۱۶دی۱۴۰۰
فیلتر اینترنت
نظام ایدهآلی که خمینی بهعنوان پیانداز حاکمیت استبدادی دینی مشوق و مروج آن بود، نظامی است قرونوسطایی، بسته و توتالیتر که در آن هیچ صدایی غیر از مرغوای شوم جغد ارتجاع به گوش نمیرسد. او در سخنرانی ۲۶مرداد ۵۸ خود این نظام ایدهآل با شاخصهای زیر توصیف کرد:
«شکستن قلم تمام مطبوعات و تعطیل کردن و به محاکمه کشاندن رؤسای آنها، ممنوع کردن احزاب، برپا کردن چوبههای دار در میدانهای بزرگ و درو کردن مخالفان»
او در همان سالیان آغازین پیروزی انقلاب ضدسلطنتی از اینکه چنین ایدهٔ هولناکی در ایران پیاده نشده، به پیشگاه شیطان توبه کرد و گفت که اشتباه کرده است.
«دولت ما انقلابی نیست... من هم انقلابی نیستم. اگر ما انقلابی بودیم، اجازه نمیدادیم اینها اظهار وجود کنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام میکردیم. تمام جبههها را ممنوع اعلام میکردیم. یک حزب، و آن «حزبالله»، حزب مستضعفین» (صحیفهٔ خمینی ج۹ ص۲۸۲).
آنچه بعدها در عمل محقق شد، همین تصور هولناک بود که زمانی یک شوخی سخیف و بیمسما مینمود. اما در اثر استمرار مبارزه انقلابی و آزادیبخش، خمینی و جانشینان او نتوانستند ایران و ایرانی را به انقیاد درآورند. شعلههای سرخ مقاومت طی سالیان پرچم آزادی و آزادیخواهی را برافراشته نگاه داشت.
با ورود اینترنت به زندگی ایرانیان، پچپچههای درگوشی و سخنان نهفته و زیرزمینی مجالی برای عرضاندام یافت. انحصار و اختناق و قفلزدن بر اندیشهها ترک برداشت و مردم در فضای مجازی به تبادل آرا و افکار با هم پرداختند و تکصدایی حاکم را به چالش کشیدند. این روند با ورود فعال اپوزیسیون معتبر و شناختهشدهیی مانند مجاهدین، یاران، پیشتیبانان و همپیمانانش به عرصهٔ فعالیت مجازی به مدارهای نوینی بالغ شد و اینک میرود ساختار فرتوت دیکتاتوری را در هم بریزد. اکنون بهدلیل فعالیت روزمرهٔ کانونهای شورشی، آگاهی سیاسی با جسارت شورش درهمآمیخته و محصول آن رویش خیزشها از متن خیابانهای ایران است.
بهعبارت دیگر «فضای مجازی» به فضایی برای آگاهیبخشی، افشاگری، همدردی، ابراز عقیدهٔ آزاد، دعوت به خیزش و قیام و سرانجام به میعادگاهی برای آزادی و آزاداندیشی و شورشگری تبدیل شده است. این طبعاً خوشآیند توتالیتاریسم عنانگسستهٔ آخوندی نیست. در این زمینه، واکنش عجزآلود ارگان اختصاصی ولیفقیه شاهد خوبی بر این مدعاست.
«امروزه جنگیدن در جبهه جنگ نرم و شناختی، سختتر از جنگیدن در عرصه جنگ سخت است.
اگر فضای مجازی، مجازی باشد ولی جنگیدن در آن حقیقی است. دروغش دروغ و راستش درست است. آدمها و ادمینها مجازند ولی حرفهایشان نه. شخصها خیالیاند و شخصیتها نه. به اسم مجاز به جنگ حقیقت آمدهاند و به نام انفجار اطلاعات، انفجار اعتبارات و آبرو میکنند» (کیهان. ۱۵دی ۱۴۰۰).
چرا برای اختناقآفرینان این صحنه از جنگ، سختتر از جنگ نظامی است. مگر آنها مدعی نیستند موشکهای بالستیک و کروز عمامهنشان خامنهای «با فناوری هوش مصنوعی در طیف وسیعی از بردها، در شرایط مختلف و با دقت صددرصد اهداف را مورد اصابت قرار میدهد» ؟! مگر نمیگویند مجهز به «شهرهای موشکی زیرزمینی» دارند؟! چرا در رویارویی با واقعیتهای جامعهٔ ایران و نارضایتی انفجاری مردم مانند گلولهٔ برفی ذوب میشوند و در مواجهه با افشاگریهای مقاومت ایران کمتر از پشمک هستند.
چرا؟ زیرا مجاهدین و مقاومت ایران صدای فرو در گلو خفتهٔ خلقی را نمایندگی میکنند که از دیرباز سودایی جز آزادی نداشته است. آنها انگشت بر حقیقتی میگذارند که هیچ نیرویی نظامیتوان رویارویی با آن ندارد.
در این اعتراف دقت کنید:
«در فضای مجازی است که دشمن با نبرد شناختی، «تابآوری» و «آستانه تحمل» مردم را نشانه رفته است. شبهاتی که روزانه علیه انقلاب شلیک میشود توان تحلیل را تحلیل میبرد» (همان منبع).
آنچه ارتجاع با افکار تارعنکبوتی خود طی سالیان تنیده تا سرزمین ما را بدل به یک سرداب و دهلیز تاریک کند، در نخستین اشعههای گرمابخش حقیقت نیست و نابود میشود.
«دشمنان در فضای پیچیده و محیل مجازی در واقعیات، تشکیک میکنند و شبهه میپراکنند. و در همین فضاست که مردمِ بیپناه را اسیر القائات میکنند و تخم یأس میپاشند تا تفرقه و جدایی از اسلام و انقلاب و ارزشها را درو کنند. مقتل معتقدات بسی هولناکتر از مذبح آدمهاست. زهر تردید و تخریب در فضای مجازی بیش از زخم و سوزش تیر داغ جنگی است. دشمن «شناخت» مردم را نشانه گرفته. ». (همان).
عمامهداران ریایی اگر مدعی هستند اسلام را نمایندگی میکنند و حکومتشان حکومت خدا بر زمین است، پس چه ترسی دارند؟
یقین که این هنوز از نتایج سحر است. با دمیدن صبح دولت آزادی خواهند دید که در یک چشمبههم زدن خیمه و خرگاه و کبکبه و دبدبهٔ آنها در زیر پای ارادهٔ مردم ایران خرد و خمیر خواهد شد.