۱۸دی۱۴۰۰
سمفونی مقاومت - قسمت ۶
سمفونی مقاومت – سیری در ترانه سرودهای مجاهدین خلق ایران – قسمت ششم
سخنی با موزیسینهای جوان
نویسنده کتاب سمفونی مقاومت مجاهد صدیق محمد سیدی کاشانی در کتابش تحت عنوان سخنی با موزیسینهای جوان مینویسد: آنچه از شروع این نوشته آوردم، از سیری در ترانهها و سرودهای مجاهدین تماما سرود آزادی و حول این نکته بود که برخلاف انحلال طلبان و دشمنان و منکران آرمان و آرمان خواهی که خاموشی هنر مقاومت و موسیقی و ترانه و سرودهایش را میخواهند، این سلاح را باید هر چه مؤثرتر به کار گرفت.
میخواهم پسران و دخترانم بهویژه موزیسینهای جوان را فرا بخوانم که عرصه هنر، در همه اشکالش بهویژه موسیقی را برای برانگیختن و آمادهسازی همه ظرفیتهای مبارزاتی جامعه ایران و مشخصاً نسل جوان فعالکنید. به هر طرف که نگاه میکنیم، بنبست آخوندهای حاکم را میبینیم. قیامها مثل چشمههای جوشانی در شهرهای ایران روان شده است. سرنگونی رژیم، حالا دیگر امکان غیرقابل انکاری است. پس برای همه آنهاییکه خواهان تغییرند، از جمله جوانان و موزیسینهای ایستاده در برابر رژیم میدان وسیعی باز شده است. در سپهر هنر و موسیقی از یکطرف با کسانی مواجهیمکه از مقاومت و آزادیخواهی ندامت میکنند. اینها شراره زندگی حقیقی در وجودشان خاموش شده است از جوش و جنبش بیزارند. اگر نای دست زدن به کاری داشته باشند، هنر آن چنانیشان ترویج پوچی و نیست انگاری است.
از طرف دیگر با رژیم ولایت فقیه مواجهیم که پس از شکستن سازها و قلع و قمع هنر و هنرمند ایرانی، موسیقی تسلیم شده و واماندهای را اشاعه داده است که هدف بیواسطهاش تخدیر مردم است. کارش فرو بردن انسانها در خودشان (بهتر است بگویم در قبرخودشان) است تا قدرت انسانی خود را از یاد ببرند و این پنداشت تلقین شده را بپذیرند که فایدهای ندارد، همین است که هست،کاری نمیشود کرد.
این جاست که هنر پایداری ضرورت مییابد: سمفونی مقاومت، موسیقی شریفترین امیدها و آرمانهای بشری است.
بنا بر این هرگز از رویاهای خود دست برندارید. با غم و یاس بجنگید. امید به ساختن دنیایی بهتر را زنده نگهدارید. خلاف جهت رودخانه شنا کنید. این کار سادهای نیست اما قوای به بندکشیده را آزاد میکند برای تغییر کردن و تغییر دادن.
روزی که انسان در سرآغاز تاریخ آگاهی خود به هنر رو آورد زمانی بود که به فکر تغییر افتاد.
موسیقی برای سمت دادن عاطفهها و عشقها و ظرفیتهای انسانی برای تغییر جهان است، برای یک نظم نو و بسامان بر اساس آزادی و برابری. خلق و خوی پایداری، روحیه پرسش و ناخرسندی و نارضایتی از وضع موجود و روحیه اعتراض را دامن میزند.
سلاح پرقدرتی است برای آمادهسازی ذهنی، انگیزش امید، چیره شدن بر رعب، ترویج آگاهی و طرح ایدههای پیشرو و مشخصاً آزادی، برابری، نفی مرد سالاری و نفی جنسیت زدگی.
موسیقی و بهطور کلی هنر برای وقتگذرانی بیهوده و یله شدن و تفریح مبتذل نیست. اما تفریح و فرح بخشی در معنای حقیقیاش در محتوایش نهفته است که قوای انسانی را به وجد میآورد، به مردم انرژی و نیرو و شادی و امید میدهد. آنها را از زیر بار مصائب روزانه زندگی بیرون میکشد و افق دنیای دیگری را پیش چشمانشان میگشاید که زندگی نباید همین رنجها و تلخیها باشد، روابط انسانی نباید همین بیرحمیها و سنگدلیها و دروغها و فریبکاریها باشد و انسان محکوم به تحمل ستم و استثمار طبقاتی نیست.
در نظر داشتن این دو وجه ضروری؛ شما را وا دار میکند دائما نوجویی کنید. دائما در پی مضمونها و شکلهای تازه باشید.
هراکلیتوس گفته است: ” هیچگاه نمیتوان در یک رودخانه دو بار پا گذاشت“.
مخاطبان شما هم ولو اینکه افراد ثابتی باشند. ذهنیتهایشان در حال تغییر است. جهان در حال تغییر است. در فرمها، تکنیکها و واژههای ثابت درجا نزنید. در جایی خواندم ادیسون گفته است:
نبوغ عبارت است از یک درصد الهام و ۹۹ درصد عرق ریختن.
نحوه خلق یک اثر هنری نیز همین طور است. ذوق و قریحه و ایده و جرقه اولیه همان یک درصد کار است و طیکردن ۹۹ درصد دیگر به جدیت، سختکوشی و کار زیاد احتیاج دارد.
نباید به این فکر باشید که یک اثر کامل و بینقص داشته باشید. دنبال بهاصطلاح پرفکسیسم و کمالگرایی نباشید. مهم این است که نارضایتی و اعتراض و خواست تغییر و رویای آینده روح اثرگذار شما را تشکیل بدهد. اگر کار شما این روح را داشته باشد، نقصها و کاستیها و ناشیگریهایش در جریان یک کار خلاق جمعی برطرف میشود.
موسیقی و ملیتهای ایران ـ موسیقی مردم بلوچ،کرد، ترک، عرب، ترکمن، لر، بختیاری، تا موسیقی خراسان و موسیقی تنگستان و دشتستان و سایر مناطق همه گنجینه پر ارزشی است.
از این موسیقی تا موزیک پاپ یا رپ یا موسیقی ایرانی همه ظرفیتها و عناصر مساعدی برای خلق بهترین آثار موسیقی درخود دارد.گذاشتن مرز و محدودیت برای استفاده از انواع این موسیقیها و خودداری از اشاعه آن روا نیست.
مهم این است که با استفاده از همه قابلیتهای آن یعنی زیبایی و جاذبه و انرژی زایی آن، تصویر آینده را پیش چشم مردم بگذارید. راه تغییر این زندگی و رسیدن به آینده بدون اجبار و ترس و فقر و باور کردن این حقیقت که جامعهیی بر اساس انتخاب آزادانه ممکن است.
موسیقی و بهطور کلی هنر، ایدهها و فکرها و سوژههایی را به مردم القا میکند که مثل نشانههای مقصدی است که در آرزویش هستند.
موسیقی شرایط عینی زندگی مردم را تغییرنمیدهد، قیام و انقلاب برپا نمیکند، اما انسان را برپا میکند که ظرفیت انسانی خود را به کاربگیرد. در ذهن و احساس او این باور را میدمد که من میتوانم و ما میتوانیم و در مجموع جریان مقاومت برای سرنگونی رژیم را محکم و نیرومند میکند. رویای یک جامعه سرا پا متفاوت را در اذهان میپروراند، آمالهای دموکراتیک را زنده میکند و نشان از آینده دارد.
نوشته را با جملهای از آنتوان هسل، نویسنده، شاعر، ازاعضای شورای ملی مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم و از نویسندگان اعلامیه جهانی حقوقبشر به پایان میبرم:
« به همه آنهایی که قرن بیست و یکم را با عواطف شان رقم خواهند زد میگوییم، خلقکردن، مقاومت کردن و مقاومت کردن خلق کردن است ».