۳آذر۱۴۰۰
خشکسالی در ایران
سیاست غارتگرانه حکومت پلید و پا بهگور آخوندی در زمینه چپاول آب رودخانهها و سایر منابع آبی در استانهای جنوبی و مرکزی کشور، در یک دهه گذشته بهویژه در سال جاری مردم این مناطق بهویژه کشاورزان را با بحران کمبود آب و بیآبی مواجه کرده است.
امری که در چند ماه گذشته منجر به چند حرکت و جنبش اجتماعی شده است و اکنون نیز در استانهای اصفهان و چهار محال و بختیاری مردم بهویژه کشاورزان در حال اعتراض و تحصن هستند. استانهای خوزستان و یزد هم تحت تأثیر این بحران و در معرض تنش بیآبی بوده و هستند
چپاول نهادها و عناصر غارتگر از آب رودخانهها و سایر منابع آبی و تاثیرات مخرب و خانمانسوز آن برای مردم این استانها، آنچنان آشکار است که رسانههای هر دو باند حکومتی ناگزیر به آن اذعان میکنند.
در این استانها بخش زیادی از آب رودخانهها برای تأمین آب صنایع آببر نظیر کارخانههای ذوب آهن، کارخانههای فولادسازی، و پتروشیمی توسط نهادهای غارتگر نظیر سپاه پاسداران و سایر نهادهای وابسته به بیت خامنهای و نهادهای دولتی ربوده میشود.
موضوع بیسوادی و عدم کاردانی سردمداران حاکمیت و وزرای دولت جلادان در امر اقتصاد و محیطزیست نیز مزید بر علت است.
ضمنا این نهادهای غارتگر اضافه بر چپاول آب رودخانهها با حفر چاههای عمیق آبهای زیر زمینی این مناطق را به غارت میبرند و دشتهای حاصلخیز آنها را نیز دچار فرسایش خاک و فرو نشست زمین کردهاند و بسیاری از زمینهای این استانها که زمانی حاصلخیز و منبع درآمد بوده را به زمینهای لم یزرع تبدیل نمودهاند.
وضعیت فرو نشست زمین در این استانها به گونهیی است که کارشناسان نسبت به خطر ریزش و نابودی بناهای تاریخی در این مناطق هشدار دادهاند، چرا که در حال حاضر نیز فرو نشست زمین باعث شده تا ترکهای بزرگی بر روری دیوارهای بسیاری از آنها بهوجود بیاید.
در زمینه فرو نشست زمین در استان اصفهان روزنامه همدلی ۲آذر ۱۴۰۰ نوشت: «عامل اصلی بحران فرو نشست زمین مسأله پمپاژهای بیرویه از منابع آب زیرزمینی برای توسعه باغ ویلاها بوده و باید بررسی شود، با چه مجوزهایی اجازه اینگونه برداشتها داده شده است».
قطعا هیچیک از این باغها، ویلاها و کشتزارهای بزرگ دیگر نیز که در این استان وجود دارد، متعلق به مردمی نیست که اکثریتشان در زیر فقر هستند و یا متعلق به کشاورزانی نیست که قوت لایموتشان را از یک قطعه زمین کوچک تأمین میکنند.
بلکه آنها متعلق به قشر اشرافی حکومتی در این استان و یا صاحب مؤسسات اقتصادی غارتگری هستند که علاوه بر اینکه آب رودخانهها را میربایند آبهای زیر زمینی را هم چپاول میکنند که روزنامه حکومتی همدلی آنها را مرتبط با «جریانها و قدرتهای سیاسی در اصفهان» میداند.
بنابراین امر کاملاً روشنی است که موضوع بحران آب در استانهای مرکزی و جنوبی کشور ربط مستقیم به ماهیت چپاولگر سردمداران پلید رژیم آخوندی دارد، طوری که روزنامه حکومتی آرمان در این رابطه نوشت: «بحران آب ناشی از خشکسالی حکمرانی» است و «در جلگه خوزستان و اخیراً اصفهان بهعنوان پایاب و چهارمحال و بختیاری بهعنوان سراب، میتوان گفت بحران امروز آب در مناطق مذکور نتیجه سیاست گذاریهای نادرست است. در زمینههای مختلف، نگاه سیاست زده، غیرکارشناسانه، ضد محیطزیستی و منطقه گرایانه، مبنای تصمیمگیریها بوده است».
قطعاً «سیاست گذاریهای نادرست» جنبه مدیریتی و یا جنبه کارشناسی صرف ندارد بکه ربط مستقیم به ذات پلید و فاسد نظام دارد.
در رابطه با چپاول آب در اصفهان روزنامه حکومتی همدلی در ادامه نوشت: «در استان اصفهان در حدود ۳۰۰میلیون مترمکعب آب در صنایع استفاده میشود که با توجه به طرحهای توسعهای، پیشبینیها بر این است که این رقم در ۱۰سال آینده تا ۵۰۰میلیون مترمکعب در سال نیز خواهد رسید... طی دهههای اخیر، توسعه صنایع آببر در این حوضه جغرافیایی که قطعاً بر اساس آمایش سرزمینی و استفاده از اصل مزیت نسبی نبوده است، توسعه اراضی کشاورزی فاریاب (از میزان سه هزار هکتار در سال۵۹ به حدود ۲۰هزار هکتار در سال۹۹) به میزان حداقل شش برابر طی چهل سال اخیر و توسعه باغ ویلاها با رویکرد تجملگرایی در این حوزه، عامل اصلی بحران آب کنونی بوده است» (همان منبع).
با این وجود سردمداران رژیم مذبوحانه تلاش میکنند تا موضوع کمبود آب در استانهای خوزستان، اصفهان و چهار محال و بختیاری را توجیه کرده و این بحران را به کمبود بارش باران و خشکسالی نسبت بدهند.
این ادعا در شرایطی است که در کشورهای منطقه که بسیاری از آنها مانند این استانها دهها رود بزرگ و کوچک ندارند، با چنین بحرانی مواجه نیستند، ضمن اینکه میزان بارش سالانه در آنها نیز بسیار کمتر از میزان بارش در این استانها است.
البته مردم هیچگاه فریب این توجیههای دجالگرانه و ضدمردمی رژیم را نخورده و آگاهتر از این هستند که دعاوی مضحک برای توجیه چپاول منابع آبیشان را بپذیرند.
همچنان که مردم در جریان قیام خوزستان در تیرماه و در روزهای اخیر در اصفهان و شهرکرد بحران را به یک چالش اساسی برای نظام تبدیل کردهاند
چالشی که مقالهنویس روزنامه حکومتی آرمان نسبت به آن هشدار داده و نوشته است «توزیع آبهای موجود از حساسیت فوقالعادهای برخوردار است که اندکی بیدقتی ممکن است به تنشهای گسترده اجتماعی منجر شود» (همان منبع).
اما واقعیت این است که حاکمیت آخوندی غرق در بحرانهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور، و «با گرههای کور و بازنشدنی» در سیاست خارجی بهقول روزنامه آرمان مواجه است.
بحرانها و «گرههای کور» ی که از جمیع جهات رژیم را احاطه کرده و آنرا در بنبست کامل قرار داده است، و این در شرایطی است که مطلقاً ظرفیت و توان حل هیچیک از آنها را ندارد و روزبه روز هم بهشدت این بحرانها افزوده میشود.
این در شرایطی است که عناصر تشکیل دهنده دولت آخوند رئیسی جلاد پاسداران غارتگری هستند که کار اصلی آنها درگذشته سرکوب و چپاول مردم بوده و مطلقاً توان حل کوچکترین مشکلی در حوزه مدیریتی خود ندارند، چه رسد به اینکه بتوانند چالشهایی را برطرف کنند که رسانههای هر دو باند از آنها بهعنوان ابر بحران نام میبرند.
علاوه بر این واقعیتها ضروری است به یک واقعیت دیگر نیز اشاره کنیم لاعلاجی این بحرانها در رژیم ولایت فقیه به یک بحران اصلی و ریشهیی یعنی بحران سرنگونی ربط مستقیم دارند.
گرداب سرنگونی که روزنامه آرمان آنرا «بحران خشکی حاکمیت» نامیده، گردابی است که هر روز دایرهاش را برگرد رژیم و سران آن تنگتر میشود و آنرا به عمق خود فرو میبرد.