۱۶بهمن۱۴۰۰
تصادف سنگین خودروهای بیکیفیت
تصادفات خونبار جادهیی و مطرح شدن آمار بالای تلفات تصادفات که به اعتراف رسانههای حکومتی از آمار قربانیان جنگ ضدمیهنی هم بیشتر است، در شبکههای اجتماعی انگشت اتهام را به طرف رأس نظام نشانه گرفته و مردم تمامیت باندهای حاکم را مسبب این قتلها معرفی کردهاند.
بهراستی واقعیت چیست؟ و چرا رژیم که مدعی پیشرو بودن در صنایع موشکی و پهپادی است از پس بهبود کیفیت صنعت خودروسازی بر نمیآید؟
رژیم آخوندی درمانده از پاسخ مشخص به این سؤال مردم که چرا صنعت خودروسازی در نظام آخوندی به اعتراف کارگزاران خودش تبدیل به صنعت ساخت ارابههای مرگ شده است، تلاش دارد به همین وضعیت ادامه بدهد. از این رو به پاسخهای کلی روی آورده است.
آخوند دژکام گماشتهٔ خامنهای در استان فارس روز ۱۵بهمن در نمایش جمعهٔ شیراز کیفیت بد و گرانی خودروهای تولیدی را ناشی از ناکارآمدی و بیعرضگی «مدیران نالایق» دانست.
آخوند شعبانی موثقی گماشتهٔ خامنهای در استان همدان هم در همین روز کاسه کوزه صنایع ارابهٔ مرگ سازی تحت عنوان خودرو را بر سر دولت قبل و کشورهای بیگانه شکست و گفت: «دلیلی که منجر شد در عرصه نظامی پیشرفت کنیم اما در خودروسازی مشکل داشته باشیم این است که در عرصه نظامی روی پای خودمان ایستادیم و منتظر کشورهای دیگر نشدیم».
پیش از اینها ولیفقیه ارتجاع برای در بردن خودش، با گرفتن فیگور اپوزیسیون برای خودروسازان، به کلیگویی پرداخت و گفت: ما در برخی از محصولات داخلی متأسفانه شاهد این هستیم که به کیفیت توجه نمیشه. خیلی بده. این همه حمایت و پول تو این سالها در صنعت خودرو تو این کشور شده خب کیفیت خودرو خوب نیست مردم ناراضیاند درست هم میگن. حق با مردمه» (تلویزیون شبکه یک ۱۰بهمن۱۴۰۰).
ولیفقیه ارتجاع نگفت آن همه پولی که در صنعت خودرو ریخته شده کجا رفته است؟ اما ضرورت پاسخ به این سؤال از آن جهت در جامعه بالا گرفته که پای خون دهها هزار ایرانی در میان است. قربانیان ارابههای مرگ. که در واقع قربانی سیاستهای چپاولگرانهٔ باندهای چنگ انداخته بر صنعت خودروسازی شدهاند.
روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت از باند مغلوب در روز ۱۰بهمن نوشت: «در سال جاری هر ماه بهطور متوسط ۱۵۰۰نفر در تصادفات شهرها و جادهها کشته و بیش از ۲۰هزار نفر زخمی یا ناقصالعضو شدهاند. در حالی که بر اساس آمار هر سال با افزایش تصادفات تا ۱۰درصد بر تعداد مجروحان و کشتههای حوادث رانندگی افزوده شده است. به تأیید کارشناسان، عامل خونینترین حوادث رانندگی همین خودروهای ساخت و مونتاژ داخل است».
این روزنامه حکومتی در ادامه اشاره مبهمی بهعلت تداوم این روند در حاکمیت آخوندی کرده و نوشته است: «روندی مرگبار و خونین که بهنظر میرسد با سکوت مجلس، حمایت ضمنی شریک دولتی از خودروسازان و مدارا یا بیتوجهی برخی از نهادهای مسئول درباره خودروهای خطرساز، ادامه داشته است».
در همین دو عنصر «حمایت شریک دولتی» و «برخی نهادهای مسوول»، همهٔ علت تداوم تولید ارابههای مرگ نهفته است.
روزنامه فرهیختگان وابسته به باند خامنهای در روز۱۳بهمن اعتراف کرد که «چندوقت یکبار درباره مافیای خودرو و برای خودروساز خطونشان میکشند، اما همان است که همان است؛ نه تنوعی حاصل میشود در محصولات و نه کیفیتی بالا میرود».
این روزنامه در ادامه کلیگوییهایش روی یک نقطه که «قطعه سازی» است متوقف شده و نوشته است: «اینجا مهمترین جای کار است که در مملکت ما میلنگد. چرا مهمترین جا است؟ چون پول اینجا است. اینجا است که قراردادهای عظیم چند ده و چندصد میلیاردی عقد میشود. وقتی میگویند فساد در صنعت خودرو دقیقاً منظورشان همینجا است وگرنه جوش دادن قطعات بدنه و رنگ زدن که جای شیطنت ندارد». این روزنامه در ادامه توضیح داده که
چگونه این قطعه سازان مدیران را میخرند. همان مدیران نالایقی که در نمایشهای تمام تقصیر به گردن آنها انداخته میشود تا قطعه سازان را که پا در قدرت دارند و پولهای چندصد میلیاردی بالا میکشند در ببرند.
واقعیت این است که مقصر اصلی را کسی جرأت ندارد معرفی کند حتی در دعوای باندها. فقط با کلیگویی از آن میگذرند.
روزنامه حکومتی جهان صنعت روز ۱۴بهمن با یادآوری ابعاد چپاول نجومی این «مقصراصلی» از بودجه عمومی کشور نوشت: «وقتی میگویند مافیای خودرو، این پرسش مطرح میشود که پدرخوانده این مافیا کیست؟ شرکتهای خودروساز که میلیاردها میلیارد ضرر انباشت دارند اما باز هم به تولید ماشین ضررده بیکیفیت ادامه میدهند یا قطعهسازان عمده که صدها قطعهساز کوچک را ورشکسته کردند و بیرقیب به یغماگری مشغولند. این پدرخواندهها چه قدرتی دارند که هر زبان و قلمی که به نقد آنان بنشیند را میبّرند و میشکنند».
با این توصیفات چهرهٔ کریه سپاه پاسداران با قرارگاه موسوم به سازندگیاش و در پشت آن دزد و قاتل بزرگ مردم ایران یعنی خامنهای پدیدار میشود.