۲۱بهمن۱۴۰۰
قیام آبان ۹۸
این روزها بهخصوص در ایام سالگرد ربوده شدن انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران توسط خمینی، هر یک از سران و مقامات نظام که به صحنه میآیند نسبت به «دشمن» هشدار میدهند. دشمنی که آخوند میردامادی گماشتهٔ خامنهای در نمایش جمعه اصفهان خطاب به ایادی رژیم گفت: «اگر بیاید سر شما را میبرد». خامنهای هم که بهمناسبت سالروز ربودن رهبری انقلاب ضدسلطنتی توسط خمینی به صحنه آمده بود، نسبت به دشمنی هشدار داد که «دست به یک تهاجم ترکیبی زده. یعنی تهاجم اقتصادی، سیاسی، امنیتی، رسانهیی و دیپلماسی».
به راستی دشمن نظام کیست؟ با کمی جستجو در محافل و رسانههای خود رژیم خیلی زود به این پاسخ میرسیم که مردم ایران بزرگترین دشمن نظامند. واقعیتی که مردم در قیامهای مختلف در طول سالیان اخیر آن را نشان دادهاند. کمتر استانی است که در طول حاکمیت آخوندی شاهد خیزش و خروش مردم علیه نظام نباشد. در همین چندماههٔ دولت آخوند رئیسی شاهد خیزشهای مردم خوزستان، اصفهان، چهار محال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمدی، سیستان و بلوچستان و هرمزگان بودهایم. دشمنی مردم ایران با رژیم آخوندی و نمادها و سمبلهایش تا آنجا بالغ شده که روزنامه جمهوری اسلامی در روز ۲۰بهمن اذعان کرد که حمله به خمینی در نظام تبدیل به یک ارزش شده است.
آخوند مسیح مهاجری که از مشاوران رفسنجانی بود نوشته است: «در سالهای اخیر بهویژه امسال، از یکطرف حملات تبلیغاتی به شخص خمینی برای افراد ناراضی یا کسانی که دچار تردید و اشتباه شدهاند، به ابزاری برای خودنمایی تبدیل شده». و در ادامه اذعان کرده که فضای عمومی جامعه جرأت دفاع از خمینی برای کارگزاران نظام نگذاشته است. این روزنامه در ادامه مینویسد «از طرف دیگر کسانی که از آنها انتظار میرود از امام دفاع کنند، به دلایل مختلف سکوت اختیار کردهاند».
البته نگرانی نسبت به دفاع از سران نظام، از خمینی مدفون گذشته و به نفرت ملی و سراسری از خامنهای رسیده است، تا آنجا که آخوند میردامادی روز ۱۵بهمن در نمایش جمعه اصفهان سوزوگداز کرد که چرا حتی در منابر حکومتی اسم خامنهای را نمیبرید و یک دعا به او نمیکنید.
بیتردید آنچه که تودهٔ مردم را علیه نظام به خروش آورده کارنامه ۴۳سال فساد و غارت و کشتار و تباهی و در یککلام خشم و از تمامیت نظام ولایت فقیه است، که بهصورت «تهاجم ترکیبیِ» غارتگرانه و سرکوبگرانه علیه مردم ایران در عرصههای مختلف «اقتصادی، سیاسی، امنیتی، رسانهیی و دیپلماسی» صورت پذیرفته و برای حفظ نظام پلید ولایت فقیه سرمایههای مردم را در چاه ویل صدور تروریسم و ارتجاع به کشورهای منطقه، تلف کرده است.
روندی که در حالا حاضر روزی نیست که مهرههای خود نظام نسبت به ادامه فاجعهبار آن هشدار ندهند.
روزنامه حکومتی آرمان روز ۱۹بهمن۱۴۰۰ در مطلبی با عنوان «باغبان از خزان بیخبرت میبنیم!» خطاب به خرمهرههای اصلی نظام نوشت: «باید بهشدت نگران باشیم و چارهاندیشی کنیم. ما از دیو فقر کم ترسیدهایم و شاید ندانستهایم که این هیولای هولناک چون جان بگیرد و فربه شود از هرکجا سر بر میآورد و هر آسیب غیرقابل تصوری را وارد میکند».
«آسیب غیرقابل تصور»! همان عبارت کلیدی است که برخی با بیانهای دیگری آن را مطرح کرده و تلاش دارند، نظام را نسبت به تهدید قیام و سرنگونی که «در زیر پوست شهرها» جریان دارد متوجه کنند.
از جمله کمال اطهاری کارشناس حکومتی در روز ۲۰بهمن، با اشاره به مسیر ضدتوسعه که نظام آخوندی طی کرده، به راندمان منفی نظام در رشد ۲۰درصدی حاشیهنشینها و از بین رفتن محیطزیست، توسعه فقر و بیکاری و تعطیلی کارگاههای صنعتی که از مصادیق مسیر ضدتوسعه یعنی رودررویی با مردم است پرداخته و هشدار میدهد در صورت ادامهٔ این روند، نظام: «نهتنها از لحاظ سیاسی بیثبات میشود؛ بلکه بحرانهای اجتماعی و سیاسی شدیدی» گریبانش را خواهد گرفت.
بحرانهایی که روزنامه حکومتی همدلی در روز ۱۷بهمن ضمن مقایسهٔ پایان کار شاه و شیخ و فرجام رودرویی همان دشمن اصلی یعنی مردم با نظام نوشت: . «همانطور که محمدرضا پهلوی بهموقع صدای مردم را نشنید و زمانی گفت که مردم من صدای انقلاب شما را شنیدم که دیر شده بود و دیگر فایدهای نداشت. همین شرایط برای جمهوری اسلامی نیز وجود دارد، جمهوری اسلامی نیز بایستی قبل از اینکه دیر شود، صدای اعتراض و مطالبات مردم را بشنود» (روزنامه حکومتی همدلی ۱۷بهمن ۱۴۰۰).