۱۳فروردین۱۴۰۱
سخن روز
تبدیل هر موضوعی بهچالشی فراگیر، یکی از نمودهای یک حاکمیت بحرانزده است. وضعیتی که گویای شرایط کنونی رژیم آخوندی است. اقتصاد، روابط بینالملل، مطالبات روبهگسترش اجتماعی، محیطزیست، تضادهای درونی، فساد فراگیر و... در این رژیم هر کدام یک ابر بحران شدهاند و هیچراه برونرفتی هم ارائه نمیشود.
از روز ۹فروردین موضوع «فوتبال» و حضور زنان در ورزشگاهها نیز تبدیل بهیک بحران برای رژیم شد. آنقدر که بالاترین سطوح نظام بهصحنه آمدند؛ رئیسی جلاد در جلسهٔ هیأت دولت این بحران را «حاشیههای تلخ» نامید و وزیر کشور را مأمور پیگیری موضوع کرد. پاسدار قالیباف بحران را «غیر منطقی و دور از شأن» نامید و کمیسیون داخلی مجلس را مأمور رفع و رجوع آن کرد؛ آخوند منتظری، دادستان کل رژیم هم تشر زد که «مسئولان باید عقلشان را بهکار میانداختند» تا نظام را دچار چنین چالشی نکنند!
بحران با حملهٔ وحوش خامنهای بهزنان و دختران با گاز اشکآور و گاز فلفل در برابر ورزشگاه امام رضای مشهد بالا گرفت. آن هم در حالی که ارگانهای رژیم بهآنها بلیت فروخته بودند! زنان و دختران هم در همان نقطه اعتراض کردند و وحوش خامنهای برای سرکوب آنها سرازیر شدند. اما بهیمن فضای مجازی تصاویر این وحشیگری بهسرعت شبکههای اجتماعی را پر کرد و موج عظیمی از نفرت را متوجه خامنهای، رئیسی، علمالهدی و تمامیت رژیم کرد.
علت فروش بلیت به زنان، تلاش رژیم برای فریب فیفا است. چرا که این ارگان بینالمللی با اشاره به قوانین زنستیزانه و قرونوسطایی رژیم بارها به آخوندها هشدار داده، از جمله اینکه «باید از خرداد۹۹ امکان حضور بانوان در بازیهای لیگ فوتبال را مهیا کند» (نامهٔ رسمی فیفا-بهمن ۱۳۹۸)؛ و در صورت سرپیچی، با محرومیت از حضور در مسابقات جهانی روبهرو خواهد شد؛ اقدامی که پیامدهای سیاسی و اجتماعی برای رژیم دارد. اکنون آخوندها میخواستند با فروش بلیت بهزنان، فیفا را فریب دهند، اما در عمل بهخاطر ماهیت زنستیزانه مانع از حضور آنها در ورزشگاه شوند. کما اینکه فرماندار رژیم در مشهد اذعان کرد: «ما مجری دستورات تهران بودیم»؛ علت هم روشن است: خامنهای میداند کمترین شکاف در دیوار سرکوب، بهویژه از سوی زنان، تمامی این دیوار پوسیده را فروخواهد ریخت.
اما نقشهٔ رژیم روی سرش خراب شد. هم ارگانهای جهانی واقعیت را دیدند، هم موج جدیدی از خشم و نفرت جامعهٔ ایران را فراگرفت.
از این رو، هم سران رژیم و سهقوه نظام با یکدیگر درگیر شدند و هم باندهای نظام بهجان هم افتادند. فدراسیون فوتبال رژیم خود را کنار کشید و حتی بلیتهای فروخته شده را «جعلی» نامید. عبدی، مهرهٔ باند مغلوب طرح رژیم را «دودوزهبازی» نامید که «نه جرأت دارند بگویند راه نمیدهیم... و نه شهامت دارند بهتعهدات داده شده» بهفیفا «عمل کنند». مطهری، نایبرئیس پیشین مجلس ارتجاع هم اذعان کرد که «بهجای سرزنش طالبان در موضوع رفتار با زنان» نظام «رفتار آنان را تقلید میکند»؛ بگذریم که نماد زنستیزی در دنیای معاصر و دههها پیش از طالبان، خود خمینی و رژیم ولایت فقیه بوده و هست.
این رخداد یک بار دیگر ماهیت زنستیز و سرکوبگر رژیم ولایت فقیه و ساختار ملوکالطوائفی آن را آشکار کرد. همچنین نمود دیگری است از شدت بحرانزدگی نظام آخوندی که نمیتواند بهکمترین مانوری در مورد آنچه خود آن را مسألهای حاشیهای مینامد مبادرت ورزد.