محبوب ایرانیها به میهن بازنگشته، جانشین آن شهید عزیز را
انتخاب کردهاند و این پیام را به تروریستهای آمریکایی دادهاند که مقاومت در
برابر زیادهخواهیهای آمریکاییها و بدخواهان کشورها و ملتهای اسلامی نقطه
پایانی ندارد. سردار سلیمانی اگر چه نقش غیرقابل انکاری در رشد و تنومندسازی درخت
مقاومت داشتند، اما مسیری را هموار کردهاند که طی طریق در آن منحصر و محدود به
افراد نیست».(تابناک ۱۴دی ۹۸)
بهرغم این نعلوارونه زدنها و ادعاهای پوشالی که ناشی از هیجانهای نعشکشی
سلیمانی بود، بهمحض اینکه گرد و خاک و هیاهو فرو خوابید، معلوم شد که ضربه کاریتر
از آن بود که تصور میشد. حتی روانه کردن علی شمخانی با سلام و تشریفات به عراق و
ردیف کردن نیروهای نیابتی برای ملاقات با او نتوانست جای خالی قاسم سلیمانی را
برای خامنهای پر کند.
قاآنی، کپی یک هشتم قاسم سلیمانی!
از روز اول هم معلوم بود که پاسدار اسماعیل قاآنی در حد و قوارهای نیست که
بتوان او را رنگ کرد و به جای قاسم سلیمانی قالب کرد. او در مقام مقایسه کپی یک
هشتم قاسم سلیمانی هم محسوب نمیشد و نتوانست کاری از پیش ببرد.
طی این مدت هم خامنهای فقط توانسته بود او را مخفیانه به سوریه بفرستد تا با
حضور او دستی به سر و گوش نیروهای وارفته و روحیه باختهی برونمرزی نظام در سوریه
بکشد و آنها را سراپا نماید.
حال خامنهای باز این کپی یک هشتم قاسم سلیمانی را فرستاده است تا در بحبوحهی
اوجگیری تنش بین آمریکا و نیروهای نیابتی رژیم در عراق، ایفای نقش کند. نگاهی به مواضع
اخیر رسانههای حکومتی، فضای روانی حاکم بر نظام ولایت فقیه و اهداف سفر قاآنی به عراق
را برملا میکند.
هراس فاشیسم دینی از اقدامات نظامی آمریکا
فاشیسم مذهبی ابتدا از زبان پاسدار یدالله جوانی، معاون سیاسی سپاه، جابهجایی
نیرو توسط آمریکا را جنگ روانی خواند و گفت: «آمریکاییها با تمرکز بر نوعی عملیات
روانی میخواهند کارهای خود را به پیش ببرند و در این زمینه تهدیدهایی علیه گروههای
مقاومت در عراق و بعضاً هم تهدیدهایی علیه ایران مطرح میکنند. آنان بهدنبال این
هستند تا از این طریق بتوانند بر روند تحولات تاثیر بگذارند و آنها را به سمت و
سویی که مد نظر خودشان است بهخصوص در موضوع انتخاب نخستوزیر در عراق و روندهای
سیاسی در این کشور سوق بدهند». (سایت حکومتی تابناک ۱۲فروردین ۹۹) اما ساعتی بعد
عمق وحشت را آشکار نمود و در رجانیوز (۱۲فروردین ۹۹) از قول
گروه تروریستی کتائب حزبالله به سناریوی جدید آمریکا اشاره کرد که در آن قرار است
آمریکا با هلیبرد به مواضع شبهنظامیان دستساز قاسم سلیمانی در عراق تهاجم نماید.
این نگرانی و وحشت پر بیراه هم نیست. روزنامهی نیویورک تایمز (۸فروردین ۹۹) به فرمان
وزارت دفاع آمریکا اشاره کرده است که در آن طی فرمانی از سربازان مستقر در عراق
خواسته شده که آمادهی عملیات علیه شبهنظامیان کتائب حزبالله شوند.
همچنین رئیس جمهور آمریکا تهدید کرد که اگر ایران یا گروههای نیابتی آن دست
به حمله علیه ایالات متحده بزنند، حاکمیت آخوندی بهای سنگینی برای آن خواهد پرداخت.
موضع هراسآلود و تدافعی پاسدار باقری
با بالا گرفتن تنش و محدود نماندن آن در حیطهی یک «عملیات روانی» که پاسدار یدالله
جوانی مدعی آن شده بود، پاسدار باقری، ستاد کل نیروهای مسلح رژیم در یک واکنش ترسآلود
و تدافعی گفت: «اتفاقاتی که طی هفتههای اخیر در کشور عراق و علیه پایگاههای آمریکایی
صورت گرفته است، عکسالعمل طبیعی مردم عراق و نیروهای مقاومت در برابر اقدام
شیطانی آنها در ترور سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس فرمانده نیروهای مقاومتی عراق
است و هیچ ارتباطی به کشور ما ندارد. آمریکاییها بعضاً این را به ما نسبت میدهند
که فرافکنی است».(خبرگزاری حکومتی تسنیم ۱۴فروردین ۹۹)
او همچنین با وحشت تمام افزود: «جمهوری اسلامی ایران هیچگونه دخالتی در این
مسائل ندارد و هیچ قصدی برای تعرض به نیروهای بیگانه ندارد».اما بهرغم این ادعاها
که هراس فاشیسم دینی را برجسته میکند، پاسدار قاآنی در عراق بهسر میبرد.
در یککلام میتوان گفت در چنین وضعیت پرتنشی، دیکتاتوری آخوندی از یکسو میخواهد
به بحران دامن بزند تا از عواقب دامنگیر کرونا و تنگناهای اقتصادی مفری بیابد، از
دیگر سو از بالاگرفتن دامنهی تنش و کشیده شدن آن به سمت خود بهشدت واهمه دارد.
بیانیهی انقلابیون عراقی
انقلابیون عراقی با فهم قصد شوم حاکمیت آخوندی، سفر سرکرده نیروی تروریستی
قدس به عراق را محکوم کردند و نوشتند: وی میخواست ادامه کارهای تروریستی در عراق
پس از به هلاکت رسیدن قاسم سلیمانی را پیگیری کند.
کمیته برگزار کننده تظاهرات انقلاب اکتبر عراق روز ۱۴فروردین در یک بیانیه مطبوعاتی اعلام کرد: «سهشنبه شب ۱۲فروردین ۹۹ اسماعیل
قاآنی سرکرده سپاه تروریستی قدس همراه با تعداد دیگری از سرکردگان سپاه وارد عراق
شد و با شبهنظامیان و احزاب وابسته به سپاه قدس تشکیل جلسه داد تا کارهای
تروریستیشان را در عراق و منطقه از سر بگیرند. این جلسه بهدنبال شکست آنها بعد
از کشته شدن تروریست بینالمللی قاسم سلیمانی که فرمان حمله و کشتار تظاهر کنندگان
در عراق را صادر کرد تشکیل شد.
این جلسه سرفصلی بهمنظور دخالت در امور عراق و بهمنظور تسلط کامل بر روند
سیاسی کنونی و کنترل کامل بر اقتصاد عراق به سود رژیم ایران برگزار میشود آن هم
در زمانی که عراق بهدلیل اقتصاد فروپاشیده و شیوع ویروس کرونا که رژیم ایران به
عراق و منطقه صادر کرده است، در یک سرفصل خطیر بهسر میبرد.
کمیته برگزار کننده تظاهرات انقلاب اکتبر عراق دیدار اسماعیل قاآنی جنایتکار
و همه همراهان او از عراق را محکوم میکند و به احزاب حاکم و شبهنظامیان نسبت به
اجرای دستورات قاآنی مبنی بر تبدیل عراق به صحنه جنگ و درگیری میان آمریکا و رژیم
ایران و از جیب عراق و خلق آن هشدار میدهد. ما از شورای امنیت سازمان ملل خواستار
حمایت از مردم عراق در مقابل اشغالگری رژیم ایران هستیم».
بیتردید چه در گزینهی بالا گرفتن تنش و ختم شدن آن بهعملیات نظامی محدود یا
دامنهدار و چه در غیر از آن، بازندهی اصلی این نوع ماجراجوییها در خاک عراق، فاشیسم
دینی خواهد بود. بعد از هلاکت قاسم سلیمانی استراتژی صدور ترور و به کار گیری نیروهای
نیابتی ضربه خورده است. در شرایط حاکم بر جامعه انفجاری ایران و بحران فراگیر
کرونا، بازی دوباره با این استراتژی میتواند پیامدهای غیرقابل جبرانی برای حاکمیت
آخوندی و موجودیت آن در بر داشته باشد.