۱۳مهر۱۴۰۰
با روی کار آمدن آخوند جنایتکار ابراهیم رئیسی بعنوان سمبل و شاخص نظام قتل عام، محکومیت اعمال ضدبشری این حکومت پلید و خصوصا قتل عام زندانیان مجاهد درسال۶۷ اوج جدیدی در سطح جهانی گرفته است. این وضعیت چنان عرصه را بر آخوند رئیسی تنگ ساخته که از ترس اقدامات مقاومت سازمانیافته مردم ایران در خارج از کشور، ترجیح داد به جای رفتن به نیویورک، سخنرانی خودرا آنلاین برگزار کند، در چنین هنگامه ای از ادبار و فلاکت، ارگانهای منفور امنیتی این نظام ضدبشری مجددا یک مزدور خود به نام سعید شاهسوندی را به میدان آوردند تا از زبان او یک عملیات روانی علیه تنها آلترناتیو نظام به راه بیندازند. عملیاتی که به دلیل سوابق فضاحت بار این مزدور سوخته آخوندها، پیشاپیش شکست خورده تر از ان بود که بتواند برای جلادان آبی گرم کند و «آخوند جلاد» را سفیدکاری سازد، اما نظام گیرافتاده درغرقاب سرنگونی چیز دیگری جز آویختن به چنین علفهای سست بنیاد در چنته ندارد. سوابق مفتضح و کثافتکاریهای انجام شده توسط سعید شاهسوندی در زندانهای آخوندی آنچنان مشمئزکننده بوده که نه تنها هر ایرانی باشرف بلکه صدای جلادان نظام آخوندی و شکنجه گران مجاهدین را هم درآورده است.
عزت شاهی، معروف به عزت الله مطهری، از شکارچیان کهنهکار مجاهدین در کمیتههای ضدخلقی خمینی است، در خلاصهترین صورت، سعید شاهسوندی را در تلویزیون حکومتی آخوندها اینگونه معرفی میکند: « [سعید شاهسوندی] توی قضیه مرصاد که آمد، زخمی شد، داشت میمرد، بچهها گرفته بودنش، هی میگفت ”من را نکشید”، ”من را نگهدارید”، ”من را بچههای اطلاعات، کارم دارند”، ”فلان دارند”، ”بهمان دارند”. از اون ور هم بهخاطر اینکه زنده بماند، ”هر کثافت کاری” کرد! بعد هم آمد اینجا، بچههای سپاه آمدند رویش کار کردند، مثلا منبع اش کردند! بعدش منبع هم، بشکه شد! خلاصه این منبع باعث شد که، بهش گفتند خب حالا تو، چون به اونها [مجاهدین] هم بد میگفت، گفتند تو برو اونجا افشاگری کن بر علیه اینها [علیه مجاهدین] البته خودش این پیشنهاد را داده بود، لذا اینها آزادش کردند رفت اروپا که بر علیه اونها [مجاهدین] حرف بزند، از همون اولی که رفت هم بر علیه اینها حرف میزند…» (عزت شاهی، تلویزیون افق، وابسته به نیروی تروریستی قدس سپاه پاسداران، ۱۶خرداد۹۸)
حسین شریعتمداری، نماینده خامنه ای در کیهان، نیز ماجرای دریوزگی سعید شاهسوندی برای حفظ جان در جریان اسارتش در عملیات فروغ جاویدان را اینطور نقل می کند: «تو جریان مرصاد… سعید هم با اونها بود بعد دستگیر شد. وقتی که دستگیر شده بود داد زده بود، گفته بود، من چیزم، من سعید شاهسوندی هستم و از اعضای برجسته سازمانام و به هر حال میخواهم با فلانی، مثلا میشناسه ما رو، بعد، من اونموقع اتفاقا موقع مرصاد اونجا بودم، اون طرفها بودم، بعد رفتیم با هم صحبت کردیم، بهش گفتم ببین سعید با چه امیدی شما اومدید؟!… چه جوری به خودت جرئت دادی بیای؟! گفت منهم همین سوال رو دارم!» (تلویزیون نیروی تروریستی قدس، موسوم به افق، ۱۶بهمن۹۶)
سعید شاهسوندی، البته خود شخصا بر آنچه سردمداران نظام گفته اند نه تنها مهر تأیید زده بلکه بالادست آن نیز بلند شده بود. او از سالیان پیش در رسانههای فاشیسم ولایت فقیه، نقشه مسیر خود برای «محو شدن در نظام ولایت فقیه» را بصورت زیر ترسیم کرده و در پاسخ سوال اینکه چطور می تواند توبهاش در بارگاه خلیفه خونریز ارتجاع را اثبات کند، گفته بود:
«مرحله اول و گام اول [!] اعتراف و اذعان به خطاها و اشتباهات است و عذر تقصیر خواستن است و اگر عمری [!] باقی بود و امکاناتی [!] به افشای هرچه بیشتر سازمان … و بالاخره حلشدن و محو شدن در مردم تحت رهبری امام [!]. من هم محو خواهم شد در این خط [!] و تا حد توان [!] در این راه گام برخواهم داشت.» (روزنامه جمهوری آخوندی، ۶خرداد۱۳۶۸)