تظاهرات علیه اعدام در پاریس
روز جهانی «نه به اعدام»، روز بازگشت به اصل وفاداری به آرمان آزادی است. سال به سال است که در روز ۱۰اکتبر در ایستگاهی از زمان متوقف میشویم تا به اعدام که «ننگ بشر» است، «نه» بگوییم.
در ایران اشغال شده و آخوندزده، «نه به اعدام» یعنی نه به حاکمیت ولایت فقیه، نه به جمهوری اسلامی آخوندی. شیشهٔ عمر این نظام را اگر آینهیی مقابل خودش در نظر بگیریم، نفی اعدام، مرادف با شکستن شیشهٔ عمر این رژیم است.
در سال۲۰۰۲ چندین سازمان جهانی مدافع حقوقبشر از جمله «عفو بینالملل» و «همبستگی جهانی علیه مجازات اعدام» روز ۱۰اکتبر را «روز جهانی مبارزه با اعدام» اعلام کردند.
اعدام در ۱۸۰۰سال قبل از میلاد مسیح و در عصر جهالت و دنیایی به دور از تمدن، در بابل بنیاد گذاشته شد. این مجازات همواره برای نوعی انتقام و ترویج ارعاب و در مقابل آن، تثبیت قدرت سیاسی اعمال شده است.
با پیشرفت تمدن بشری، آگاهی عمومی و مبارزات مداوم علیه این شیوهٔ بدوی مجازات، سازمان ملل در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ دو قطعنامه را بهعنوان مقدمهیی برای لغو اعدام در مجمع عمومی به تصویب رساند. از آن زمان تاکنون، هر ساله در ۱۰اکتبر فعالیتهای سیاسی و حقوقی و مدنی و فرهنگی علیه حکم ضدانسانی اعدام از جانب ایرانیان و سازمانهای حقوقبشری جهانی صورت میگیرد.
در بیش از چهار دههٔ گذشته، فعالیت مستمر مقاومت ایران و ایرانیان سراسر جهان، باعث شده است که سازمان ملل متحد از سال۱۳۶۴ تا ۱۴۰۰، ۵۸ قطعنامه علیه نقض حقوقبشر توسط حاکمیت ولایت فقیه صادر کند.
اعدام بهعنوان یک ابزار سیاسی و مذهبی با هدف ارعاب اجتماعی در جهت تثبت «اقتدار» نظام ولیفقیه استفاده میشود. در این حاکمیت، از دین و مذهب بهعنوان حکم الهی برای قضاوت و حقوق، استفادهٔ ابزاری میشود.
کار قوه قضاییه در نظام اسلامی آخوندها ایجاد سهولت برای تثبت استقرار و اقتدار حکومت ولایت فقیه است. به همین دلیل از آغاز حاکمیت ملایان بر ایران، کانون مستقل وکلا، هیأت منصفه و وکیل مستقل جایی و رسمیتی نداشته و ندارد.
اکنون جریان ایرانی و جهانیِ «نه به اعدام»، حلقهٔ محاصره را علیه آپارتاید قرون وسطایی ـ مذهبی آخوندی تنگ و تنگتر کرده است.
اکنون سریال اعتراضها و اعتصابهای اقشار مردم ایران در همهجای ایرانزمین نمادی از «نه به اعدام» است. این فریادگران با هر «نه» یی، به ریشهٔ ناهنجاریهای صنفی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعیِ جامعهٔ ایران اشاره میکنند که نتیجهٔ حاکمیت «اعدام» است.
ولیفقیه و ملازمان و کارگزارانش با استراتژیک کردن اعدام، بسا شقاوتبارتر و سنگدلتر از دیکتاتوریهای غیرمذهبی و غیرنژادی عمل کردهاند؛ چرا که اینان در حین اعمال مشترک دیکتاتوری با همقطارانشان، چتر یک تقدس فرابشری و دجالگرانهٔ نسبت داده شده به خدا را نیز دستاویز و حربهٔ سلطهگریشان مینمایند.
در روز جهانی علیه اعدام، تصور کنیم ایرانی بدون اعدام را. تصور کنیم ایرانی زیر بال و پر همای آزادی و برابری را. تصور کنیم ایرانی زیر سایهٔ سطرهای منشور حقوقبشر را.
تصور کنیم اگر نبود بساط همهجا گستر اعدام توسط خمینی و خامنهای، چه آرزوهایی و چه رؤیاهایی که در دامان ایران موج میزدند و امیدهای شکفتن داشتند.
اگر نبود اعدام در این ۴۳سال، چه پنجرههایی برای اندیشیدن در سراسر ایران گشوده میماند و دیگر چه جای گذار و تبعید و گریز مغزها از ایران؟ اگر نبود ۴۰سال اعدام در ایران، چه جای کاروان و قافلهٔ میلیونها تبعیدی و پناهنده که پارههای عشق و قلب ایران و ایرانی را در عرصهٔ جهان پراکندهاند؟
اگر نبود اعدام در این ۴۳سال، چه عشقهای میلیونی، شوق وصال آزادی را در همبستگی ملی برای متجلی کردن تمدن انسانی و تاریخیمان گل میدادند.
اگر نبود اعدام در این ۴۳سال، چه جای دستدرازی به کرامت انسان و حرمت حقوق بشریاش؟ و اگر کرامت انسان و حرمت حقوقبشر بود، چه جای ابلیس ضدبشری مثل خمینی و خامنهای و ملازمان و گماشتگان مرگزی و مرگآفرینشان؟
روز جهانی «نه به اعدام» را به تمام روزهای ماه و سال ایرانزمین ببریم و این سلاح را دست به دست در سراسر ایران تکثیر و همهگیر کنیم...