۲۱مرداد۱۴۰۰
میرزا رضا کرمانی
روز بیست و یکم مرداد سال ۱۲۷۵شمسی، میرزا رضا کرمانی شهید راه آزادی ایران اعدام شد. چند ماه قبل از آن میرزا رضا کرمانی، ناصرالدین شاه قاجار پادشاه مستبدی را که بهمدت ۵۰سال با خشونت و دیکتاتوری بر ایران حکومت کرده و در دوران شکوفایی اقتصادی- اجتماعی اروپا، میهن ما را بهقهقرا برده بود، در حرم حضرت عبدالعظیم با شلیک گلوله از پای درآورده بود. قتل ناصرالدین شاه یک مانع بزرگ را از سر راه آزادی مردم ایران برداشت. پیش از اعدام ناصرالدین شاه، میرزا رضا کرمانی مورد ستم و تعدی ایادی حکومت قاجار و از جمله پسر ناصرالدین شاه قرار داشت و چند سال را در شرایط بسیار دشوار در حبس و شکنجه گذراند و سپس به استانبول گریخت و بهنزد سید جمالالدین اسد آبادی رفت و در پی آن ملاقاتها بود که اعدام انقلابی ناصرالدین شاه مستبد را بهمرحله اجرا گذاشت. آخوندهای مرتجع و درباری، و مشخصاً آخوندی بهنام شیخ محمد حسن شریعتمدار، مظفرالدینشاه را برای اعدام میرزا رضا تحت فشار گذاشتند و عاقبت او را به این کار واداشتند چرا که مظفرالدین شاه خود تمایلی بهاعدام میرزا رضا نداشت.
میرزا رضا کرمانی یکی از شیفتگان سیدجمالالدین اسدآبادی بود. آشنائی با سید جمالالدین اسدآبادی و شنیدن سخنرانیهای آگاهگرانه او در ارتقای آگاهی سیاسی میرزا رضا کرمانی، بسیار مؤثر بود .چندسال قبل از مجازات ناصرالدینشاه، سیدجمال بهمدت ۷ماه در حرم حضرت عبدالعظیم معتکف و متحصن بود و در همانجا علیه ستمگریهای شاه بیپرده سخن میگفت. انبوهی از مردم بهاو روی آورده بودند، بهطوری که ناصرالدینشاه سرانجام تاب نیاورد و دستور داد در ۲۰ جمادیالاول ۱۳۰۸ او را از حرم بیرون کشیدند و سرا پا برهنه، در سرمای سخت، بهوضع فجیعی روانهٌ خانقین و سرحد عثمانی کردند. از آنپس میرزا رضا در طرفداری از سیدجمال و انتقاد از حکومت خودکامهٌ شاه جسورتر شد. سرانجام او را به همین جرم، در ۱۵رمضان ۱۳۰۸ (۲۴آوریل ۱۸۹۱) دستگیر و به ۴ سال زندان محکوم کردند. دوران زندان او در قزوین با سختی بسیار گذشت، بهطوری که وقتی از زندان آزاد شد، از شکنجهها و غل و زنجیرهای چهارساله نیمه"افلیج" شده بود و بهسختی راه میرفت و حتی نمیتوانست فنجانی را بهلب ببرد. مدتی بعداز رهایی از زندان، مخفیانه به استانبول و نزد سید جمالالدین رفت. سیدجمالالدین او را مدت دو ماه در بیمارستان فرانسویهای استانبول بستری کرد . میرزا رضا کرمانی چندماهی در استانبول ماند و از محضر مرادش، سیدجمال، بهرهها برد و سرانجام با عزمی جزم بهسوی ایران حرکت کرد. در شهر بارفروش (بابل) یک "تپانچهٌ پنجلول روسی" خرید و مخفیانه وارد تهران شد و در حضرت عبدالعظیم تهران اقامت کرد.او در کمین فرصتی مناسب بود تا شرّ پادشاه جنایتکار را ازسر مردم رنجدیدهٌ ایران کم کند.
سرانجام ناصرالدینشاه پیشاز برگزاری جشن پنجاهمین سال سلطنتش، تصمیم گرفت بهزیارت حضرت عبدالعظیم برود و میرزا رضا کرمانی در همان مکانی که چندسال پیشتر مأموران حکومتی آن فضاحتها را دربارهٌ سیدجمال انجام دادند، ماشهٌ تپانچه را کشید و انتقام جنایتهای ۵۰ ساله را از ناصرالدینشاه گرفت.
برای درک اقدام دلیرانه میرزا رضای کرمانی که دست به مجازات ناصرالدین شاه قاجار زد میباید شرایط آنروز ایران تحت حاکمیت ناصرالدین شاه را از نظر گذراند. در آن سالها، نظام فئودالی بر ایران حاکم بود و ظلم و ستم اربابان و در رأس آنها شاه قاجار بهعنوان بزرگترین فئودال در حق مردم محروم، حد و مرزی نداشت.شاه در عینحال وابسته به استعمار بود.
ستم و سرکوب مستبدین قاجار از یکسو، و رشد آگاهی سیاسی و اجتماعی مردم، در اثر فعالیتهای افرادی همچون امیرکبیر و عناصر روشنفکر آن روزگار از سوی دیگر، زمینه حرکتها و اعتراضاتی را علیه حکومت فراهم میکرد که یکی از نمونههای بارز آن قتل ناصرالدینشاه پدر مظفرالدین شاه توسط میرزا رضای کرمانی در حرم حضرتعبدالعظیم بود.
میرزا رضا کرمانی یکی ازستمزدگانیبود که ستم و سرکوب و غارت استبداد قاجار را بیپاسخ نگذاشت، و به گفته خودش بهجای اینکه شاخ و برگهای شجره خبیثه استبداد را بزند، "قطع اصل شجرِ ظلم" نمود و نامش در ردیف پیشگامان نهضت آزادیخواهی و جنبش مشروطه ایران به ثبت رسید.
سرانجام میرزا رضا کرمانی را بدون پیراهن و با دستهای بسته بهیکی از میادین شهر آوردند تا بدار بکشند. او با شجاعت گفت ”اینرا یادگار نگهدارید من آخرین نفر نیستم”. و این البته طلیعه یک انقلاب بود، چرا که تنها ده سال بعد انقلاب مشروطه بهپیروزی رسید.