۱۳آبان۱۴۰۰
مذاکرات اتمی با رژیم ایران
با تیکتاک ثانیهها، امروز بیشتر از دیروز و فردا بیشتر از امروز مشخص میشود که فاشیسم دینی در تلهٔ اتمی، گریزی از پذیرش سختترین شق ندارد. سختترین شق همانچیزی است که خامنهای از بیم آن مذاکرهٔ وین را ناتمام گذاشته است؛ چرا که میداند یا باید به یک برجامپلاس تن دهد و در سرسرهیی لغزنده از تنازلهای بیپایان بیفتد (که انتهای آن سقوط به قعر حفرهٔ سیاه است)، یا فرمان را بهطرف دیگر بپیچاند و در مسیری بیفتد که بر تابلوهای دو سمت آن نوشته شده است: «آماده باش جنگانا»! و تن به عواقب آن بدهد.
پاردایم نه مذاکره نه جنگ!
تنها گزینهٔ باقی مانده برای او کشدادن «پارادایم نه مذاکره، نه جنگ»، برای دستیابی به بمب یا سطحی از غنیسازی است که توان چانهزدنش را در مذاکرهٔ احتمالی بالا ببرد. این مهلت، با شتاب در حال تمامشدن است؛ زیرا طرف حسابهای برجام نمیتوانند تا مدتی مدید شاهد افزایش سطح غنیسازی توسط این رژیم به دور از مانیتورینگ آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشند. رافائل گروسی، مدیر کل این آژانس سهشنبه شب ۱۱آبان ۱۴۰۰ در مصاحبه با آسوشیتدپرس، وضعیت کنونی مراقبتهای آژانس در ایران را به پرواز در یک آسمان بهشدت ابری تشبیه کرد که برای مدتی طولانی نمیتواند ادامه داشته باشد.
وزیر خارجهٔ انگلستان روز ۵آبان ۱۴۰۰ به رژیم ایران هشدار داد که باید در مذاکرات برجام شرکت کند یا منتظر پیامدهای آن باشد. او گفت اگر رژیم ایران در رویکرد خود تجدیدنظر نکند، همه گزینهها روی میز خواهد بود.
«تصمیم بزرگ گریزناپذیر»!
پایان این دورهٔ فترت یا بهعبارت دیگر فرصتجویی خامنهای از بازهٔ زمانی تعطیلی مذاکرات وین تا امروز، واقعیتی است که حتی در درون رژیم نیز به آن اذعان میشود. مهدی مطهرنیا، یک کارشناس حکومتی به یک بنبست مرگبار در فراروی «دولت جوان حزباللهی»! اعتراف میکند:
«جمهوری اسلامی ایران اکنون اگر به برجام باز گردد آمریکا و کشورهای دیگر در برجام محدود نمیمانند اگر برجام را ترک کند باید سر میز مذاکره با کشورهایی بنشیند که آنها این بار خواهان سرعت در مذاکرات و پذیرش گسترش پرونده هستهیی به پروندههای دیگر [موشکی، تروریسم و حقوقبشر] هستند و اگر ایران این را پذیرا شود و حتی بخواهد زمان بخرد، خرید این زمان در نهایت موجب رودررویی و تقابل بیشتر خواهد شد» (آفتاب یزد. ۱۲آبان ۱۴۰۰).
این کارشناس حکومتی ضرورت «یک تصمیم بزرگ گریزناپذیر»! را یادآوری میکند و میگوید:
«به نظر میرسد پارادایم نه مذاکره نه جنگ در حال رنگ باختن است».
او چشمانداز تیرهیی را برای فاشیسم سینهچاک بمباتمی ترسیم میکند که همان سناریوی بازگشت به فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد است.
«دکترین محدود کردن همکاریهای بینالمللی با ایران و محاصره کردن تهران که در سال۲۰۱۸ در مقام ترامپ به افزایش چالش با ایران به تهدید سرد انجامید و نظام بینالملل هم قانع شد اکنون در حال پاکسازی است و میتواند یک بار دیگر بیشازپیش اجماع جهانی را بر علیه جمهوری اسلامی ایران فراهم سازد. آمریکا در پی بازسازی همین معنا است»...
برخی منابع آشکارا از «مرگ برجام» یا یک «فرابرجام» بهعنوان جایگزین برجام سخن بهمیان میآورند. وضعیت برای خامنهای، به اعتراف این کارشناس «بسیار مخاطرهانگیز»! است و «تصمیمگیری [در این وضعیت] هر لحظه نسبت به گذشته سختتر و هزینهآورتر میشود». !
خامنهای برای ممانعت از روبهرو شدن با وضعیت «مخاطرهآمیز و هزینهآور» یا باید به مذاکرات وین بازگردد که فرجام آن معلوم است؛ یا باید برجام نیمبند را ترک کند و خواهان مذاکرهیی دیگر در حوزهٔ اتمی با طرفحسابهای قبلی برجام شود. در این صورت به اعتراف این کارشناس: «چه در بعد داخلی به واسطه ضعف ناشی از تحریمها و سوءمدیریتهای گوناگون در لایههای مختلف و عوامل دیگری که تشدیدکننده این عواملاند و چه در سطح منطقه و چه فرامنطقه، گردش روزگار» چندان به نفع نظام ولایت فقیه تمام نمیشود.
مهلکهٔ برجام
علت قرار گرفتن فاشیسم دینی در چنین مهلکهیی، نقشهمسیری پاکبازانه و میهنپرستانهیی است که مقاومت ایران در مواجهه با بلندپروازی اتمی آخوندها برای دستیابی به بمباتمی طی کرده است. اگر افشاگریهای اتمی این مقاومت نبود، فاشیسم دینی در سایهٔ سیاست مماشات، گامهای تکمیلی را برمیداشت و امروز جهان در برابر کار انجام شده قرار داشت و باید به تروریسم آخوندی باج میداد.
اگر چه معامله آمریکا و اروپا با آخوندها منجر به توافق برجام شد ولی عملکرد زهر اتمی خیلی زودتر از آنچه تصور میشد، آثار خود را بارز کرد.
بدیهی است که توسل به فیلمسازیهای جیمزباندی و ماجراجوییهای بیات شدهٔ دریایی (با هدف مصرف داخلی و روحیه دادن به دلواپسان بسیجی)، دردی از این رژیم دوا نخواهد کرد؛ بلکه وضعیت را بیشتر از پیش وخیمتر و بازگشتناپذیرتر خواهد نمود.
اگر مؤلفههای قیام و موقعیت اعتلایابندهٔ مقاومت ایران را به این وضعیت بیفزاییم، برجام برای خامنهای بسا فراتر از بنبست، یک مهلکهٔ مهیب است. اما بهگفته کارشناس حکومتی باید وارد «تصمیم بزرگ» بشود که معنایش تعیینتکلیف است.
سؤال این است؛ آیا خامنهای قادر خواهد بود این «تصمیم بزرگ گریزناپذیر»! را بگیرد. تصمیمی که به هر طرف بچرخد، - پذیرش مذاکره و شروط طرف مقابل یا ایستادن و رویارویی در برابر آنها - حاصلی جز سرنگونی نظامش ندارد.
این است معنای بنبست مرگبار