۱۵دی۱۴۰۰
سخن روز
بار دیگر سیل پهنههای وسیعی از ۱۷استان میهنمان را درنوردید. ۸۷شهر و صدها روستا، از روز شنبه که بارشها آغاز شد، عرصهٔ تاخت و تاز سیلابهای ویرانگر قرار گرفتهاند، انبوهی از مردم محروم بهخصوص در روستاها، بیخانمان شده و مختصر امکانات محدود خود را در بر اثر سیل از دست دادهاند. شمار جانباختگان دستکم تا صبح روز سهشنبه به۱۱نفر رسیده و شمار بیشتری نیز مصدوم شده یا مفقود هستند.
قصهٔ پرغصه و عجیب تناوب سیل و خشکسالی هر سال در این مرز و بوم تکرار میشود و پیوسته فاصلهٔ سیل و بیآبی کم و کمتر میشود. این بار سیل در حالی بهوقوع پیوست که فریاد مردم از بیآبی و تشنگی در همه جا بلند بود. گفته میشد که ۳۰استان کشور درگیر معضل بیآبی هستند و در ۶استان بحران بسیار حاد است. مقامات در برابر اعتراضات مردم تشنه و بهجان آمده، تقصیر را بهگردن طبیعت و آسمان میانداختند و خشکسالی را ناشی از کمبارشی عنوان میکردند؛ اما بارشهای اخیر و سیلهایی که از فروردین۹۸ تاکنون، یکی پس از دیگری در سراسر کشور جاری شده، بیانگر این واقعیت است که آسمان ایران بر زمین بخیل نبوده، بلکه این رژیم تبهکار آخوندی است که با تخریب و قتلعام محیطزیست، بهانواع طرق، هم مسبب بیآبی و خشکسالی و هم باعث سیلابهای ویرانگر بوده و هستند. این قضیه آنچنان روشن است که روزنامههای حکومتی هم بهوفور بهآن اشاره میکنند. از جمله روزنامهٔ حکومتی مردمسالاری (۱۴دی) ضمن اشاره به همزمانی بحران بیآبی و سیل مینویسد: «چند سالی است که وضعیت محیطزیست ایران وضعیتی متناقض پیدا کرده است... این وضعیت حاصل بیاعتنایی و سوءمدیریت در دورههای مختلف است».
چگونگی پیدایش این «وضعیت متناقض» چندان پوشیده و پنهان نیست:
بررسی سیل بهار۹۸ که از جمله توسط کارشناسان حکومتی صورت گرفته (بهعنوان نمونه نگاه کنید به «گزارش ملی سیلابها» که توسط یک «هیأت ویژه» تنظیم شده) بهروشنی نشان میدهد که استبداد مذهبی و رژیم آخوندی مسئول ابعاد ویرانگر و خسارات کلان انسانی ـ طبیعی ناشی از آن سیل بوده است.
سیاستهای ویرانگر و عملکردهای غارتگرانهٔ رژیم طی دهههای گذشته تماماً زمینهساز جاری شدن سیلابها و وقوع فاجعه بوده است. قتلعام بیرحمانه و بیمحابای طبیعت، منجر بهنابودی نیمی از جنگلهای ایران شده، دست بردن در مسیل سیل و دست انداری بهحریم رودخانهها، سدسازیهای بیرویه با بودجههای کلان که توسط شرکتهای وابسته بهسپاه پاسداران ساخته شده، برداشتهای بیحساب از آبهای سطحی و ذخایر زیرسطحی و عمیق که منجر به پدیدهٔ فاجعهبار فرو نشست زمین در اکثر استانهای کشور و خشک شدن تالابها و «هور» ها و... گوشههایی از اقدامات حاکمیت است. این اقدامات ابعاد تخریب را در زمان جاری شدن سیل چندین برابر میکند.
بر اساس مطالعات بهعمل آمده، هر هکتار جنگل تا دوهزار مترمکعب آب در خودش ذخیره میکند. از بین رفتن و انهدام جنگلها و مراتع که توسط باندهای مافیایی درون حاکمیت و عمدتاً سپاه پاسداران صورت گرفته، باعث میشود که با اندک بارش تندی سیل به راه بیفتد.
علاوه بر این در سیل اخیر نیز، همچون سال۹۸، هواشناسی پیشاپیش نسبت بهوقوع سیل هشدار داده و مشخصاً هشدار قرمز در مورد ۴استان کشور صادر کرده بود، اما رژیم هیچ اقدام پیشگیرانهیی بهعمل نیاورد.
از سوی دیگر پس از وقوع سیل نیز، رژیم فاقد هر گونه طرح و برنامه یا یک سیاست مردمی برای مهار و مدیریت بحران و رسیدگی حداقلی بهسیلزدگان و آسیبدیدگان است، چرا که امکانات مقابله با بحران توسط سپاه و بسیج و سایر ارگانهای سرکوبگر سرقت شده است. همچنانکه بهرغم افزایش بودجهٔ دستگاه عریض و طویل سرکوب و صدور تروریسم، سهم بودجهٔ ستاد مقابله با بحران و بودجهٔ عمرانی از بودجهٔ کل کشور نیز طی سالهای اخیر مستمراً کاهش داشته است. بودجهٔ عمرانی در سال۹۲، حدود ۳۰درصد بود در بودجهٔ ۱۴۰۰ این میزان به۱۱درصد رسید (روزنامهٔ حکومتی شرق۶دی ۱۴۰۰). البته همین بودجه نیز صوری است و ۶۰ تا ۸۰درصد بودجههای عمرانی مصوب جذب نشده و محقق نشده است (همان منبع).
اما نکته آن است که اکنون شاهد یک آگاهی ملی و عمومی هستیم مبنی بر اینکه خشکسالی، سیل، زلزله و... اگر چه حوادث طبیعی هستند، اما آنچه که اثرات آنها را در میهن ما مضاعف کرده و بهفجایعی تلخ و زخمهایی که هرگز هم التیام نمییابند تبدیل میکند، حاکمیت استبداد سیاه و فاسد و غارتگر ولایت فقیه است. در نتیجه هر سیلی که جاری میشود، سیلی است که بر پایههای حکومت جاری میشود و ارکان پوسیدهٔ دیکتاتوری را درهم مینوردد.