۱۳فروردین۱۴۰۱
حاشیهنشینی محصول گسترش فقر
روز یازدهم فروردین آخوند جلاد رئیسی در دیدار با آخوندهای خراسان رضوی مثل اسلافش که خرابیها را سر دولت قبلی سرشکن میکردند تا برای خود زمان بخرند گفت من نمیگویم چه چیزی را تحویل گرفتم.
اما مردم در شبکههای اجتماعی پاسخ این شیادیها را داده و میگویند بیش از ۴دهه است با گوشت و پوستشان لمس کردهاند که باندهای حاکم چگونه منابع ملی و داراییهای مردم را غارت کرده و یکدیگر را مقصر معرفی میکنند. اما سؤال این است که این دعواهای باندی و ادعاها ِآیا میتواند تمامیت نظام را در ببرد.
۴۳سال پس از سوختن وعده تو خالی خمینی برای آب و نان و مسکن رایگان، حالا رئیسی جلاد میخواهد بختش برای وعدهدرمانی را بیازماید و طبق معمول سنگ بزرگ فریب و شیادی را که علامت نزدن است برداشته و مدعی رفع خط مطلق فقر شده است.
تلویزیون حکومتی روز ۱۷اسفند از قول رئیسی جلاد گفت: «رئیسجمهور در جمع اعضای مجلس خبرگان رهبری گفت رفع فقر مطلق از دغدغههای جدی دولت است!»
البته رئیسی در شروع سال جدید سررسید وعدهٔ رفع خط فقر مطلق را یک سال عقب کشید و معلوم شد ادعای از بین بردن فقر مطلق هم بهانهیی بود برای بالا کشیدن ارز ترجیحی برای کالاهای اساسی، و پیشاپیش برای مردم روشن بود که باز هم گرانی و فقر بیشتر در سال جدید در راه است.
روز سوم فروردین امسال کارگزار حکومتی خسرو فروغان گران سایه، رئیس کمیسیون بازرگانی داخلی اتاق بازرگانی ایران با بیان اینکه رئیسی اعلام کرده که «دیگر نباید فقر مطلق وجود داشته باشد» گفت: «اما با شکلی که عمل میشود نه تنها فقر مطلق از بین نمیرود بلکه بسیار بیشتر میشود» (سایت حکومتی رادار اقتصاد).
آنچه او از آن بهعنوان «شکلی که عمل میشود» یاد میکند هم چیزی نیست جز دست باز دادن به باندهای حاکم برای غارت مردم.
سایت حکومتی بهار هم در روز ششم فروردین ۱۴۰۱ با اشاره به ادعای از بین بردن فقر مطلق توسط آخوند رئیسی، در دعوای باندی اذعان کرد: «اما فقر بیشتر شد و در آینده بیشتر هم خواهد شد؛ گرانیها بیشتر، سفره مردم کوچکتر و شعارزدگی نیز بیشتر و بیشتر خواهد شد».
سهمگینی این واقعیت بسیاری از مهرههای دست چین شده خامنهای در مجلس ارتجاع را هم واداشت تا در وحشت از واکنش اجتماعی با بیان این واقعیت در یکدستی مجلس شکاف ایجاد کنند تا خود را در ببرند:
حسن لطفی رور ۲۲اسفند در مجلس ارتجاع گفت: «گرانیهای لحظهای و افسار گسیخته سفره فقرا را کوچکتر و سفره ثروتمندان و اغنیاء را رنگینتر کرده است. بیکاری و فقر ناشی از آن مخصوصاً در میان تحصیلکردههای جامعه انگیزه تحصیل از جوانان این مملکت را سلب کردهاند.
تبعیض و بیعدالتی، فاصله طبقاتی، حقوقهای نجومی، رانت خواری، رشوهخواری، فساد اداری، روح و روان مردم را رنج میدهد».
بالغ شدن اعترافات مهرههای حکومتی، به اینکه بحران فقر مطلق ریشه در ساختار فاسد قدرت حاکمه آخوندی دارد، حکایت از وحشت آنان از تنفر اجتماعی نسبت به نظام ولایت فقیه و سرنوشت سیاه محتومی است که در انتظار رژیم قرار دارد.
آنچنانکه راغفر اقتصاددان حکومتی از باند مغلوب روز ۳فروردین در مصاحبه با سایت حکومتی اعتماد آنلاین گفت: «منابع ارزی را که متعلق به تمام مردم هست به یک گروه خاصی در درون قدرت اختصاص دادیم که حالا اینها آمدهاند شدهاند سرمایه دارهای بزرگ کشور. بنابراین ما یک الیگارشی داریم درون کشور، یعنی آدمهایی که از قدرت آمدهاند توی ثروت و امروز هنوز هم توی قدرت هستند. بنابراین اینها سیاستگذاری میکنند، منافع خودشون را نگاه میکنند، و چیزی که در دستور کار دولت وجود نداره و یک نظام الیگارشی که اقتصادی وجود نداره منافع مردم و منافع ملی است».
به این ترتیب صورت مسأله امروز ایران روشن میشود. در یکسو حاکمیت آخوند -پاسدار چپاولگر و در سوی دیگر خلقی غارت شده. پاسخ به این صورت مسأله را مردم ایران در قیامهای مختلف با شعار مرگ براصل ولایت فقیه بهروشنی دادهاند و اینکه تنها راه سرنگونی این نظام است.