۲۲مهر۱۴۰۰
اختلاس حکومتی
یکی از کارهای این روزهای آخوند رئیسی دستور درمانی برای حل مشکلات اقتصادی مردم شده است. به این یکی میگوید ظرف ۲۰روز فلان مشکل را حل کند و به دیگری میگوید ظرف یک ماه و به سومی ۴۰روز وقت میدهد. بگذریم که واقعیت کف خیابان و اوجگیری اعتراضات مردمی پیشاپیش سوختن این ترفندها را مهر کرده است. ولی جای این سؤال هست که این چه چیزی است که آخوند رئیسی و کل نظام را برای گذران امور ناچار کرده به وعدههای کوتاه مدت دل خوش کنند؟
فشار مطالبات اجتماعی و بیراهحلی نظام، کار را به جایی رسانده که علاوه بر وعدهدرمانیهای کوتاه مدت و بدون پشتوانه، هر روز کارگزاری از نظام یا رسانهیی، گوشهیی از ابعاد و چگونگی غارت داراییهای مردم را برملا میکند به این امید که بتواند این توهم را ایجاد کند که گویا راهحل هم از درون همین رژیم در میآید.
زنگنه، سخنگوی کمیسیون رونق و جهش تولید در مجلس ارتجاع میگوید: «در حوزهٔ صدور مجوزها ما یک مشکل خیلی عجیبی در کشور داریم جدای از همهٔ بورکراسیها و استعلامها و غیره ذالک، ... اون مرجعی که داره به شما این مجوز را میده این خودش یک امضا طلایی است اولاً خودش ذینفع است که مجوز بدهد یا ندهد یا اینکه چگونه مجوز بدهد. در چه جغرافیایی مجوز بدهد. در همه اینها خود اون مرجع ذینفع است. فکر کنم در دنیا بیسابقه است تقریبا. و این باعث شده که یک سری امضاهای طلایی شکل گرفته و خب خود مجوز ارزش پیدا کرده یعنی شما میروید یک مجوز یک چیزی را میگیرید خود مجوز را میتونید بدون اینکه هیچ کاری انجام بدید چند میلیارد بفروشید».
این کارگزار حکومتی بهصورت سربسته مکانیزم «سلطان سازی» در نظام را معرفی میکند. و نشان میدهد سرنخ «سلطان» ها در دست چه کسانی است. و چرا «سلطان ها» در نظام تاریخ مصرف دارند و میشود هر بار که نظام، نیاز به فیگور مبارزه با رانت میگیرد، سلطانی را بالای دار بفرستد، اما صنعت سلطان سازی تعطیلبردار نیست. در این روزها شاهد ظهور سلاطین هویج، تخم مرغ، نهادههای دامی بودهایم.
اما مشکل این جاست کار به جایی رسیده که در اثر رشد اعتراضات مردمی «سلطان سازی» در نظام دارد به ضد سلطان سازها و به ضد کل نظام تبدیل میشود. روزنامه ابتکار از باند مغلوب روز ۱۹مهر۱۴۰۰ در مطلبی با عنوان «سلطانسازی و بحران صنایع در سایه انحصار» با اشاره به خشم مردم هشدار داد: «بیشک امروز میدانیم که چرخه سلطان سازی، پایانی جز فسادهای بزرگتر و عقبماندگی روزافزون نخواهد داشت».
این چرخه فساد کار را به جایی رسانده که کفگیر اقتصاد در همهٔ زمینهها به ته دیگ خورده وصدای ورشکستگی آن از همه جای نظام شنیده میشود و خامنهای و رئیسی راه دیگری جز وعدهدرمانی ندارند. یعنی آویختن به دروغهایی که حتی از این ستون تا آن ستون تضمین حفظ نظام را ندارند.
عباس عبدی مهرهٔ اطلاعاتی سابق و گروگانگیر بریده نظام، وضعیت فعلی را اینطور جمع زده است: «چند دهه است که با نرخ دو رقمی تورم مواجه و سهم ما از اقتصاد جهانی بهشدت کاهش یافته است.
چرا چنین شدهایم؟ افرادی متولی اداره امور میشوند که فاقد درک و تواناییهای لازم برای تحقق رشد اقتصادی هستند. ذهنیتهای غیرعلمی و غیرعقلایی سبب ویرانی شدید اقتصاد و اختلال در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی شد، و در پایان هم فساد را بهشدت تعمیق بخشید، ناکارآمدیها را فراگیر کرد، اشتغال را نابود و درآمدهای فراوان ارزی را تلف کرد. تلف بهمعنای دقیق کلمه» (روزنامه حکومتی اعتماد ۱۹مهر۱۴۰۰). .