۲۳شهریور۱۴۰۰
دوربین های نظارتی آژانس
خامنهای و کارگزاران حکومتش در «دولت جوان حزباللهی» در آستانهٔ تشکیل شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی با تصمیمی در دقیقهٔ ۹۰تن به یک عقبنشینی فرصتطلبانه و البته ذلیلانه دادند. طبق معمول برای لاپوشانی ضعف خود، ماهیت این عقبنشینی را قلب کرده و آن را یک توافق فنی برای تعویض کارتهای حافظهٔ دوربینهای نظارتی نامگذاری کردند.
«عقبنشینی بههنگام»!
در این عقبنشینی چند موضوع قابل توجه است:
۱ـ برخلاف عر و تیزهای اتمی و ادعاهای پیشین خامنهای و رئیسی مبنی بر گره نزدن سرنوشت اقتصاد به برجام، آنچه در عمل پیش میرود، سیاست ضعف و انفعال و تنازل از ادعا و پروپاگاندا میباشد. یک روزنامهٔ باند غالب با تعریض خطاب به باند غالب نوشت:
«از کنار موضوع توافق دیروز ایران و آژانس بهسادگی نگذرید. در میان خطوط بیانیه پایانی که صادر شده و بین کلمات و واژگان رسمی و خشک میتوان یک جمله خودمانی و دم دستی را استخراج نمود و روی طاقچه گذاشت: سیاست و مدیریت عرصه واقعیت هاست نه شعارهای گنگ و پوچ تریبونی» (آفتاب یزد. ۲۲شهریور ۱۴۰۰).
۲ـ این عقبنشینی از روی فلاکت و استیصال صورت گرفته و هدف از آن خرید زمان برای ادامهٔ پروژههای مخفی اتمی و نیز ممانعت از باز بینی پرونده اتمی رژیم در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و صدور قطعنامهٔ جدید در این باره است. بنابراین از هراس ارجاع احتمالی پرونده اتمی به شورای امنیت ملل متحد انجام گرفته است.
روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت به تاریخ ۲۲شهریور در این باره نوشته است:
«با توجه به موضع اولیه ایران و رضایت دادن نهایی آن به سفر گروسی بهنظر میرسد که ایران قدری پا پس کشیده و حالت انفعالی پیدا کرده است. دلیلش نیز آن است که اگر گروسی به ایران نمیآمد و گزارش منفی به شورای حکام میداد، وضعیت خطرناک میشد. در آن شرایط حتماً پرونده به شورای امنیت میرفت و ما قبل از سال۲۰۱۵ برگشته و ذیل فصل هفتم منشور قرار میگرفتیم و ایران بهعنوان یک کشور یاغی و جنگطلب معرفی میشد. به احتمال زیاد روسیه و چین هم در آن شرایط علیه ما قطعنامه را امضا میکردند، کمااینکه قبلاً هم این کار را انجام داده بود».
۳ـ این عقب تمرگیدن به این معنا نیست که در ادامهٔ آن فاشیسم بمبطلب با پای خود و با طیب خاطر به مذاکرات وین برخواهد گشت. زیرا طی ۶دور مذاکره در دولت روحانی مشخص شد که خبری از بازگشت به برجام ۲۰۱۵ نخواهد بود و مذاکره برای برداشتن بخشی از تحریمها در صورتی به نتیجه بالغ خواهد شد که خامنهای تن به برجام پلاس دهد و جامزهر برجامهای منطقهیی و موشکی را سر بکشد.
۴ـ با اینحال صرف یک توافق میدانی با رافائل گروسی برای تعویض کارتهای حافظهٔ دوربینهای نظارتی نمیتواند متوقفکنندهٔ تصمیم شورای حکام و لغو قطعنامهٔ علیه رژیم باشد. طبق گزارش اسپوتنیک فارسی، رژیم به بازرسان آژانس اجازه استفادهٔ مجدد از دوربینهای نظارتی تأسیسات هستهیی ایران را داده است؛ همچنین آنگونه که از فحوای سخنان گروسی برمیآید، به او قول همکاری داده شده و این مذاکره فقط یک «مذاکرهٔ فنی»! نیست.
مدیرکل آژانس بینالمللی: «ظرف کمتر از ۲هفته کنفرانس عمومی آژانس در وین برگزار خواهد شد و این یکی از رویدادهای مهم هستهیی در جهان است. خوشحال شدم از اینکه شنیدم آقای اسلامی سرپرستی هیأت ایرانی را دارد و توافق کردیم ادامه مذاکراتمان را در دفترم در وین ادامه دهیم و پس از آن من مجدداً برای گفتگوی سطح بالا با مقامات ایرانی به ایران بازمیگردم».
۵ـ چنین توافقی فقط بهطور موقت صورت مسأله را مقداری عقب خواهد انداخت ولی آن را حل نخواهد کرد. در عمل باعث تشدید تضاد بین فاشیسم بمبطلب دینی و آژانس از یکسو و به تبع آن با کشورهای طرف مذاکره خواهد شد.
«اگر به موازات این روند، گفتگوهای وین از سرگرفته نشود و در صورت از سرگیری، پیشرفتی در آن حاصل نشود و به توافقی ختم نگردد، امیدی به حل و فصل اختلافات میان ایران و آژانس در آینده نیست و بنبست در وین لزوماً به تشدید این اختلافات خواهد انجامید» (آرمان. ۲۲شهریور ۱۴۰۰).
۶ـ سرنوشت پرونده اتمی رژیم به نقطهیی رسیده که روزنامههای حکومتی از آن با تعابیری مانند تئوری «اره دو سر» یا «استراتژی حرکت بر لبهٔ پرتگاه» نام میبرند. در نهایت این تصمیمهای دقیقهٔ ۹۰ نمیتواند گرهی از کار فروبستهٔ فاشیسم دینی بگشاید. در نهایت دو راه بیشتر در پیش پای خامنهای متصور نیست: یا تندادن به برجام موشکی و منطقهیی یا ایستادن در برابر جامعهٔ جهانی. در هر دو حالت نتیجه با مقداری اختلاف یکی است.
چه با برجام، چه بیبرجام، چه با بمب، چه بدون آن، این دیکتاتوری زهوار در رفته فرجامی جز سرنگونی ندارد؛ و بهسرعت در حال نزدیک شدن به آن است.