گزیده روزنامههای حکومتی
در روزنامههای حکومتی روز شنبه ۲۴ مهرماه، بحرانهای نظام در عرصههای داخلی، منطقه و بینالمللی در تیترهای صفحات اول روزنامهها به خط شدهاند. از زلزلهٔ اندیکا و اعتراض معلمان و مخالفتهای مردمی با طرح مجلس آخوندها برای سانسور اینترنت تا بنبست برجام و جنگ باندها بر سر مذاکره یا عدم مذاکره و از طرف دیگر شقه و شکاف در باند خامنهای و بحثهای حول حذف لاریجانی از مدار قدرت در نظام.
خیز حسابرسی از خامنهای در متن بحرانها
در روزنامههای حکومتی بهخاطر بیراهحلی هر بحران تبدیل به یک شکاف و دودستگی در نظام شده است. امروز موضوع محاکمه روحانی که باندهایی در مجلس ارتجاع آنرا دنبال میکنند بهصورت موج برگردان به محاکمه خود خامنهای تبدیل شده.
مستقل از باند مغلوب با عنوان «روحانی را محاکمه کنید» خطاب به باند حاکم نوشته است: «از مدعیان محاکمه استدعا میکنم که در روند محاکمه جدی باشند و اگر جسارت دارند این کار را انجام بدهند که به خیر و صلاح جامعه و نظام سیاسی خواهد بود. ». . در ادامه هم افزوده است: «امکان عملی شدن، پاسخگویی مسئولان کلان کشوری فراهم میشود و میتوان با استناد به این رویه نیکو، تمامی دستاندرکاران را نه به محاکمه، حداقل به ورطه پاسخگویی کشاند و از هالهای از قداست که پیرامون آنهاست، رهانید»... .
از این شقه در رأس نظام که بگذریم شقهها در متن جامعه در مطالب زیادی دیده میشود. از جمله در موضوع فرهنگیان و همچنین غلطکردمگویی نیروی انتظامی بهخاطر وحشیگری مأمورانش در ضرب و شتم یک خانم هموطن.
مردمسالاری در مطلبی با عنوان «اعتراضات فرهنگیان بهعملی نشدن وعدهها ادامه دارد» نوشته است: «قولهای اجرا نشده و وعدههای سرخرمن وزرا، نمایندگان مجلس، دولتها، وضعیت اقتصادی بحرانزده و حضور برخی افراد بیتجربه در رأس مسئولیتها و... باعث شده تا صبر فرهنگیان لبریز شود و امروز فرهنگیان شعار «اجرای هم ترازی، بدون حقه بازی» سر دهند. این تغییر رفتار در مهمترین بخش فرهنگی کشور ناشی از سیاستهایی است که بهدلیل عدم عمل به وعدهها، اعتماد مردم را به دولت از بین برده است و قطعاً ادامه این روند شکاف بیاعتمادی بین مردم و مسئولان را عمیقتر خواهد کرد».
شرق هم از شروع شقه در باند خامنهای بعد از انتصاب رئیسی به ریاستجمهوری خبر داده و نوشته «مدتی است صدای ناهماهنگی در نقد وضع موجود از دل جناح اصولگرای در قدرت شنیده میشود؛ فقط نکته مهم آنجاست که معلوم نیست مخاطب این نقدها کیست!» در ادامه هم ضمن حمله به مجلس ارتجاع نوشته است: «درحالیکه مردم در غم نان در دوران سخت کرونایی به فضای مجازی و کارو کسب آنلاین پناه بردهاند، آیا تلاش مجلس برای مسدودسازی اینترنت پاسخی منطقی به نیاز امروز کشور است؟! موج ناامیدی از بهبود اوضاع شدیدتر از دوران روحانی گسترش یافته است. در نتیجه یکی از کلیدیترین سؤالها این است که مخاطب این موج نقد از وضعیت موجود دقیقاً با کدامیک از مسئولان کشور است».
چشمانداز شکست مذاکرات در جریان «حس زوال»
حرف جدید در زمینه بنبست برجامی نظام را آرمان زیر عنوان «سایه فاصله ایران و آمریکا بر مذاکرات» بهنقل از یک تحلیلگر باند مغلوب ضمن اشاره به شکست شش دور اول مذاکرات وین بهخاطر فاصله زیاد در مواضع دوطرف نوشته است: «چون فاصله بین خواستههای دو طرف یعنی ایران و آمریکا خیلی زیاد است و ۳ دور مذاکرات بعدی هم نتوانست کمکی کند. لذا بعید است که از سر گرفتن مذاکرات بتواند منجر به نتیجه بازگشت آمریکا به برجام شود. در نتیجه دستیابی به توافق باید مقداری بدبینانه نگریست و چشمانداز روشنی برای آن متصور نیست».
بحث نه چندان جدید از بنبست بین نظام و جامعه را جهان صنعت زیر عنوان «خطر شیوع حس زوال در جامعه» مطرح کرده و نوشته است: «اگر در سطح کلان، قواعد الزام بودند، «فساد سیستمی» نداشتیم؛ «پدیده» پدید نمیآمد؛ پلاسکو فرونمیریخت؛ امکان ایجاد مؤسسات مالی و اعتباری بدون موافقت اصولی بانک مرکزی نبود؛ بانکها بیضابطه و وثیقه وام نمیدادند؛ فرار مالیاتی وجود نداشت؛ رانت و انحصار نداشتیم؛ قاچاقِ سازمانیافته بیمعنا بود». در ادامه هم افزوده است: «حس زوال را در ۴ بعد میتوان دید، یکی تضعیف ارزشهای اجتماعی، دومی احساس تبعیض در جامعه باز هم اگر فرض کنیم نیست که هست همچنان چنین حسی در جامعه وجود دارد. احساس سوم بیاعتمادی همه به همه است،
حس چهارم ناامیدی نسبت به آینده است. هراس از همه چیز در آینده و نامعلوم بودن وضعیت اجتماعی. همه اینها نشان میدهد که سرمایه اجتماعی در جامعه ما در معرض مخاطرات بزرگی است».
روزنامهٔ ستاره صبح هم پیوند بحرانهای داخلی و خارجی را برجسته کرده و زیر عنوان «اهداف پیدا و پنهان سفر مسئول هماهنگی مذاکرات هستهیی وین به تهران» نوشته است: «کسانی که عنوان میکنند طرف مقابل در ابتدا باید همه تحریمها را بردارد تا پس از آن مذاکره صورت بگیرد خوشبینانه و غیرواقعی به موضوع نگاه میکنند. بدون تردید طرف مقابل چنین شرایطی را نخواهد پذیرفت. این نپذیرفتن نیز زمان را از بین میبرد و در نتیجه هزینههایی که (نظام) باید در آینده پرداخت کند بیشتر میشود. از سوی دیگر مشکلات اقتصادی حل نمیشود و بلکه ممکن است شدت بیشتری نیز پیدا کند».