۲۰دی۱۴۰۰
گزیده روزنامههای حکومتی
در روزنامههای حکومتی بیستم دیماه، دوگانهگویی خامنهای در مورد مذاکره بهصورت مضحکی در تیترهای صفحات اول منعکس شده. روزنامههای باند مغلوب قسمت مذاکره کردن را برجسته کردهاند. روزنامههای باند خود خامنهای دود و دم تسلیم نشدن اما مذاکره کردن را درشت کردهاند و بالاخره نزدیکترین روزنامه به خامنهای یعنی کیهان که مخالفان برجام و مذاکره را نمایندگی میکند تیتر «هرجا کاری بر زمین مانده پای اشرافیگری و نگاه غیر انقلابی در میان بوده است» را انتخاب کرده و زیرتیتر با حروف کوچک «مذاکره و تعامل حرف دیگری است، در مقابل حرف زور دشمن نباید تسلیم شد» را آورده.
در روزنامههای حکومتی گمانهزنیها در مورد مذاکرات وین همراه با ضدونقیضگویی ادامه دارد. اما دو بحران روز رژیم یعنی دومین سالگرد سقوط هواپیمای اوکراینی که دیگه باید گفت زدن موشک به هواپیمای اوکراینی توسط رژیم و موضوع مرگ بکتاش آبتین شاعر، و فیلمساز در کنار سایر بحرانهای اقتصادی – اجتماعی مهمترین موضوعات را به خودشون اختصاص دادهاند. در روزنامههای باند ولیفقیه تهدیدهای تروریستی نسبت به آمریکا در کشورهای منطقه بهخصوص عراق از جمله مطالبی است که این روزها بهصورت سریال درآمده. که بهگفته ناظران بخشی از چانهزنیها و باجخواهی رژیم در مذاکرات وین است.
«سپرهای انسانی» برای حفظ نظام
نکته جدیدی که در خصوص این واقعه در روزنامهها دیده میشود اعتراف به جنایت آگاهانه رژیم بهمنظور حفظ نظام است
«اگر هواپیما نبود جنگ میشد» عنوان مطلب شرق است که بهنقل از والدین دو تن از قربانیان نوشته است که پاسدار سلامی مخفیانه به دیدار آنها رفته و گفته «سلامی آمد. ایشان آمد و البته گفت خیلی مخفی باشد و ما به کسی نگفتیم بعد گفتند شما میدانید بچههای شما چه جایگاهی دارند و از شهید وسط وسط جبهه جنگ هم نقششان بیشتر است. حالا هی توصیف و توصیف، وسط جبهه جنگ و وسط خط مقدم. میگفتند میدانید اگر اینها نبودند، چه جنگی میشد؟ گفت اگر که این اتفاق نمیافتاد، ۱۰میلیون جمعیت کشته میشدند و این واقعه باعث شد که این جنگ رخ ندهد».
همدلی هم در مطلبی در همین مورد بهنقل از پدر همان دو قربانی که در زمان وقوع جنایت زدن هواپیما، معاون وزارت بهداشت رژیم بوده نوشته است: «ما واقعاً به این نتیجه رسیدیم که اینها بهعنوان سپر انسانی هواپیما را زدند؛ خیلی رک بگویم، چون الآن پیچیده و بارها هم گفتهایم، شاید میخواستند بزنند و بندازند گردن آمریکا. کمااینکه این کار را قبلاً در اقدامات مشابهی هم انجام داده بودند».
در این مورد مقالات دیگری در روزنامهها هست به تلاشهای رژیم برای سرهمبندی کردن پرونده جنایت زدن موشک به هواپیما و سردواندن خانوادهها و تهدید آنها اعتراف شده.
در مورد کشته شدن بکتاش آبتین در اثر تعلل مقامات زندان مقالات مختلفی در روزنامه هاست که گوشهیی از خشم مردم در این مورد را انعکاس دادهاند.
روزنامه حکومتی مستقل در مطلبی با عنوان «چرا زندان» در این مورد نوشته است: سؤال اصلی این است که چرا ایشان در زندان بود؟ آیا اقدام مسلحانه انجام داده بود؟
هر چه هست به سخنان و مواضع و برخی نوشتههای ایشان برمی گردد. اگر اینگونه باشد که هر کس بهخاطر مواضع و نوشتههای خود محکوم شود که الآن باید حداقل نصف مردم اروپا و آمریکا در زندان باشند چرا که بهصورت علنی با بدترین زبان با مقامات کشورهایشان سخن میگویند. اینکه ستار بهشتی کارگر حاشیهنشین بهخاطر مشقات زندگی به مقامات توهین کند، کجای دنیا حکمش بازداشت و مرگ در بازداشت است. کجای دنیا زندانی عقیدتی) گیریم اذهان عمومی را علیه نظام سیاسی مشوش میکند (را با غل و زنجیر به بیمارستان منتقل میکنند؟
بنبست حتی در غارت و سرکوب
«خروج از بورس، راهی که مردم برگزیدهاند» عنوان مطلب مردمسالاری است که نوشته «در این ماه بهطور میانگین روزانه ۲۵۴میلیارد تومان پول حقیقی از بازار سهام خارج شده است! و از آن مهمتر اینکه همچنان خروج پول حقیقی از این بازار ادامه دارد و پالس مثبت مذاکرات نتوانسته این روند را بشکند!».
همدلی هم با تیتر «استفاده از سلاح ساچمه زن در ناآرامیها تأیید شد» اعتراف پاسدار دژخیم حسن کرمی سرکردهٔ یگانهای ویژه را منعکس کرده که گفته در جریان خیزش مردم اصفهان از سلاح ساچمه زن استفاده کردهاند.
«بچهدار شدن با این اوضاع؟» عنوان مطلبی طنز گونه است در آرمان که بخشی از شکاف میان مردم و نظام را برجسته کرده و از جمله نوشته «از زن و شوهرجوانی که تمکن مالی داشتند، پرسیده شد چرا بچهدار نمیشوند تا زندگیشان شیرینتر شود؟ گفتند: از کجا معلوم که زندگیمان شیرینتر شود؟ ما به چه جرأتی موجود زندهای را س ر به دنیا دهیم، در حالی که در این سرزمین هزاران خطر در کمین او نشسته است! آمدیم و بچهمان علاقۀ سیاسی پیدا کرد و اینجا و آنجا حرفهایی زد. در آن صورت پشت درِ کدام بازداشتگاه و زندان سراغش را بگیریم؟ یا شاید به هیجان آمد و در تظاهراتی شرکت کرد! بعدش چه میشود؟ اینکه داغش را به دلمان بگذارند، کم احتمالی است؟ یا آمدیم بچه سیاسی نشد و در عوض میل به خوشیهای معمول در دنیا را پیدا کرد. آنوقت چند بار میتوانیم بهدلیل شرکتش در یک پارتی دوستانه، در اماکن ریش گرو بگذاریم».