۲۴فروردین۱۴۰۱
ویلاهای لاکچری الیگارشیهای حکومتی در ایران تحت حاکمیت آخوندها
چرا بحرانهای متورمشدهٔ ایران آخوندزده با وجود رفت و آمد دولتهای دستنشاندهٔ ولیفقیه و نیز نقدهای مداوم رسانههای حکومتی، همواره رو به تزاید و تولید و تکثیر مضاعف هستند؟ چرا دامنهٔ بحرانها همواره رو به گسترش و همهگیری (اپیدمی) هستند و از مهار و کنترل خارج میشوند؟
آیا این خودآفرینیِ یک نگرش و سیاست راهبردیِ آن نیست؟ آیا علت در بیعلمی و بیکفایتی است یا در هدف و سیاستگذاری و اولویتبندیِ ناشی از آن هدف؟ با وجود هشدارهای مداوم کارشناسان حکومتی در حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و صنفی، چرا هر بحرانی نردبان و سکویی برای ظهور و نمود و بالا رفتن بحرانی دیگر میشود؟
بررسی چالشهای همهجانبهیی که مردم ایران در زندگی روزانهشان با آنها مواجهاند، ما را به خموپیچهای متعدد در یک الیگارشی فاسد مالی بعلاوهٔ باندهای مافیاییِ سیاسی ـ نظامی ـ اقتصادی با راهبرد تبلیغاتی دروغین راهنمایی میکنند.
اگر با سه وجه «الیگارشی، باند و راهبرد»، یک مثلث تشکیل دهیم، آنگاه تمامیت ایران و زندگی ایرانیان را میتوان در داخل این مثلث، تصور جامع نمود و تبیین کامل از آن داشت. هر بحران جاری و مبتلابه داخلی و بینالمللیِ جامعهٔ ایران را که در این مثلث بگذاریم، به ریشهها و اساس علت بروز و تکثیر و غیرقابل مهار بودن آن خواهیم رسید. بهترین تشبیه برای چنین ساختار بحرانزی، بحرانزا و بحرانگستر، کانون فسادزی و فسادخواری است که بهطور مداوم از آن عفونت سیاسی، عفونت اقتصادی، عفونت تکنولوژی و عفونت معیشتی ساطع میشود. مجموع اینها معرف ایرانی اشغالشده با سلطهگریِ چرک سیاسی و عفونت ایدئولوژیک است.
اینگونه است که میتوان بهراحتی دریافت که چرا خیل کارشناس و انبوه نقد رسانهٔ حکومتی، از یکطرف مالهکشیِ یک ساختار و کانون فاسد را پیش میبرند و از طرفی با تمام هیاهوهای پروپاگاندی، نمیتوانند افاقهیی برای خروج نظام از چالشهای خودآفریننده و متزایدشونده بیابند. تناقض اصلی را که همین کارشناسان و رسانهها بهعمد سراغش نمیروند و کلاهک «الیگارشی، باندی و راهبردی» اش را برنمیدارند، ریشهٔ اصلیِ همهٔ بحرانها یعنی تمامیتخواهی سامانهیی زیر لوای ولیفقیه است. از قضا بنبست رژیم در تعیینتکلیف مذاکرات برجام[بینالمللی] و حل بحران معیشت[داخلی] در بافت و ساخت این سامانهٔ پیوستشده از قرون وسطا به عصر کنونی است. این بافت و ساخت را به هر بحران جاریِ ایران که بزنیم، پاسخ علت بحران را خواهد داد.
در میان عفونتهای ناشی از کانون فسادزی و فسادخوار ولایی، از عفونت تکنولوژی نام بردیم. شاید چنین تعبیری عجیب بهنظر برسد؛ حاکمیتی که مدعای سکان علمی یکی از ۱۰کشور اول جهان است، حاکمیتی که با توسعهٔ موشکی و اصرار بر فعالیت هستهیی، قصد دارد منطقه و جهان را گروگان تروریسم دولتیاش کند، چطور گرفتار عفونت تکنولوژی است؟
پاسخ صریح و دم دست را هم مردم ایران میدانند و هم مردمان منطقه که مفهوم تکنولوژی از منظر نظام ملایان، توسعهٔ مرگآفرینی با صدور عفونت ایدئولوژیکی است و بس. اینها تازه بلندپروازیهایی هستند که قربانیان زندگی، معیشت، آموزش، بهداشت، شغل و کار و محیطزیستاش، مردم ایران هستند و قربانیان جان و نفساش مردمان منطقه! اما
اگر برای نقد کردن پاسخهای مجسم و ملموس و تجربی، از این بلندپروازیها فاصله بگیریم و به نمونههای عجین با مرگآفرینی در زندگی روزانه و تفریحیِ مردم ایران نزدیک شویم، میرسیم به تکنولوژی مشعشع خودروسازی در نظام اسلامیِ ولایت فقیهی. بههیچ مقدمه و معرفی، پردهبرداری از این تکنولوژی را از روزنامه حکومتی مستقل به تاریخ ۲۲فروردین ۱۴۰۱، آن هم از قول یک «عضو هیأت علمی دانشگاه» بخوانید:
«ز کشته همی پشتهها ساختی... مرگومیر تصادفات نوروزی با جنگ همهجانبهٔ روسیه ضد اوکراین مقایسه میشود، روزی دهها کشته در جادهها... آهنقراضههایی که اسمشان ماشین است و قیمتشان معادل بهترین خودروهای روز دنیا»!
ترفندهای پروپاگاند مبتذل حکومتی هم دیگر برای قسمخوردگان به نظام، پشیزی جا و ارزش ندارد و ضمن اذعان به بنبست همهجانبه، تناقض این بنبست تکراری و بیبرونرفت را اینطوری اعتراف میکنند:
«امسال و پارسال و این جناح و آن جناح ندارد؛ در، بر یک پاشنه میچرخد: بیکفایتی محض! جنگ زرگری راه میاندازند و برای هم شاخوشانه میکشند... تنها چیزی که سال بهسال عوض میشود، رنگوبو شکلوشمایل نمودارهای این رسوایی بزرگ است» (همان).
مشاهده میشود که این خود، یک سیاست است. علت همهگیریِ بحرانهای همهجانبه در ایران آخوندزده، نه فقط در بیعلمی و بیکفایتی که در هدف از سیاستمداری [تمامیتخواهی سیاسی، تمامخواریِ اقتصادی، انحصارطلبیِ عقیدتی] و اولویتبندیِ ناشی از آن [اختصاص بیش از ۷۰درصد بودجهٔ سالانهٔ دولت برای حفظ نظام] است.
این است گیوتین «الیگارشی، باند و راهبرد» که هر دم با عنوان و موضوعی بر گردن ایرانزمین اشغالشده و ساکنان گروگان گرفته شدهاش فرود میآید. این است علت و سببساز دردی مشترک و هر روز حادشونده. درمان هم در عزم همبستهٔ ایرانزمین و رزم مشترک ایرانی نهفته است.