۲۲دی۱۴۰۰
سخن روز
از اسفند ۹۸ و در جریان نمایش انتخابات مجلس ارتجاع، شورای نگهبان خامنهای شروع بهکار کرد تا خودیترینهای نظام تحت عنوان مسخرهٔ اصلاحطلب را قلع و قمع کند و بهفرمودهٔ خامنهای مجلسی یکدست از باند وی دستچین شود؛ مجلسی که باید زمینه را برای یک جراحی بزرگتر در انتخابات ریاستجمهوری نظام آماده میکرد تا «دولت جوان حزباللهی» مورد نظر خامنهای سر کار بیاید. خرداد ۱۴۰۰ هم شورای نگهبان حتی لاریجانی و جهانگیری را رد صلاحیت کرد تا بیچون و چرا رئیسی جلاد از صندوق بیرون بیاید. آخر وضعیت انفجاری جامعه تمامی زنگهای خطر را برای خامنهای بهصدا درآورده بود و خامنهای میدانست کمترین شکاف در نظام، میتواند موجب فوران خشم و اعتراض برای این جامعهٔ عاصی شود. همان خطری که پیشاپیش نسبت بهآن هشدار داده بود که «مسئولان نباید اتحاد و همصدایی را از بین ببرند» چرا که پیآمد آن «تکه تکه شدن» نظام خواهد بود (۲۶ آذر۹۹).
اکنون ۵ماه از آوردن جلاد و یکدست شدن نظام میگذرد. نهتنها خبری از حاکمیت یکدست نیست، بلکه شدت بحرانها، بهحدی است که عناصر همان حاکمیت یکدست خامنهای بهجان هم افتادهاند. اعضای مجلس ارتجاع که ۵ماه پیش مجیز رئیسی جلاد را میگفتند، اکنون در هر جلسه بهاو حمله میکنند و نسبت بهوعدههای پوچ رئیسی، بحران معیشت مردم و خطر قیام و انفجار هشدار میدهند. شدت تخاصمات درونی بهجایی رسیده که خامنهای مجبور شد روز ۱۹دی خود، به «تفرقه» و «جبههگیری» در نظام اشاره کند.
روشن است شدت تخاصمات آنقدر جدی است که تلاشهای خامنهای در پشت صحنه برای مهار آن، پاسخ نگرفته و اکنون ولیفقیه درمانده مجبور شده با پذیرش رسوایی و ضررهای کلان، ضمن اعلام علنی وجود «جبههگیری» در نظامش، نسبت بهآن هشدار دهد.
یکی از نمودهای این «تفرقه» و «جبههگیری» در رابطه با مذاکرات وین نمایان شده است. ۱۰ماه از مذاکرات میگذرد و در میانهٔ هشتمین دور نشستن طرفها دور میز مذاکره، هیچ چشماندازی برای احیای برجام و لغو تحریمها دیده نمیشود.
بهجایش درون رژیم همان «جبههگیری» با شدت فعال است و هر جبهه راهکاری سراپا متضاد با جبهه دیگر جلو خامنهای میگذارد.
یک جبهه شامل قالیباف، محسن رضایی، ولایتی (با روزنامهاش فرهیختگان) و مراجع حکومتی هستند؛ اینها تأکید میکنند که خفگی اقتصادی و شدت خطر انفجار اجتماعی بهحدیست که هیچ راهی جز «تعامل با جهان»، که همان زهرخوری است، برای نظام باقی نمانده.
جبهه دیگر، بلندگویش آخوند علمالهدی است بههمراه کیهان شریعتمداری و دلواپسان همراه او که گفته میشود پشت آنها مجتبی خامنهای قرار دارد. اینها میگویند وضعیت انفجاری جامعه آنقدر جدیست که زهرخوری نهتنها مشکلی حل نمیکند، بلکه داربست فرسودهٔ نظام را هم ویران کرده و راه را برای وقوع انفجار اجتماعی بیشتر باز میکند.
اکنون این دو جبهه دو طرف قبای مندرس ولایت خامنهای را گرفته، هر کدام بهسمتی میکشند. سکوت چند ماههٔ خامنهای دربارهٔ برجام و موضع دوگانه و گنگ او در روز ۱۹دی در این زمینه، ناشی از این وضعیت، یعنی وجود همان «تفرقه» و «جبههگیری» سخت است که بهگفتهٔ خامنهای پیآمد آن «تکه تکه شدن» نظام خواهد بود!