۹مهر۱۴۰۰
نشست اعضای پیمان شانگهای
رژیم آخوندی در چنبره تحریمهای جهانی و بنبست اقتصادی راهحل خروج را در این دید که به پیمان شانگهای بپیوندد.
پیوستن آن به این امید واهی بود که رابطه با کشورهای عضو این پیمان میتواند کلید حل مشکلات و دور زدن تحریمها و... باشد.
سردمداران دولت رئیسی و رسانههای وابسته به باند خامنهای در این رابطه پروپاگاندا راه انداخته که با پیوستن نظام به پیمان شانگهای بهقول «امام راحل» و ملعون «چه و چه میشود».
رسانهها و کارشناسان حکومتی گوشزد میکنند که با پیوستن نظام به شانگهای تغییری در بحرانها و بنبستها بهوجود نمیآید و تا به خواستهای اعضای این پیمان و همچنین کشورهای غربیپاسخ مشخصی داده نشود گشایشی در کار نیست.
خواستهایی که اگر رژیم تن به آنها بدهد معنایش تسلیم در مقابل خواست جامعه بینالمللی خصوصاً کشورهای غربی است، امری که پیش از این خامنهای نسبت به آن هشدار داده و از آن بهعنوان نزول بیپایان نام برده بود.
یکی از این موارد موضوع FATF است. در این رابطه روزنامه شرق ۸مهر ۱۴۰۰ با عنوان «شانگهای در گرو FATF» نوشت: «اصولگرایان که از پیوستن ایران به پیمان شانگهای ذوقزده هستند و آن را دستاورد دولت سیزدهم مینامند، چشمان خود را بر بیاثر بودن حضور ایران در این پیمان در صورت عدم تصویب لوایح FATF بستهاند.
تعلل در تصویب این لوایح مراودات مالی، بانکی و تجاری ایران با سایر کشورها از جمله دوستان و همسایگان سخت و حتی غیرممکن کرده است. کشورهای عضو این پیمان مطمئناً به مشکلات و تبعات دور زدن تحریمها آنهم در سایه حضور ایران در لیست سیاه گروه اقدام ویژه مالی تن نخواهند داد... چین به قواعد FATF بسیار متعهد است و اگر محقق نشوند، مانع بزرگی بر سر همکاریهای اقتصادی ما و چین خواهد بود».
روزنامه حکومتی جمهوری هم تأکید کرده است: «هر کشوری که بخواهد عضو پیمان شانگهای باشد، بر اساس یادداشتی که بین این پیمان با اعضا امضا میشود، موظف است ۳۴ توافقنامه و یک کنوانسیون را در مجلس قانونگذاری خود به تصویب برساند. بنابراین، مجلس شورای اسلامی باید این ۳۴ توافقنامه را تصویب کند.
علاوه بر این، اعضای پیمان شانگهای باید کنوانسیون مقابله با تروریسم، جداییطلبی و افراطگرایی» را در مجالس خود تصویب کنند تا فرآیند عضویت آنها تکمیل شود. این دولت دوازدهم که نتوانست تصویب لوایح FATF را به دستآورد به این علت بود که تصویب این کنوانسیون یکی از ایرادهای منتقدان داخلی FATF بود، چون پیمان شانگهای عضو FATF است و تمام کشورهای عضو باید الزاماً تمام موارد FATF را بدون هیچگونه تغییری اجرا کنند. ا کنون که دولت سیزدهم در اجلاس تاجیکستان، پیوستن جمهوری اسلامی ایران به پیمان شانگهای را اعلام کرده، طبعاً باید مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام را متقاعد کند «کنوانسیون مقابله با تروریسم، جداییطلبی و افراطگرائی» را به تصویب برسانند تا عضویت کشورمان در پیمان شانگهای، نهایی شود» (جمهوری اسلامی ۷مهر ۱۴۰۰). .
روزنامه دنیای اقتصاد نیز برای عضویت کامل رژیم در پیمان شانگهای تقریباً شروطی را مشابه شروط روزنامههای شرق و جمهوری قائل شده است.
این روزنامه وابسته به باند مغلوب ضمن اشاره به مسیر طولانی و ۱۲سالهای که هندوستان و پاکستان برای دارا بودن شرایط پیوستن به پیمان شانگهای پیمودهاند، نوشت: «آگاهی داشتن از شرایط عضویت کامل کشورهای متقاضی در سازمان همکاریهای شانگهای و تجزیه و تحلیل و کسب آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای پذیرش آنها از جمله نکات مهم و تعیینکنندهای است که بهدلیل فراهم نبودن دسترسی به این اطلاعات، نمیتوان در خصوص زمان پذیرش عضویت کامل اظهارنظر کرد. بهنظر نمیرسد جمهوری اسلامی ایران با توجه به عدمپذیرش برخی از کنوانسیونهای FATF و همچنین استمرار تحریمهای بانکی و سایر تحریمهایی که با آن مواجه است، علیالاصول بهراحتی بتواند شرایط عضویت کامل در این سازمان را کسب کند، مگر اینکه در کوتاهترین زمان ممکن با بازگشت مطلوب به برجام و مقدم بر آن، پذیرش کنوانسیونهای FATF مسیر عضویت را هموار کند» (دنیای اقتصاد ۶مهر ۱۴۰۰).
حرف اصلی نویسندگان مقالات این روزنامهها با نظام و دولت آخوند رئیسی یکی بیش نیست، و اینکه یا باید در موارد مشخصی که غربیها از رژیم میخواهند زهرخوری کند، و گرنه خبری از مزایای پیمان شانگهای نیست.
دلیل اینکه کشورهای عضو شانگهای بر لزوم تبعیت نظام از یک سری مقاوله نامهها و کنوانسیونهای بینالمللی توسط تأکید میکنند، این است که هم منافع خودشان اقتضا میکند رژیم آنها را رعایت کند، و هم اینکه نمیخواهند بهدلیل پیوستن رژیم به شانگهای و عدم رعایت این کنوانسیونها و مقاوله نامهها، روابط خود با کشورهای غربی بهویژه آمریکا را تحت تاثیر رابطه با رژیم قرار بدهند.
به عبارت دیگر کشورهای عضو شانگهای منافعی که از رابطه با کشورهای غربی میبرند بسیار بیشتر از منافع رابطه با رژیم است، آنچنانکه یک کارشناس حکومتی در پاسخ به این سؤال خبرنگار سایت حکومتی سرپوش که پرسید «اگر تحریمها همچنان باقی بماند آیا رویکرد چین و روسیه در خصوص ایران تغییر خواهد کرد؟»، جواب داد: «اگر آنها میخواستند این کار را بکنند باید همین الآن چینیها طلبهای ما را پرداخت میکردند. چینیها بیشترین بدهی را به ما دارند. سالهاست که برای نگهداشتن پولهای ما از ما بهره هم میگیرند و خیلی از اقدامات دیگری که خود چینیها برای ما انجام نداده و نمیدهند. تراز تجاری چین و آمریکا ۲۰برابر امتیازاتی است که از ایران میگیرند بنابراین این دو کشور قطعاً منافع خود را بهدلیل ارتباط با ایران به خطر نمیاندازند. بهطور طبیعی همه کشورها در پی منافع خود هستند. در کشور ما متأسفانه دولتهای ما در خدمت همین واسطهگرها و دلالها بوده است و ضدتولید عمل کردهاند. دولتها در ایران بهجای اینکه در خدمت منافع مردم باشند در خدمت منافع عدهیی خاص هستند» (سایت سرپوش ۳مهر ۱۴۰۰).
بنابراین بهنظر میرسد از بابت پیوستن رژیم به شانگهای و دور زدن تحریمها و بحرانها تیر خامنهای به سنگ خورده، و دوباره جامزهرهای برجام و FATF سر راهش قرار گرفته، و خامنهای یکبار دیگر بر سر دوراهی بنبست نوشیدن جامزهر از یکطرف و از طرف دیگر انزوای منطقهیی و بینالمللی و خفگی اقتصادی قرار گرفته است.
طبعا انتخاب هر یک از این راهها برای او و رژیمش دارای عواقب مصیبتبار و خطرناکی است که هر راهی را که انتخاب کند نهایتاً منجر به رویارویی مردم با نظام ولایت و سرنگونی میشود.