۲۲مرداد۱۴۰۰
سونامی کرونا
ناهید خداکرمی، رئیس کمیته سلامت شورای قلابی شهر تهران، در ۱۳مرداد ۱۴۰۰ در پاسخ به این سؤال که هزینه قبر و کفن و دفن در بهشتزهرا چقدر است، گفت: «برای هر تهرانی یک قبر رایگان در نظر گرفته شده، ولی هزینه کفن و دفن حدود ۵۰۰هزار تومان است که خانوادهها باید پرداخت کنند». !
این قسمت از مصاحبه با اینکه در شبکههای مجازی برجسته شد بسیاری آن را مایهٔ طنز کردند ولی در کنه آن یک واقعیت دهشتناک نهفته بود. این جمله که در قاموس مرگآفرینان نظام ولایت فقیه ساده مینمود معنایی را در برداشت که واکاوی آن پرده از یک نسلکشی سیستماتیک و سازمانیافته در ایران برمیدارد. «برای هر تهرانی یک قبر رایگان»، اگر آن را تعمیم بدهیم در بطن آن به یک جملهٔ عامتر میرسیم: «برای هر ایرانی، یک قبر رایگان»!
مرگ غلغلهزن و بیمارستانهای انفجاری!
طرح و برنامهٔ یک قبر رایگان، برای هر ایرانی، اکنون بهشدت و حدت تمام در حال اجراست. گذری بر روزنامههای حکومتی در ۲۱مرداد ۱۴۰۰ ما را از توضیح واضحات بینیاز میکند:
«هماکنون هر دو دقیقه یک ایرانی قربانی کرونا میشود و در هر دو ثانیه نیز یک نفر مبتلا» (جهان صنعت).
«تمام بیمارستانهای کشور در حال انفجار هستند و مرگ در آنها غلغله میکند» (ایران).
«کشتههایی که اگر روند آن کند نشود، زمین برای دفنشان کم میآوریم» (فرهیختگان).
نسلکشی خاموش
بهطور واقعی یک نسلکشی خاموش در ایران جریان دارد. کار به جایی رسیده است که دیگر صحبت از این نمیشود که تختهای آیسییو یا اورژانس سرپایی اشغال هستند، حتی موضوع این نیست که تخت خالی در بیمارستان یافت نمیشود. این پدیده به یک واقعیت عادی تبدیل شده است و دیگر حساسیتبرانگیز نیست. فاجعه در اینجاست که بیماران نیازمند اکسیژن و رسیدگیهای اورژانس پزشکی در آیسییو، اینک باید در راهرو بیمارستان، در زمین چمن یا حتی روی آسفالت یا صندلی ماشین باید ساعتها انتظار بکشند. نالههای عذاب کشیدن آنها راهی برای درمانشان نمیگشاید. تازه اگر نوبت آنها بشود که به داخل بیمارستان راه یابند در یک تونل پیچ در پیچ سردواندن و دست به سرکردن قرار میگیرند. دست آخر سر از کلنجار رفتن با مافیای دارو درمیآورند و غارت میشوند. خروجی این تونل جسدهایی است که همان روز یا روزهای پیش زنده به بیمارستان آورده شده بودند. جسدهایی که در آمارهای کنترلشدهٔ حکومتی فقط یک عدد سرجمع را بهخود اختصاص میدهند و در قاب یک خبر معمولی، لحظهیی چند توجه را جلب میکنند و اندکی بعد به فراموشی سپرده میشوند. عددهایی که هر کدام از آنها یک انسان هستند؛ از مرد و زن گرفته تا پیر و جوان و حتی کودک. عشقها، عاطفهها، خاطرهها و سرگذشتهای مختلفی را نمایندگی میکنند. بهراستی مرگ هر انسان یک تراژدی تکاندهنده است. بسیاری از آنان تنها نانآوران خانوادهاند، پس از فوت آنان یک خانواده از هم میپاشد و چه زخمهای هولناکی که فقدان هر کدام آنان در جان و روان بازماندگانشان ایجاد میکند.
نزاع مرگآفرینان بر اجساد عزیزان مردم
مرگفرما، مسئول و مسبب این نسلکشی چه کسی است؟
خامنهای بهگونهیی اظهارنظر میکند که گویی او نبوده است که فتوای تحریم خرید واکسن معتبر بینالمللی را داده است.
دیگر کارگزاران او در مسابقهٔ متهم کردن دیگری از هم پیشی میگیرند.
در این میان رازهای مگو از پرده بیرون میافتد:
«ما آمارهای مرگ و میر را از سازمان جهانی بهداشت پنهان کردیم... ما ۷۲۰میلیون یورو خرج رمدسیویر کردیم و این پول را باید خرج واکسن میکردیم چطور در تحریم حاضریم تجهیزات نفتی را ۳برابر قیمت بخریم، ولی در مورد واکسن این کار را نمیکنیم» (علیرضا زالی. ۲۰مرداد ۱۴۰۰).
این همان دارویی است که اکنون مافیای حکومتی در بازار آزاد آن را به قیمت خون و جان آدمیزاد به هموطنان ما فلاکتزدهٔ ما میفروشد.
توئیت علی شریعتی عضو اتاق بازرگانی رژیم معلوم میکند که «سفره با برکت ۶میلیاردی دارو»! بر منافع خرید واکسن میچربیده است. البته رازهای سر به مهر بسیاری باید از پرده بیرون بیفتد. بهزودی مشخص خواهد شد که خامنهای چگونه از کرونا برای حفظ نظامش سود جسته است. سیاست فرصت و نعمت دانستن کرونا برای مقابله با قیام فقط باعث شده است که مردم ایران در انتهای رودخانه فقط نعش عزیزانشان را جمع کنند.
بدیهی است که این سیاست جهنمی تنها با خشم و خروش و خیزش و قیام متوقف خواهد شد.
خامنهای و دیگر سران این رژیم فاشیستی و مردهخوار باید بهخاطر این نسلکشی سازمانیافته در برابر دادگاه خلق قرار گیرند. آن روز بسیار نزدیک است.