۳۱تیر۱۴۰۰
افزایش قیمت کالاهای اساسی
مرکز آمار در آخرین گزارش خود خبر از افزایش بیش از ۳۰درصدی هزینه خانوارها در سال۱۳۹۹ داده است. طبق معمول سنوات قبل در میان هزینههای خوراکی، بیشترین افزایش مربوط به نان و گوشت و میوه بوده است و باز هم در میان اقلام غیرخوراکی این هزینه مسکن است که بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است. ضمن اینکه در ماههای آغاز سال۱۴۰۰ نرخ تورم باز هم افزایش یافته است و بر اساس اعلام مرکز آمار به ۴۳درصد رسیده است که بالاترین نرخ تورم در ایران در دو دهه اخیر است و البته همگان میدانند که بسا بیشتر از این است.
میوه هم از سبد خرید خانوادهها حذف میشود
باید اذعان کرد اینها فقط عدد و رقم روی کاغذ نیست بلکه با حیات و معیشت مردم ستمزده ایران از جور نظام ولایت فقیه سر و کار دارد. چندی پیش ایندیپندنت در گزارشی از ایران از متولیان صنف میوه درباره وضعیت بازار سؤال کرده بود که پاسخی که گرفته بود این بود که «عرضه میوه کم نیست اما خبری از تقاضا نیست! چون بسیاری از مردم قدرت خرید میوههای تابستانی را ندارند و میوه هم مثل پروتئین و لبنیات در حال حذف شدن از سبد خرید خانوادههای ایرانی است» (ایندیپندنت۸تیر۱۴۰۰)
در همان گزارش قیمت چند میوه هم اعلام شده بود: گیلاس کیلویی ۴۰هزار تومان، زردآلو و توتفرنگی با میانگین قیمت کیلویی ۳۰ تا ۵۰هزار تومان. قیمت موز، هلو، گوجهسبز، سیب گلاب و شلیل هم فاصله چندانی با آنها ندارد. اما نکته قابل توجه قیمت هندوانه است که میوه جایگزین وعدههای غذایی مردم محروم و تهیدست است که بهدلیل صادرات توسط مهرههای رژیم آخوندی قیمتش تا ۸هزار تومان هم افزایش یافته است و باعث گردیده است که اقشار ستم دیده و فقیر از دستیابی به آن هم ناتوان گردند.
افزایش قیمت کالاهای در انحصار دولت
واقعیت وحشتناکتر اینکه قیمت کالاهایی که تولید و توزیع آن عملاً در اختیار دولت است نیز با افزایش سرسام آوری روبهرو است که یک نمونه آن قیمتهای نجومی خودروست که علاوه بر ارابه مرگ بودن، هزینه این فجایع را بالا نیز برده است. همینطور بنگاههای شبهدولتی که قیمت محصولات خود را به هر بهانهای بالا میبرند که تازهترین آنها افزایش آهن و سیمان است که به بهانه قطعی برق صورت گرفته است.
«یکی از اتفاقات سؤال برانگیزی که شاهد هستیم، افزایش بیش از سه برابری قیمت سیمان و گرانی یکباره آهن است. این گرانیها هیچ دلیل منطقی ندارد... دلالان از این فرصت سوءاستفاده کرده و یکباره سیمان و آهن ارزش طلا پیدا کرده و کمیاب شد. این گرانیها باعث شده تا ساخت و ساز با بحران روبهرو شود به نوعی که سازندگان تا واقعی شدن قیمت این کالاها دست از کار کشیدهاند» (تجارت۲۹تیر۱۴۰۰)
گرانی نان، تیرخلاص
اگر چه عموم مردم از خیر خرید و یا ساخت خانه منصرف شدهاند و به همان اجاره نشینی و حاشیهنشینی و پشتبامنشینی و دیگر اماکنی که نام بردن از آنها غرور هر ایرانی را جریحهدار میکند، اکتفا کردهاند اما دیگر نمیشود از تهیه نان بخور و نمیر و سد جوع امتناع کرد. با این حال همین قوت لایموت نیز با افزایش کمرشکن قیمت مواجه شده است و بسیاری از دیدن آن در سفرهشان محروماند. «در این باره رئیس اتاق اصناف تهران از ابلاغ رسمی افزایش قیمت نان خبر داد و گفت: قیمت جدید انواع نان بهصورت رسمی توسط استانداری به اتاق اصناف ابلاغ شد. بر این اساس قیمت نان بر اساس نوع آرد یارانهای به دو دسته آرد یارانهای نوع اول (گندم ۶۶۵تومانی) و آرد یارانهای نوع دوم (گندم ۹۰۰تومانی) تعیین شده است. بهطور متوسط قیمت نان دو برابر شده که معلوم نیست اقشار آسیبپذیر چگونه میخواهند سفرههای خالی و شکم های گرسنه خود را پر کنند» (تجارت۲۹تیر۱۴۰۰)
یک کاسه آبدوغخیار ۴۳۰هزار تومان!
حالا اگر گرانی قیمت شیر و محصولات لبنی را نیز به افزایش قیمت نان اضافه کنیم باید گفت دیگر چه چیزی در سفره طبقات محروم جامعه و حتی طبقه سابقا متوسط ایران باقی میماند. رسانههای رژیم آخوندی هم دیگر شرم و حیا را کنار گذاشته و مینویسند: «آبدوغخیار، غذایی که در گذشته کمهزینه تلقی میشد، حالا این روزها به یکی از غذاهای لاکچری با قیمت کاسهای حدود ۴۳۰هزار تومان تبدیل شده است. قیمت لبنیات که در هفتههای اخیر حدود ۷۰درصد افزایش داشته، یکی از اصلیترین مواد تشکیلدهنده این غذاست. غذایی که طرز تهیه آن بسیار راحت و کمهزینه است، حالا به یکی از گرانترین غذاهای رستورانها و کافیشاپها تبدیل شده است» (همشهری بهنقل از تجارتنیوز ۲۶تیر۱۴۰۰)
حالا چه راهکاری برای تخفیف این شرایط وجود دارد؟ کامران ندری یک اقتصاددان حکومتی اعتراف میکند، تعهدات بودجهیی و فرابودجهای دولت یکی از مهمترین عوامل بیثباتی اقتصاد کلان است. این تعهدات ذینفعانی قدر قدرت ایجاد کرده است که به این راحتی هم میدان را ترک نمیکنند و همهساله تلاش میکنند مناسب با رشد تورم دریافتیهای خود را افزایش دهند.
«باید در نظر داشت که معمولاً مشکلات اقتصاد ایران ارتباطی به دولتها ندارد. مشکلات موجود مزمن هستند و اینرسی شدیدی وجود دارد و حتی تفکر حاکم بر اقتصاد تمایل به ماندگاری دارد. بنابراین بر اساس آنچه در گذشته اتفاق افتاده است دولتها فقط میروند و میآیند و نمیتوانند تغییری ایجاد کنند پس میتوان گفت که احتمالاً این بیثباتی بهخصوص بیثباتی قیمتی و تورم مزمن در اقتصاد ایران تداوم پیدا میکند من فکر میکنم با توجه به شرایط فعلی در آینده هم به همین مسیر گذشته خواهیم رفت» (تجارت فردا۲۸تیر۱۴۰۰)
شبکههای فساد و مافیا
واقعیتی که خود مهرههای رژیم اعتراف میکنند این است گروههای مافیایی که بر اقتصاد و حوزههای حیاتی کشور ایران سلطه دارند.
. در همین رابطه هم یک عضو مجلس به رئیسی میگوید: «آقای رئیسی! آنچه شما تحویل میگیرید یک دولت نیست بلکه یک بنگاه اقتصادی بزرگ است که در فعل و انفعالات اقتصادی نظیر گران شدن قیمت ارز یا کاهش ارزش پول ملی نقش و منافعی دارد. چنین ساختار فسادخیز و رانتی چگونه میتواند ادعای خدمت کند؟ این ساختار کمترین شباهتی به یک دولت خدمتگزار ندارد... مسأله باج ندادن به مافیایی است که خود این بلاها را بر سر مردم آورد... مدیریت قبیلهای و رانتی ناشی از اتکا بودجه ملی به نفت میراثی بر جای گذاشته است که اگر آن را دگرگون نکنید مطمئن باشید که این عجوزه اهداف پاک را یکجا خواهد بلعید و استحاله خواهد کرد » (اسکناس۳۰تیر۱۴۰۰)
آدرس غلط از مشکلات اقتصادی
حسین راغفر از اقتصاددان حکومتی هم فریاد میزند مشکل اصلی اقتصاد دروغ و فرافکنی است نه آمریکا و تحریم. «درآمدهای عجیبی به جیب بنگاههای خصولتی وارد شده است که حاضر نیستند آن منابع عظیم مالی را از دست بدهند. امسال ۶۰۰هزار میلیارد تومان رانت به جیب فولادیها، پتروشیمیها و صاحبان معادن رفته است. متأسفانه شبکههای مافیایی در اقتصاد، منافع خاصی را دنبال میکنند و به همین علت اجازه انجام هیچ
ششمین کشور جهان از نظر بالاترین نرخ تورمی که سر از ۵۰درصد درآورده است، تحت ریاست یک متخصص قتلعام و زندان و شکنجه چه اقدام مؤثری بکند؟! بیسبب نیست که روزنامه حکومتی تجارت (۲۹تیر۱۴۰۰) مینویسد مردم در بحران گرانی گیر کردهاند و در انتظار بهبود شرایط هستند؛ «اما واقعیتهای اقتصادی نشان میدهد که اتفاق خاصی نخواهد افتاد، فقط یک روحانی از پاستور میرود و یک روحانی دیگر وارد پاستور میشود».
البته باید اضافه کرد این دیگری، هنوز نیامده باید به فکر رفتن باشد چرا که قیامهای متوالی در انتظارش نشستهاند و این را قیام تشنگان خوزستان به او و رئیس دجالش خامنهای یادآوری کردهاند.