۱۱مرداد۱۴۰۱
خامنهای، ولیفقیه ارتجاع
«ابتذال شر»، عبارت یا ترمی از هانا آرنت، فیلسوف سیاسی آلمانی ـ آمریکایی در وصف تبهکاریها و منشأ جنایات حاکمیتهای توتالیتر است. ولع خودشیفتگی و تمامیتخواهی و نابود کردن حریصانهٔ مخالفان، کانون دایرهٔ «ابتذال شر» را تشکیل میدهد. در این دایره، همهٔ شهروندان متهماند، مگر به عبودیت حاکمیت توتالیتر تن دهند و بر این تسلیم رضایت دهند و وفادار باشند. این آغاز پاگرفتن «ابتذال شر» از جانب حاکمیت توتالیتر و شروع جنگ و نبرد بیپایان میان شهروندان با چنین حاکمیتی است.
چنین ویژگیهایی، بیش از ۴۳سال است که همچون آینهیی مقابل حاکمیت ولایت فقیه قرار دارند. چنین وضعیتی، بیش از ۴دهه است که جنگ و نبردی روزمره و بیتوقف را بین مردم و جامعهٔ ایران با کلیت نظام ملایان رقم زده است.
یکی از اثرات سلطهٔ «ابتذال شر» بر ایران، تنوع اتهام در بین زندانیان زندانهای جمهوری اسلامی است. در ایران آخوندزده همهٔ اقشار اجتماعی و صنفی، نمایندگان زندانی در زندانهای رژیم آخوندی دارند. یعنی جنگ و نبرد با این حاکمیت فقط خاص گروههای سیاسی یا اپوزیسیون نظام ملایان نیست بلکه یک جامعه را شامل میشود. این روند، هر سال نسبت به سال قبل تشدید شده و گسترش یافته است.
دقت در این پدیده گواهی میدهد که اگر چه بهظاهر حاکمیت، زندانهایش را از اقشار مختلف مردم پر و پرتر میکند، ولی اصل موضوع این نیست؛ اصل موضوع، مکافات شتاب انزوای سیاسی و اجتماعی حاکمیت ولایت فقیه است که جبهه نبرد علیه آن، افزایش سنگربهسنگر اقشار مردم شده است. آثار کنونیِ مکافات «ابتذال شر» را یکی از کارشناسان حکومتی، چنین توصیف کرده است: «سرمایهٔ اجتماعی حکومت تمام شده است. دیگر امیدی به حکومت نیست»(سایت محسن رنانی ۶مرداد ۱۴۰۱).
این روزها که موج اعدام توسط حکومت ملایان اوج گرفته است، روزهای بروز بنبست مطلق «ابتذال شر» است. این ابتذال ایدئولوژیکی و سیاسی دیگر خریدار ندارد. تمام پلها شکسته و تمام شرارتهای مبتذل دیکتاتوری، دیوار روی دیوار در مقابل نظام ملایان واقع شدهاند. دیکتاتوری ولایت فقیهی دارد در بنبست مطلق سال ۱۴۰۱، از اقشار مردم ایران انتقام میگیرد. مشخصهٔ این بنبست، سوختن کارت دولت سوگلی حزباللهی در سالگرد گماشتن آن است.
زندانیان با انواع اتهامهای سیاسی و اجتماعی و صنفی که به آنها نسبت داده شده، گروگانهای مردم ایران نزد دیکتاتوری ملایان هستند. اکنون که تمام دجالیتهای عقیدتی در زیر لوای اصل ولایت فقیه به ضد آن تبدیل شده،
اکنون که تمام ترفندهای سیاسی در زیر لوای اصلاحات و اعتدال، به پایان ماجرایشان رسیدهاند،
اکنون که مهاجرت اقشار مردم و فرار مغزها بیش از گذشته شتاب گرفته،
اکنون که نمازهای جمعهٔ حکومتی بهعنوان نمادی از «ابتذال شر»، کانون ریزش و طرد نظام شده،
اکنون که سیل و فروپاشاندن طبیعت ایران، برگهای خیانت سلطهگری «شر» بر ایرانزمین شناخته و معرفی شدهاند،
اکنون که روزی نیست فریاد دادخواهی و اعتراض اقشار گوناگون مردم فروکش کند و نفی تمامیت «ابتذال شر» را مطالبه نکنند،
اکنون که تمام تحولات نامبرده دارند در همبستگیشان به جانب تعیینتکلیف آلترناتیو نظام «ابتذال شر» سیر میکنند،
اتاق فکر ولیفقیه، برای گریز از نتایج این تحولات، چاره را در انتقام از گروگانهای مردم ایران در زندانها جسته و به آن پناه برده است. چارهای که گزارش روز ۵مرداد ۱۴۰۱ / ۲۷ژوئیه ۲۰۲۲ عفو بینالملل آن را هشدار داده و علت گماشتن رئیسی توسط ولیفقیه را هم مکمل چارهجویی نظام معرفی نموده است:
«جمهوری اسلامی مشغول کشتار دستهجمعی زندانیان است... ابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم جمهوری اسلامی، از جمله چهرههایی محسوب میشود که در سالهای حضورش در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران نقش پررنگی در صدور و اجرای احکام اعدام برای زندانیهای سیاسی و غیرسیاسی داشته است».
هر اعدامی که این روزها با هدف «النصر بالرعب» در زندانهای نظام ملایان صورت میگیرد، از قضا برخلاف حتی ۲سال گذشته، همبستگی خشم و سرنگونیخواهی اقشار مردم ایران را علیه حاکمیت «ابتذال شر» ولایی و آخوندی بیشتر و گستردهتر میکند. این قانونمندیِ عبور یک جامعه با تمام اقشارش از تمامیت ایدئولوژی «مبتذل» حاکم و سیاست «شر» آن است. هر اعدامی در شرایط ۱۴۰۱ ایران، سوختبار شعلهورتر کردن قاطعیت در مکافات دادن «ابتذال شر» از جانب تمام مردم ایران با تنوع گرایشهای عقیدتی و سیاسیشان است.