۱۴آذر۱۴۰۰
سخن روز
روز جمعه ۱۲آذر روزی دیگر از مصاف پرکشاکش و پر فراز و نشیب مردم اصفهان با دیکتاتوری سیاه آخوندی طی شد. این پس از آن بود که جمعهٔ هفتهٔ گذشته (۵آذر) مزدوران خامنهای طی یک هجوم جنایتکارانه بهاجتماع و تحصن مردم و کشاورزان اصفهان، تلاش کردند بساط تحصن را در بستر زایندهرود برچینند؛ اما این اقدام یک روز جنگ و گریز گسترده مردم و جوانان شورشی را در بستر زایندهرود و در سطح وسیعی از شهر اصفهان در پی داشت. رژیم که با تمام قوای سرکوبگر خود بهمیدان این رزم نابرابر آمده بود، با شلیک فشنگهای ساچمهیی و گلولههای جنگی و بهقیمت مجروح کردن و کور کردن چشمهای مردم و جوانان و دستگیریهای گسترده توانست بهطور موقت بهتحصن و اجتماع مردم و کشاورزان پایان دهد. اما کشاورزان و مردم دلیر اصفهان از پا ننشستند و برای اجتماع و تظاهرات در روز جمعه ۱۲آذر فراخوان دادند و با این فراخون بار دیگر پایههای سست دیکتاتوری ولایت فقیه را سخت بهلرزه درآوردند. رژیم هم در وحشت از قیامی دوباره ناچار شد تمام قوای سرکوبگر خود از پاسدار و بسیجی تا نیروی انتظامی، تا دستگاه امنیتی و اطلاعاتی، تا دستگاه قضایی و حتی پلیس راهور را برای ممانعت از این تجمع و سرکوب آن بهمیدان بیاورد و هلیکوپترها را بر فراز منطقهٔ زایندهرود بهپرواز درآورد و عملاً یک حکومت نظامی سنگین را بر اصفهان اعمال کند:
نیروهای یکان ویژه مجهز بهتمام وسایل ضدشورش در مناطق وسیعی از اصفهان بهخصوص در منطقهٔ زایندهرود و خیابانها و چهارراههای اصلی شهر مستقر شدند.
مزدوران اجازهٔ تجمع بیش از ۴، ۵نفر را نمیدادند و بهخصوص جوانان را مورد حمله و ضرب و شتم قرار میدادند.
یکانها و اوباش موتورسوار مرتب در شهر و مناطق حساس گشت میزدند.
اینترنت و تلفن همراه را در منطقه زاینده رود قطع کردند.
فرماندار رژیم در اصفهان چنگ و دندان نشان داد: مسؤلان امنیتی با منتشرکنندگان و شایعهپراکنان فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و کانالهای داخلی برخورد میکنند.
پلیس راهور اصفهان برای جلوگیری از شکلگیری هر گونه تجمع، بسیاری از راهها و خیابانها را مسدود کرد و تردد را در بخش وسیعی از اصفهان ممنوع اعلام نمود.
آخوندها و امام جمعههای جنایتکار خامنهای در جمعهبازارها بهصحنه آمدند و کشاورزان و مردم اصفهان را نسبت بههر گونه همراهی با معاندین برانداز تهدید کردند.
دستگاه تبلیغاتی رژیم دجال آخوندی هر آنچه از دروغ و رذالت در چنته داشت رو کرد؛ از ترتیب شوهای تکراری و مسخره با منطق سخیف خمینی که خودشان خودشان را شکنجه میکنند، خودشان چادرها را آتش زدهاند، خودشان به مردم شلیک کردهاند... تا قطار کردن مشتی از عوامل و مزدوران رژیم در رادیو تلویزیون ننگینش و واداشتن آنها به زوزه کشیدن علیه مجاهدین... و... و...
کوته سخن آنکه رژیم از هیچ ترفند و توطئه و اقدام سرکوبگرانهیی فروگذار نکرد تا بهخیال خود نگذارد فریاد آب و آزادی در فضای اصفهان طنینانداز شود. اما نتیجه چه بود؟ آیا رژیم توانست این حرکت عظیم اجتماعی را که محل ظهور و فورانش امروز اصفهان است ولی در سراسر کشور غلغل میکند، سرکوب کند؟ یا تنها آن را چند روزی بهتأخیر انداخته و در واقع فوران این بحران را با عمق و پتانسیلی بیش از پیش، علیه خود ذخیره کرده است؟
کدام دیکتاتوری تاکنون توانسته با سرکوب و سرنیزه برای خود ثبات و بقا بخرد؟ و رژیم تا کجا و تا کی میتواند حکومت لرزان و فرتوت خود را با سرکوب حفظ کند؟ در حالیکه شکافهای عمیق سراپای سد سرکوب و اختناق ولایت فقیه را درنوردیده، این سد تا کی میتواند جلو سیلاب خروشان خشم و نفرت مردم را بگیرد؟
بهخصوص اینکه اکنون تمام دنیا دریافتهاند که جامعهٔ ایران آتشفشانی است که غرش جابهجایی گدازههای آن هر روز از یک نقطهٔ آن بهگوش میرسد، دیروز از خوزستان و بلوچستان، امروز از اصفهان و چهارمحال و بختیاری و فردا از یک نقطهٔ دیگر؛ تردیدی نیست این آتشفشان که فعال شده، روزی نه چندان دور چنان فوران خواهد کرد که هیچ نیرویی قادر بهمهار و راه بستن بر آن نیست.