۱۹آبان۱۴۰۰
به آتش کشیدن نماد انگشتر خمینی دجال توسط مردم شهریار
بروز ناگهانی خشم متکاثف قیام آبان۹۸ رخدادی نبود و نیست که از مخیلهٔ خامنهای حذف شود. او که در قیامهای پیشین تلاش میکرد خود را در پشت مقامهای امنیتی و درشت پاسداران خود مخفی کند و کمتر دم به تله بدهد، این بار عمامهٔ پریشان و سراسیمه به وسط گود آمد و دستور تیر به قیامآفرینان داد. دیکتاتور فرتوت خوب میدانست که اگر به آخرین تیر ترکش خود متوسل نشود و حمام خون در شهرهای بهپا خاسته ایران بهپا نکند، آن قیام آتشین ریش و ریشهٔ او و نظامش را برخواهد کند.
نماد انگشتری خمینی در آتش
او بهخوبی به یاد دارد که جوانان خشمگین شهریار، شعلههای سرخ و زرد آتش را بر نماد انگشتری خمینی به اهتزار درآوردند. این خشم مهارناپذیر عکسهای «مقام عظمای ولایت» را نیز درنوردید و صحنههایی در آن روزهای توفانی خلق شد که حافظهٔ تاریخی مردم، نمونهٔ آن را در ۱۷شهریور۵۷ و ۲۱و ۲۲بهمن ثبت کرده بود.
ولیفقیه زهوار در رفته آنچنان از هول و هیبت آبان خونین تعادل خود را از دست داد که یکی از دایناسورهای بیعمامه را بهعنوان «کارشناس علوم دینی» به تلویزیون شبکهٔ یک خود آورد تا بگوید معترضان محارب هستند و باید زجرکش شوند؛ دست و پایشان بهصورت معکوس قطع شود و در محل دستگیری زجرکش شوند. او چنان ولع آدمخواری داشت که گفت: «مبادا فردا نق زنهای ما بگویند که چه خبر است ۳۰۰نفر ۴۰۰نفر اعدام میکنید، اگر دههزار نفر هم در جامعه ایران که سرباز پیادهنظام دشمن است بکشیم... افراط نکردیم، امنیت خیلی مهم است»
از «اشرار» خواندن قیامآفرینان تا مانور «رأفت اسلامی»!
جای دور نرویم، خود خامنهای که در روزهای قیام، قیامآفرینان را «اشرار، کینهورزان، انسانهای ناباب»! میخواند، وقتی عظمت و دامنهٔ قیام را به چشم دید، خیلی زود مجبور شد ماستهایش را کیسه کند و از غلط کرده پشیمان شود و بعد هم به آن جانور کارشناس دهنه بزند و ریاکارانه در بوق «رأفت اسلامی» بدمد.
اکنون با گذشت دو سال از قیام آبان، یکی از روزنامههای وابسته به باند ولیفقیه، دغدغه و هراس خامنهای را از قیام آبان چنین بازتاب داده است؛ دغدغهیی که به یک کابوس هولناک تبدیل شده است.
«یکی از مهمترین توصیههای رهبر معظم انقلاب اسلامی به دولت سیزدهم در مراسم تنفیذ حکم سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، هوشیاری در برابر جنگ روانی دشمنان بیرونی و عوامل داخلی آنهاست. ». (جوان. ۱۸آبان ۱۴۰۰). .
وقتی خامنهای از «جنگ روانی» یا «جنگ نرم در فضای مجازی» و «در اختیار گرفتن افکار عمومی» صحبت میکند، منظور او رک و بیتعارف، مجاهدین و تأثیرگذاری آنها بر نسل جوان ایران است. در این زمینه دیکتاتوری آخوندی ـ بنا به به اقرار خودش ـ از مقاومت ایران عقبتر است.
«کار تبلیغاتی کار مهمی است؛ ما در این زمینه ضعف داریم... ما کمکاری داریم. در زمینه کار تبلیغاتی و حرکت تبلیغاتی درست و تمهیدات رسانهیی باید قویتر و هوشمندانهتر عمل بکنیم» (همان منبع).
طی هفتههای اخیر، دشمنان نظام در عین تداوم فشارها و تحریمها با بهرهگیری از همه ظرفیت فضای مجازی و رسانههای مکتوب و دیداری و شنیداری با استفاده از تاکتیکهای «برجستهسازی»، «درشتنمایی»، «بحران نمایی»، «تکرار»، «ریزش موجی اخبار»، «مبالغه و دستکاری آماری» و «پیشینه نویسی»، اعتماد و امید اجتماعی را هدف گرفته و اینگونه به مخاطب خود القا میکنند که جامعه ایران بهرغم ادعاهای مطروحه مسئولان نظام، بیش از پیش فقیر شده و این روند بهواسطه عملکرد دولت سیزدهم روند صعودی خواهد یافت»...
باز آبان و باز قیام و قیامآفرینان
دجالیت نهادینه شده در این طرز انعکاس بحرانهای رژیم در این است که ابر بحرانهای مولد این رژیم را ساخته و پرداختهٔ فضای مجازی میداند. !
تمام اینها مقدمهیی است تا حرف اصلی بیان شود:
«در بازه اخیر بهدلیل قرار گرفتن در آستانه آبان ماه، تحریک و ترغیب کاربران به اقدامات میدانی بهانحای مختلف، اعم از برگزاری تجمع یا دیوارنویسی، با ادعای تظلمخواهی و دادخواهی از خانواده آسیب دیدگان و جانباختگان حوادث آن برهه، از جانب مدعیان دفاع از حقوقبشر بهمنظور بازآفرینی اعتراضات آبان ماه ۹۸، روند صعودی داشت» (همان).
حرف اصلی، اعترافی است آشکار به حضور آبان داغ و خونین در زیر پوست شهرهای ملتهب ایران. یعنی بعد از دو سال پشتک و وارو زدن و کرونا را به مائده و فرصت و نعمت تبدیل کردن برای سد قیام، باز قیام و ادامهٔ آن بهصورت مسألهٔ اصلی میهنمان تبدیل شده است.
این همان کابوسی است که خواب خامنهای را آشفته است و بهیقین با گذشت زمان بیشتر خواهد آشفت.