۴آذر۱۴۰۰
تظاهرات مردم شهرکرد علیه چپاول آب توسط مافیای سپاه
ناظران حکومتی بهخصوص از بعد از قیام دیماه۹۶ و آبان ۹۸ مدام به رژیم نسبت به انفجار اجتماعی و خطر سوراخ شدن کشتی نظام که همهٔ باندها در آن نشستهاند را گوشزد کردهاند، برخی هم به تأثیر جامعه انفجاری در ریزشهای بدنه نظام مقامات حکومتی را توجه دادهاند. ریزشهایی که رسانهها و محافل حکومتی آن را بحران جدیدی برای نظام میدانند که میرود تا عنان اختیار را بیشازپیش از دست نظام خارج کند.
کارشناسان حکومتی از مدتها قبل هشدار داده بودند آنروز که مردم برای احقاق حقشان به خیابان بیایند برای نظام خیلی دیر شده است. وقتی مردم شهرکرد در خیزش این روزهای خود شعار میدهند «ما مردمان جنگیم بجنگ تا بجنگیم»، بیانگر این است که این هشدار چه میزان جدی است.
ارزیابی کارشناسان حکومتی از این خیزشها شکستن تابوی ولایت و هیمنهٔ سرکوبگری آن است.
روزنامهٔ حکومتی مستقل ۳آذر در مطلبی با عنوان «دادخواهی زاینده رود و چند نکته!» با اشاره به قیام مردم اصفهان برای آب و شکست هیمنهٔ نظام نوشت: «بیشک این تجمع اعتراضی که در قالب معضل نبودِ آب صورت گرفت، در پشت خود مطالبات و خواستهای زیادی از مردم را نمایندگی میکرد که سالها بهخاطر شدت عمل حاکمیت امکان بروز نداشت و اینگونه نمود یافت. در نتیجه بعد از این با شکستن این تابو، شاهد جرأت و عرض اندام بیشتر مردم برای نمود مطالبات و خواستهای آنها خواهیم بود».
اما واقعیت این است که در عمل بازتاب قیام مردم از همان دیماه ۹۶، رعشهٔ سرنگونی را بر پیکر نظام انداخته و آثار بلافصل این رعشه را میتوان در اعترافات دیرهنگام محافل وحشتزدهٔ نظام دید که چگونه برای کنار کشیدن از مقابل امواج خشم مردم، باند حاکم و در رأس آن ولیفقیه ارتجاع را دم تیغ میدهند.
برای نمونه روزنامه حکومتی مردمسالاری در روز سوم آذر در مطلبی با عنوان «مهجوریت نخبگان، خانمانسوزتر از مهاجرت نخبگان»، رأس نظام و باندهای سرکوبگر حاکم را مسبب تمام مصائب و جنایتهایی که در حق مردم ایران شده معرفی کرده و از جمله نوشته است: «با نوعی آپارتاید علمی و سیاسی و حذف فلهای مواجه شدهایم. ما با جماعتی مواجه هستیم که دانایی را بنیان توانایی نمیدانند و اساساً مفهوم دقیقی از نخبگی ندارند و به ندرت از حلقههای نزدیک خود فراتر میروند».
این روزنامه حکومتی در مقاله خود در جنگ قدرت و غارت باندی، ناگزیر به پارهیی از واقعیتهای دیگر نیز اذعان کرده و افزوده است: «جدای از این تبعیض روزافزون سیاسی و علمی و فرهنگی، با مصیبتی به نام ناکارآمدی چند جانبه و تضعیف بنیانهای کشور در بسیاری از عرصهها مواجه هستیم که سالهاست ناهنجارترین نمونه اقتصادی و این روزها نمونه محیطزیستی آن را شاهد بودهایم».
این روزنامه در ادامه به جنگ قدرت در درون نظام اشاره کرده و افزوده است: «تملق، و خوشخدمتی و ظاهرسازی و حسد حاسدان و تهمت به منتقدان و تهدید رقیبان افق دید را میکاهد، ارتفاع حکومت و حاکمیت را کوتاه و شکافها را افزون میسازد. بعضی تحلیلها که این روزها شنیده میشود و برخی سیاستها و برخی نصبها، نهتنها ناشی از بیتجربگی و محفلسالاری که گویی با نوعی زوال عقلانیت سیاسی نیز همراه است».
ناظران حکومتی بیان این گونه واقعیت ها از درون محافل رانده شده از قدرت را، دیگر زیر مجموعه جنگ قدرت درونی نظام نمیبینند، بر بلافاصل رادیکال شدن جنبش های مردمی و تاثیرات رعشه سرنگونی تا عمق باندهای حاکم ارزیابی میکنند