۲۳آذر۱۴۰۰
افشای دجالگری آخوندها
خامنهای که در خیزش مردم اصفهان، آماج شعارهای نفرتآمیز و خشمآلود مردم بود، سعی میکرد کمتر در انظار آفتابی شود. او در ۲۱آذر ۱۴۰۰ به بهانهٔ ولادت حضرت زینب ظاهر شد تا به اوباش سایبری، جاعلان خبر و بسیجیهای دستاندرکار خلق و نشر پروپاگاندا توصیه کند که حواسشان به فضای مجازی و «روایتهای دشمن»! باشد.
«شما روایت کنید حقایق جامعهٔ خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. اگر شما روایت نکنید دشمن روایت میکند؛ شما اگر انقلاب را روایت نکنید دشمن روایت میکند؛ شما اگر حادثهٔ دفاع مقدس را روایت نکنید دشمن روایت میکند، هر جور دلش میخواهد. توجیه میکند، دروغ میگوید، ۱۸۰ درجه با این خلاف واقع، جای ظالم و مظلوم را عوض میکند» (انتخاب. ۲۱آذر ۱۴۰۰).
تصادم دیکتاتور و فضای مجازی
یک روز پس از این حرف خامنهای، آخوند ضیاءالدین آقاجانپور، نمایندهٔ ولیفقیه در وزارت دفاع، در هراس از فضای مجازی گفت:
«دشمنان با وارونه جلوه دادن مسائل داخلی و خارجی کشور، درصدد القای ناکارآمدی نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند و اگر افسران جنگ نرم در حوزه فضای مجازی غفلت کنند، برکات و دستاوردهای بیشمار این انقلاب شکوهمند برای آحاد جامعه و بهویژه نسلهای جوانتر مغفول میماند» (میزان. ۲۲آذر۱۴۰۰).
این اولین بار نیست که رژیم میگوید:
«دشمن وارد خانههای ما شده است»!
بسیار خوب! این «دشمن خانگی» چه کار میکند و چرا باید از آن ترسید:
«آنها با ترکیب واقعیت و دروغ، ذهن مخاطب را گمراه میکنند و در نهایت با ایجاد شبهه، در راستای رسیدن به هدف خود، مرزهای اعتقادی فرزندان ما را سست و متزلزل میکنند؛ لذا برای جلوگیری از این آسیبها ضروری است با بهرهگیری از شیوههای نو، ابتکارعمل و با زبان هنر اقدامی اساسی و باکیفیت را به مرحله عمل رساند». !
شکستن حصارهای سانسور
تا اینجا از اظهارات خامنهای و نمایندهٔ او اینطور استنباط میشود که دشمنی در کار است که قدرت او از شارلاتانیسم عریض و طویل حکومتی و ارتش سایبری آن بسا بیشتر است؛ آنقدر بیشتر که قادر است:
۱ـ حقایق کشور و انقلاب [بخوانید استبداد دینی و سرکوب و تروریسم افسار گسیختهٔ آخوندی] را وارونه جلوه دهد. اگر به زبان تحریف ناشده و مردمی بخواهیم این محور را بیان کنیم، باید بگوییم کسانی هستند که واقعیت شرایط ایران و حاکمیت را افشا میکنند و این موضوع جیغ بنفش خامنهای را درآورده است.
۲ـ این دشمن «حادثهٔ دفاع مقدس»! را آنطور که خودش میخواهد روایت میکند. یعنی واقعیتهای پشتپردهٔ جنگ ۸ساله خمینی ساخته با عراق را برملا میکند و نشان میدهد که برخلاف دجالیت آخوندها، این جنگ نه برای «اسلام و ایران» بلکه برای توسعهطلبی و صدور تروریسم و ارتجاع به کشورهای دیگر برای حفظ نظام آخوندی بوده است.
۳ـ خامنهای اولین بار نیست که عبارت «عوض شدن جای ظالم و مظلوم»! را بهکار میبرد. او پیشتر خواهان آن شده بود که اعدامهای وحشیانهٔ مجاهدان و مبارزان در دههٔ شصت بهگونهیی معکوس جلوه داده شود؛ یعنی دژخیمانی که جوانان ایران را به جوخههای تیر سپرده و بر شیقیقهٔ آنها تیرخلاص شلیک کردهاند، مظلوم نامیده شوند و دخترکان اعدام شده، ظالم! در ادامهٔ این قلب واقعیت بود که قصاب بدنام اوین «لاجوردی» نیز «شهید مظلوم» نام گرفت و دارای قلب رئوف و مهربان شد! اکنون خامنهای خواهان ادامهٔ همان قلب واقعیت است.
۴ـ آخوند آقاجانپور نگران است که مرزهای اعتقادی کسانی که آنها را «فرزندان ما»! میخواند، سست و متزلزل شود. «این مرزهای اعتقادی»! همان دروغ و خرافهیی است که خمینی، خامنهای و آخوندهای دجال سالیان با امپراطوری رسانهیی خود در جامعهٔ ایران حقنه میکردند و دیگر خریدار ندارد. اکنون فضای مجازی مرزهای سانسور را در هم شکسته است. واقعیتهای پشتپرده عیان شدهاند. نسلهای امروزی در کوران آگاهی روزبهروز پختهتر میشوند و جریانوار، حاکمیت استبداد و ارتجاع را به چالش میکشند.
۵ـ راهکار خامنهای و متولیانش ـ برای سفید جلوه دادن سیاهکاریهایشان ـ توسل به هنر حکومتی است. آنها هنر را ابزاری میبینند که باید در خدمت دیکتاتور باشد، تروریسم را صدور انقلاب بنامد، فرود تازیانه و دشنهٔ دژخیم را بر پیکر زندانی «رأفت اسلامی»! بخواند. به شکنجهگاه اوین «دانشگاه»! بگوید و به گلولهبستن مردم بیدفاع را در خیابان به توجیه بنشیند. اف! بر چنین هنری که مشاطهگر دیکتاتور است.
نسلهای آگاه
در این نقطه است که «افسران جنگ نرم»! و مصرف آنها ضروری میشود اما خامنهای و سخت و نرمهای بسیجیاش دیرگاهی است که قافیه را به گسترش شتابان و قانونمند جوانان و کانونهای شورشی در جامعهٔ عصیانی ایران باختهاند. نسلهایی آمدهاند که میخواهند از همه چیز آگاه شوند؛ بهخصوص از اعدامهای دههٔ شصت، ماجرای قتلعام تابستان۶۷ و سرگذشت بهترین فرزندان ایرانزمین که با خمینی و خامنهای جنگیدند تا آزادی در این سرزمین نورافشانی کند.
این واقعیتهای سرسخت دیگر قابل پوشاندن نیست. زمان برای شارلاتانیسم، دیکتاتوری و پروپاگاندا به سرآمده است.