۱۷آبان۱۴۰۰
نظرسنجی
ژاک نکه وزیر دارایی لویی شانزدهم در زمان انقلاب کبیر فرانسه گفت: «افکار عمومی روح جامعه، میوه ارتباط گسست ناپذیر انسانها به حساب میآید. افکار عمومی قدرت ناپیدایی است که بیارتش و بیگنج برای شهر، برای دربار و برای شاه قانون وضع میکند».
دستیابی به افکار عمومی روشها و متدهای خودش را دارد که بهطور خلاصه میتوان آن را نظرسنجی و افکارسنجی نامید. برای حاکمیتهای مردمی افکارسنجی درست و واقعی حائز اهمیت بسیاری است. البته بسیاری بر این باورند که افکارسنجی حتی در جوامع دمکراتیک، بهدلیل اینکه جامعه هدف، از منابع و اطلاعات یکسانی برخوردار نیست، نمیتواند درست باشد چه رسد به حاکمیتهای دیکتاتوری.
در حاکمیتهای دیکتاتوری افکارسنجی واقعی وجود ندارد و هر چه هست تأثیر گذاری بر افکار عمومی و جهتدهی آن است.
گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر میگوید هدف از تبلیغات و افکارسنجی را تسلیمسازی، مفهومسازی، به همکاری کشاندن مردم با حکومت و ایجاد هراس است.
رژیم آخوندی هم از ابتدای دههٔ ۸۰شمسی بساط نظرسنجی برپا کرد. مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران تحت عنوان ایسپا، وابسته به جهاد دانشگاهی رژیم، یکی از اولین و اصلیترین مؤسسه نظرسنجی رژیم است.
این مرکز بهاصطلاح نظرسنجی را تعدادی از بسیجیان و پاسداران رژیم اداره میکنند.
اولین مدیر ایسپا فردی است به نام ابراهیم حاجیانی که بعداً به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت رژیم رفت و از سال۹۷ هم معاون بررسیهای استراتژیک است.
بعد از این مهرهٔ رژیم، نفرات دیگری بهعنوان مدیر این مرکز بهاصطلاح افکارسنجی منصوب شدند.
یکی از این بهاصطلاح مدیران مرکز ایسپا محمد آقاسی بود که داماد رحیمصفوی سرکرده پیشین پاسداران و مشاور فعلی خامنهای است، هیأت مدیره آن هم مشتی بسیجی و پاسدار هستند از جمله حاجیانی که پیشتر مدیر این مرکز بوده است.
از کارهای آقاسی در زمان حضورش در ایسپا، ایجاد نظرسنجیهای دروغین بهنقل از دانشگاههای خارجی بود، یکی از این نظرسنجیها بعد از دیماه ۹۸ منتشر شد که در آن از پاسدار جنایتکار قاسم سلیمانی بهعنوان سیاستمدار محبوب! ایرانیها یاد کرده بود.
ابراهیم محسنی پادوی رژیم در آمریکا که همکار تریتا پارسی در نایاک-لابی رژیم در آمریکا- است، عهدهدار این مأموریت میشود و با کمک امیر فرمنش یک لابی شناخته رژیم در تورنتوی کانادا به اسم دانشگاه مریلند این نظرسنجی را انجام میدهند.
البته این عناصر رژیم توضیح نمیدهند که در بحبوحهٔ قیام که مردم و جوانان عکس قاسم سلیمانی را به آتش میکشیدند و بنرهای آن را پاره میکردند، چطور نظرسنجی انجام دادند؟ در آن شرایط پاسخدهندگان چطور میتوانستند به سؤالکنندگان اعتماد داشته باشند؟
بعد از آقاسی بسیجی دیگری به نام مهدی رفیعی که بهنظر میرسد مانند آقاسی از وابستگان مهرههای رژیم است، به مدیریت ایسپا میرسد.
در زمان مدیریت او هم در مهر ماه ۱۴۰۰ نظرسنجیای منتشر شد که طبق آن ۸۰درصد مردم از آخوند رئیسی حمایت میکنند، بگذریم که ۳ماه قبلتر از آن مردم ایران با بایکوت کوبنده انتخابات رژیم به رئیسی و کل نظام نه گفتند، اما نحوهٔ نظرسنجی دوباره همان سناریوی تکراری بود که امیر فرمنش و دستگاه رژیم ساختهای به نام ایران پل (Iran Poll) برای رئیسی جلاد آمارسازی به راه انداختند و اسم دانشگاه مریلند را هم به آن اضافه کردند تا بگوید این نظرسنجی متعلق به مریلند است در حالی که مطلقاً هیچ ارتباطی بین دانشگاه مریلند و این نظرسنجی وجود نداشت.
بهدنبال آن شاهد نظرسنجیهای دیگری از مؤسسات نظرسنجی دیگر هم بودیم که تلاش کرده بود اثبات کند مردم ایران کارهای رئیسی جلاد را تأیید میکنند.
فقط معلوم نیست که در حالیکه همین مردم چند ماه قبل انتخابات رژیم را قاطعانه بایکوت کردند، در این ۳ماه چه معجزهای رخ داده که نظر مردم عوض شده است.
وانگهی در نحوه این نظرسنجی گفته شده که تلفنی انجام گرفته است، در حالی که بنا بر نظر جامعهشناسان، افکارسنجی تلفنی اعتباری ندارد. وانگهی توضیح داده نمیشود که این تلفنها متعلق به چه کسانی بوده، چه قشری، چه جنسی، چه مشاغلی، محیط شهری یا روستایی، و خلاصه انبوهی سؤال که بیپاسخ میماند.
اما منابع این شماره تلفنها مزدوران رژیم هستند که رژیم آنها را در طول این سالیان در دانشگاههای آمریکا و اروپا نفوذ داده است، افرادی مانند حسین موسویان که در زمان قتل رهبران کردها در رستوران میکونوس در برلین سفیر رژیم در آلمان بود، وی بهعنوان پژوهشگر در دانشگاه پرینستون کار میکند و به اسم پژوهش کار لابیگری برای رژیم انجام میدهد، همین کار را افرادی نظیر محمدجعفر محلاتی از سفیران پیشین رژیم در سازمان ملل که در کالج اوبرلین در اوهایو کار میکند، انجام میدهند. از این افراد، رژیم در دانشگاههای مختلف نفوذ داده که در کار لابیگری و خرید نفر برای رژیم هستند. پروژهٔ نظرسنجی آن هم به نفع جنایتکارترین افراد تاریخ ایران مانند رئیسی جلاد کار این افراد است. در نتیجه در دیکتاتوری آخوندی نظرسنجی و افکار سنجی و بازیهای این چنینی تماماً توسط مزدوران و مهرههای رژیم انجام میشود و رذیلت و جنایتی است که کاربرد آن تنها تیز کردن تیغ جلاد بر گلوی مردم ایران است.
با عاریه گرفتن از جمله ژاک نکه، مردم ایران در نظرسنجیهای واقعی و روی زمین، برای خامنهای قانون نوشته و مینویسند که مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر اصل ولایت فقیه.
اگر کسی احیاناً نظر مردم ایران در خصوص این رژیم را نمیداند و میخواهد با نظرسنجی، رأی آنها را بداند کافی است به قیامها و خیزشها و اعتراضات همین یکی دو ساله نگاهی بیندازد، شعار آنها جز سرنگونی تام و تمام این رژیم نبوده و نیست.