۱۳بهمن۱۴۰۰
تظاهرات جوانان عليه دزدان انقلاب ضد سلطنتی
سی و شش سال پیش خمینی دجال با سوار شدن بر موج انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران، انقلاب را از صاحبان اصلی آن که همانا نیروهای انقلابی و پیشتاز مردم ایران بودند ربود. در آن قیام مردم ایران همه یکدل و یک زبان شدند و زمستان دیرینه ستمشاهی را درهم شکستند. اما دزد قرن، خمینی به قافله انقلاب زد، بر موج خون مردم و پیشتازان انقلاب سوار شد و همه چیز را لوث و نابود کرد. این آخوند شیاد زمانی که در پاریس بود و قیام مردم ایران روز به روز شعلهور میشد، وقتی با سؤال خبرنگاران در مورد جزئیات حکومت آینده مواجه میشد از پاسخهای صریح و روشن طفره میرفت و با جوابهای کلی نظیر اینکه اسلام همه ر ادر برابر آزادی مساوی میداند؛ همه مردم از آزادی برخوردار هستند و... جواب میداد بدون اینکه وارد جزئیات و مکانیسمها شود.
خمینی ضدبشرخوب میدانست که اساس آزادی با تفکرات پوسیده قرونوسطایی و ارتجاعی آخوندی در تباین و در تضاد است؛ لذا منویات پلید خود را هیچگاه بروز نمیداد و راهحل وخط مشخصی نیز برای حل مشکلات ارایه نمیکرد. خمینی هیچگاه در در مورد آزادی که جوهره قیام ضدسلطنتی مردم بود حرفی به میان نیاورد، اما تا بخواهید دم از آبادانی و پیشرفت مملکت میزد که آب را مجانی میکند، برق را مجانی میکند، نفت را بر سر سفره مردم میآورد و... اما هنوز چند ماه از سوار شدن بر اریکه قدرت نگذشته بود که زیرآب همه وعدههای پوشالی خود در مورد رفاه و آسایش مردم را نیز زد و به صراحت گفت ما برای آب و نان و یا برای خربزه انقلاب نکردهایم و با این عبارات لئیمانه و توهینآمیز نسبت به مردم ایران به صراحت گفت ”اقتصاد مال خر است“ و بدین ترتیب مطالبات اقتصادی و اجتماعی مردم ایران را به این شکل پاسخ داد. بیاهمیت دانستن مسایل اجتماعی و اقتصادی مردم توسط خمینی دجال، در حالی است که دم و دمبالچه او در غارت و چپاول اموال مردم ایران گوی سبقت از یکدیگر میربایند و هماکنون در حکومت به جای مانده از آن دجال، فسادها وچپاول هزاران میلیارد تومانی و هزاران میلیارد دلاری صورت میگیرد و کوس رسوایی فساد و چپاول ورثههای سیاسی و عقیدتی او عالمگیر شده است.خمینی در بدو ورودش به ایران میگفت همه مشروعیتش را از مردم میگیرد و در سخنرانیاش در بهشت زهرا گفت: ”من به پشتوانهٴ این ملت، دولت تعیین میکنم. من بواسطه این که ملت مرا قبول دارد“
در مورد شکل حکومت و نظام حکومتی ضمن تأکید براسلامی بودن آن میگفت، نظام حکومتی را رفراندوم مردم تعیین میکنند، اما قبل از اینکه رفراندوم برگزار شود در رفراندوم تعیین نظام حکومتی، مردم را تنها بین انتخاب جمهوری اسلامی، یا سلطنت مخیر ساخت، تا هرکس که به جمهوری اسلامی رأی ندهد به سلطنت طلب بودن متهم گردد. یکی از سرآخوندهای رژیم نقل کرد که در همان اوایل ورود خمینی به تهران و هنگامی که هنوز در مدرسه علوی ساکن بوده، نامهیی از بازرگان آوردند که در مورد نام رژیم جدید، پیشنهاد کرده بود: ”پیشنهادش این بود که حکومت دموکراسی جمهوری اسلامی ایران باشد. من کاملاً یادم هست، امام این نامه را تا کردند، اون کلمه دموکراسی را با ناخن همان کلمه را با ناخن کندند، پاره کردند، انداختند دور. بعد نامه را باز کردند دادند دست آن کسی که آورده بود، فرمود حکومت جمهوری اسلامی، نه یک کلمه زیاد، نه یک کلمه کم“.
خمینی ولایتفقیه را «جعل قیم برای صغار» تعریف کرده و تصریح کرده بود که «قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه و موقعیت هیچ فرقی ندارد». این، همان سنگ بنای حاکمیت آخوندی است.
خمینی تازمانی که در پاریس بود با توجه به خواست تودههای مردم در تظاهرات، قول داد که مجلس مؤسسان قانون اساسی تشکیل شود، اما بهمحض سوار شدن بر اریکه قدرت، زیر قولش زد و با تحمیل مجلس خبرگان آخوندی قانون اساسی ولایت سفیانی فقیه را برمردم ایران تحمیل کرد و به جای تشکیل مجلس مؤسسان، تصمیم به تشکیل مجلسی مرکب از آخوندها گرفت. انتخابات خبرگان در نیمه مرداد ۱۳۵۸ برگزار شد.
خمینی تازمانی که بر اریکه قدرت ننشسته بود و قیام دانشجویان در جریان تظاهرات ضدسلطنتی به نفعش بود، بنا بر طینت موج سواریاش از تظاهرات دانشجویی حمایت میکرد، اما هنوز دو سال از حاکمیت منحوسش نگذشته بود، بعد از سرکوب زنان و اجرا کردن قانون زنستیزانه یا روسری یا توسری در مورد زنان آگاه و مبارز، در ضدیت با نفوذ گروهها و سازمانهای انقلابی خصوصاً نفوذ فزاینده مجاهدین در دانشگاهها، کودتای ضدفرهنگی به نام انقلاب فرهنگی در دانشگاهها را راه انداخت و در فروردین ۵۹ با تعطیل کردن دانشگاهها که مرکز آگاهی و حمایت از نیروی انقلابی بود، دانشگاهها را به تعطیلی کشاند. دجال آنچنان کینه عمیقی نسبت به علم، دانشگاه، و دانشجو داشت که در ضدیت با این قشر آگاه گفت دانشگاه مرکز فساد است و هر چه بر سر اسلام (یعنی اسم مستعار خمینی) و نظامش آمده از دانشگاه است.
خمینی مدفون تا توانست درضدیت با پیشوای نهضت ضداستعماری مردم ایران عقده گشایی کرد زیرا او مرید سیاسی و عقیدتی کاشانی مرتجع بود که با همدستی با دربار و استعمارگران نقش به سزایی در سرنگون کردن حکومت مصدق وکودتای ننگین ۲۸مرداد داشت و بیدلیل نبود که خمینی در سخنران اش دربیستم دیماه ۵۸ علیه ملی شدن صنعت نفت و پیشوای این حرکت پیروزمند ضداستعماری عقده گشایی کرد و گفت: «اینها میخوان سرپوش بگذارند روی مقاصد خودشان. آن مقاصدی که برخلاف مسیر ماست. با اسم یک نفری که ملی است. مسیر ما مسیر نفت نیست. ما اسلام را میخواهیم. اسلام که آمد، نفت هم مال خودمان میشود. این اشتباه است. مقصد ما نفت نیست. اگر یک نفر نفت را ملی کرده است، اسلام را کنار بگذارند برای او سینه بزنند؟!» خمینی بارها درونمایه ضدملی و ارتجاعی خود را علیه مصدق بیرون ریخت. نمونهای از این ضدیتهای آشکار، اظهارنظر خمینی در سخنرانیش در ۲۵خرداد سال ۶۰ است وقتی که گفت: «مسلمانها بنشینند تماشا کنند که یک گروهی را که از اولش باطل بودند؟ من از آن ریشههایش میدانم یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام، سرسخت مخالف بودند، اینها که فخر میکنند به وجود او (مصدق) او هم مسلم نبود!». و این هم افاضات او در مورد کشتار فرزندان مجاهد و مبارز مردم ایران که به شقاوتبارترین شکل ممکن فرمان بریدن دست و پای آنان را میدهد که بیان همه موضعگیری این دجال ضدبشر در مورد فرزندان مجاهد مردم ایران در این نوشته میسرنیست و نمونه زیر عمق شقاوت و جنایت او در مورد مجاهدین را نشان میدهد: «آدم گاهی درست نمیشود، مگر اینکه ببرند و داغ کنند تا درست شود. با اشخاصی که برخلاف این هستند، آنها را بکشید و بزنید، حبس کنید آقایان بعضیها خیال میکنند رحمت این است که بهش مهلت بدهند تا بکشد آدم را. از حبس بیرونش کنید تا بکشد مردم را. مفسدها را بیرون کنیم؟ آدمکشها را بیرون کنیم؟ دست بردارید از این طور رحمتهایی که شما متهم میکنید. اینها رحمت نیست. اینها مخالفت با خداست چرا هی آیات رحمت را در قرآن میخوانید و آیات قتال را نمیخوانید؟ قرآن میگوید بکشید، بزنید، حبس کنید. چرا شما فقط همان طرفش را گرفتهاید که صحبت از رحمت میکند؟ رحمت مخالفت با خداست پیغمبر شمشیر دارد تا آدم بکشد. ائمّة ما هم همگی جندی بودند؛ همگی جنگی بودند. شمشیر میکشیدند. آدم میکشتند ما خلیفه میخواهیم که دست ببرّد، حدّ بزند، رجم کند زندگی بشر را باید با قصاص تأمین کرد، زیرا حیات توده زیر این قتل قصاصی خوابیده است. با چند سال زندان کار درست نمیشود. این عواطف کودکانه را کنار بگذارید».
در زمینه روابط خارجی این آخوند شیاد به جای پاسخگویی به نیازهای اولیه مردم ایران در سخنرانیهایش تا میتوانست دم از اسلام، مسلمانان جهان، ستم بر مسلمین جهان میزد تا برای صدور ارتجاع و تروریسم در منطقه خاورمیانه زمینهسازی کند و بهمحض رسیدن به اریکه قدرت در کشورهای منطقه و بهخصوص درکشورهای عربی، گروههای دستساز ی درست کرد تا جای پایی برای دخالت در امور داخلی این کشورها بهوجود بیاورد و از طریق این گروههای بنیادگرا و تروریسیت بتواند افکار پوسیده و قرونوسطایی خود را برمردم کشورهای منطقه تحمیل نماید. در داخل کشور نیز برای اینکه بتواند امیال پلید خود را تحت نام صدور انقلاب به کشورهای منطقه پیش ببرد سازمانهای عریض و طویلی مانند دفتر سازمان تبلیغات اسلامی و دفتر تقریب مذاهب و انواع واقسام ارگانهای صدور ارتجاع درست کرد و سهم زیادی از بودجه کشور را درچاه ویل این سازمانها و نهادها ریخت، در حالی که مردم ایران از زمان به قدرت رسیدن این آخوند مرتجع و تبهکار روز به روز فقیرتر و خانه خراب ترمیشدند. هماکنون نیز بعد از گذشت ۳۵سال از حاکمیت پلید خمینی و خامنهای جنایتکار، عموم مردم ایران عمق جنایت و شقاوت این رژیم پلید و نیرنگ ودجالیت آن را را با گوشت و پوست لمس میکنند.
در آستانه ۳۵ساله شدن غصب حاکمیت مردم ایران، ربوده شدن انقلاب دموکراتیک این مردم و ربودن رهبری قیام ۲۲بهمن توسط دزد بزرگ قرن خمینی دجال، ضروری بود به نمونههایی از اندیشههای این دزد بزرگ و سارق انقلاب مردم ایران اشاره شود و اینکه بعد از سی وپنج سال از غصب انقلاب توسط این آخوند شیاد و مرتجع و حکومت دم و دمبالچه او در زمینههای اجتماعی و اقتصادی چه بلایی بر سر مردم آمده است و مردم با چه مشکلات و مصائبی روبهرو هستند:
تورم:۴۰ درصد. بر اساس برآوردهای اقتصادی هر ۱۰ درصد تورم ۲۱ درصد فقر در جامعه ایجاد میکند و این میزان بهمعنای ۸۴ درصد زیر خط فقر بودن مردم ایران است.
بیکاری: ۵ میلیون نفر که در آستانهٴ فارغالتحصیلی دانشجویان به ۸ونیم میلیون نفر خواهد رسید.
نابودی ظرفیت صنایع و کارگاههای تولید: بیش از ۵۰ درصد صنایع ایران خوابیده یا بحرانیست.
فقرمردم: نزدیک به ۹۰ درصد مردم ایران زیر خط فقرند در حالی که ایادی حکومتی میلیاردها دلار سرمایه دارند که از چپاول مردم ایران است.
بیسوادی:۱۱ میلیون بیسواد که اساساً بعد از انقلاب ضدسلطنتی تولید شدهاند و در سنین زیر ۶۰سال قرار دارند.
کارتن خوابی: پدیدهای است که اساساً در رژیم خمینی بروز پیدا کرد و تنها در تهران آمار آن بالای ۱۰هزار گزارش شده است.
آلونک نشین:۶ میلیون خانواده
اعتیاد: دستکم ۸ میلیون خانواده درگیر اعتیاد حداقل یک عضو خانوادهٴ خود هستند.
بیشترین آمار اعدامها به نسبت جمعیت در سطح جهان، ۱۱ میلیون پرونده در دستگاه جنایتکار قضاییه رژیم برای جرمهای واهی، ایجاد بیش از ۲هزار عنوان مجرمانه برای گرفتن آزادیهای مردم، در حالی که در سایر کشورها حد اکثر ۵۰۰ عنوان مجرمانه وجود دارد. (از قبیل داشتن ماهواره، خرید و فروش آن، نصب ماهواره و...)
در کاکل همهٴ این فجایع اجتماعی و جنایات رژیم آخوندی باید از اعدام ۱۲۰هزار زندانی سیاسی طی حاکمیت ننگین ولایتفقیه یاد کرد که بیش از ۳۰هزار نفر از آنان در سال ۶۷ قتلعام شدند.
لیست سیاهکاریهای رژیم آخوندی را اگر بخواهیم تنها تیتروار ذکر کنیم مثنوی ۷۰ من کاغذ شود.
از اینروست که شعار مرگ بر اصل ولایتفقیه در قیام سال ۸۸ مردم ایران، پیامی بود از اعماق جامعه خمینی گزیده و شعاری بود که یک مقاومت سراسری با خونینترین بها آن را بهعنوان خواسته اصلی مردم ایران طی ۳۵سال پایداری و نبرد در سینه تاریخ و در صحنه جهان به ثبت داد و جهانی خبردار شد که مردم ایران با هیچیک از دستهبندیهای این حاکمیت سر سازگاری ندارد و آزادی و بهروزی و رفاه خود را تنها و تنها در سرنگونی این رژیم و برقراری آزادی و حاکمیت مردمی میداند.
بهمن۱۳۹۲