۲۴فروردین۱۴۰۱
فساد در عمق حاکمیت
همزمان با حرفدرمانیهای آخوند رئیسی و دولت سردرگم و ندانم کارش که نوید روزهای خوش آینده را نیز میدهند، قیمت دلار به بالای ۲۸هزار تومان رسید. سکه هم یک رکورد جدید زد و به بالای ۱۳میلیون تومان پرید. بازار خودرو هم که حکایتی دارد که یک پرده آن غولسازی متولیان ریز و درشت آن است که یکباره «سمند» را ۴۰میلیون تومان گران میکنند و بقیه هم پشت سرشان راه میافتند. این دو سه رقمی که ذکر شد به هر شنوندهای میگوید پس قیمت سایر اجناس و کالاها و بهخصوص کالاهای اساسی مردم ایران چه میزان شده است؟ آخوند رئیسی هم که روزگارش را ضمن حرافیهای بیحاصل در سفرهای استانی و گشت و گذار در نواحی و اطراف کشور میگذراند، به زبان ساده میگوید اگر راهحلی داشتم که اینچنین سرگردان و بیهدف به این سو و آن سو نمیرفتم. جالب است که در رسانههای حکومتی مرتب از فروش نفت و کسب ارز و آزاد شدن پولهای مسدود شده خبر میدهند اما اقشار به جان آمده، روبهروی نهادها و مراکز دولتی رژیم آخوندی در اعتراض به وضعیت معیشتی و نبود حقوق و کمبود مستمری خویش فریاد میکشند، دستگیر میشوند و به زندان میافتند اما همچنان میخروشند.
روز تاریک شاخصهای اقتصادی
یک استاد دانشگاه در نگاه به این اوضاع بحرانی از روز تاریک اقتصاد نام میبرد و شاخص آن را رفتار فعالان اقتصادی میداند که در چنین وضعیتی سرمایهها و اندوختههای خود را تبدیل به دلار و سکه و خودرو و مسکن و هر چیزی که قابلیت نگهداری ارزش آنها را داشته باشد، مینمایند. حالا مردم تهیدست که این امکانات را هم ندارند تنها در حسرت از دست رفتن لقمه نانی هستند. بهخصوص اینکه آرزوی خام رفع تحریم و سوداهای برجامی هم گرهی از مشکلات مردم و بازار نگشود.
روزنامه شرق ۲۳فروردین نوشت: «بر اساس یک قانون نانوشته، افزایش نرخ ارز بنا به هر دلیلی که اتفاق بیفتد، قیمت مجموعه کالا و خدمات در کشور را افزایش میدهد. بنابراین فعال اقتصادی زمانی که مشاهده میکند وضعیت برجام هنوز حل و فصل نشده و زمینه احیای این سند بینالمللی فراهم نشده است، شروع به تبدیل داراییهای خود به ارز و سکه میکند».
شکاف طبقاتی در مرز هشدار!
این مناسبات فاجعهآفرین چنان در چشم و روان مردمان ماتمزده هویداست که دیگر با هیچیک از گفتاردرمانیهای سخیف خامنهای و آخوند رئیسی قابل پنهان کردن نیست. کارشناسان اقتصادی هم برای نشان دادن وخامت این شرایط به شاخصها و آمارهای رسمی رجوع میکنند که جای اما و اگر هم نداشته باشد. وحید شقاقی از کارشناسان حکومتی اقتصاد در این باره مینویسد: «در اوایل دهه۹۰ ضریب جینی حدود ۳۶ بوده، اما الآن شاخص افزایش پیدا کرده و در حال حاضر ۴۱.۵ است و در صورتی که مرز ۴۵ را رد کند، به نوعی مرز هشدار را رد خواهد کرد، در چنین شرایطی جامعه دوقطبی خواهد شد، که نتیجه آن یک اقلیت ثروتمند و یک اکثریت فقیر خواهد بود» (دارایان۲۱فروردین۱۴۰۱).
سرچشمه اقتصاد مافیاساز در ایران
این اعترافات و اقرارها دیگر نه از طرف مخالفان رژیم آخوندی، بلکه امروزه از دهان آخوند رئیسی، جلاد جوانان این مردم شنیده میشود. وی که سلف احمدینژاد در واگذاری داراییهای ملت به پاسداران خونآشام است از همان عنوانهایی استفاده میکند که رئیس سابق مجریه در جنگوجدالهای باندی استفاده میکرد. «مافیای نفتی» و یا «برادران قاچاقچی» اول بار از دهان او بیرون آمد و نماد آن هم بابک زنجانیهایی بودند که به بهانه دور زدن تحریمها، میلیاردها دلار را بین خود و دوستان پاسدارشان تقسیم میکردند و امروز آخوند رئیسی پا جای پای وی گذاشته و از «مافیای دارو» نام میبرد.
روزنامه جهان صنعت ۲۳فروردین از قول رئیسی نوشت: «مافیایی که در تجهیزات پزشکی و دارویی وجود دارد قویترین مافیاست. معنای سخن رئیس دولت این است که در بخشهای دیگر فعالیتهای اقتصادی مافیاهای دیگری وجود دارند اما به اندازه مافیایی که در صنعت دارو هست مخوف نیستند».
دارو و تجهیزات پزشکی، با جان و روان آدمی در ارتباط است و خانواده بیماران مجبورند به هر قیمتی آن را بهدست بیاورند والا مافیای خودرو، مافیای گوشت و مواد پروتئینی، مافیای خارج کردن آرد و گازوییل بهدلیل تفاوت قیمت معنادار آن با کشورهای همسایه و دهها باند و دارو دسته دیگر تاراجگر امکانات و ثروت کشور که هر کدام به بخشی از حکومت و جناحهایی از بیت خامنهای وابستهاند، سود متعارفشان را میبرند! به همین خاطر است که اقتصاددانان حکومتی هشدار میدهند که اگر جلوی گسترش و نفوذ سرطانی این باندهای غارتگر گرفته نشود «ایران هر روز بیشتر در گرداب توسعهنایافتگی غرق میشود» (همان).
اندک فرصتی مانده است
جالب اینکه در شرایط انفجاری جامعه، فرصتطلبانی با پیشینه چند دهه غارت و جنایت و امدادرسانی به ولایت پلید فقیه ناله اصلاح سر میدهند. یکی از همین فرصتطلبان مینویسد: «همه امور از محور خود خارج شده و بدترین نوع عوامزدگی و عوامفریبی بر تمام وجوه سیاست کشور سیطره پیدا کرده است» اما در یک دلسوزی سخیف برای رئیسی جلاد میگوید که ایشان سوگمندانه! فرصت چندانی ندارد! البته گذشته این مرز و بوم به وی یادآور میشود که «بعید میدانم تاریخ ایران چنین تراژدی هولانگیز و سوگناکی را تجربه کرده باشد!» و اگر امور به سرمنزل اصلاح در نیاید «روزگاری را تجربه خواهیم کرد که نیاکانمان در عهد مغول هم تجربه نکردند!» (زیدآبادی-اعتماد ۲۳فروردین۱۴۰۱)
آری؛ روزگاری است که اسلاف قوم بیگانه مغول بر مردم ایران چنان ستم کردهاند که باید با نیاکان خونریزشان مقایسه شوند اما این بار این جوانان عاصی و شورشی هستند که ریشه این تبهکاران و دینفروشان ریایی را از خاک پاک ایران در میآورند.