۱مرداد۱۴۰۰
سرکوب یا حل آب
تاکتیکهای لو رفته و زنگ زدهٔ دیکتاتورها برای منحرف کردن مسیر خبررسانی، اگر تا دو دههٔ پیش برایشان کارآیی داشت، اکنون اما در دنیای شهروند ـ خبرنگار، فقط منجر به اثبات هر چه بیشتر دسیسهگری پروپاگاندیشان میشود. دیکتاتوری ولایت فقیهی در این شیوهٔ خبر و اطلاعرسانی گوی سبقت را از تمام اسلافش ربوده است. بههمین دلیل هم بیشازپیش مورد تنفر مردم ایران واقع میشود.
نظام آخوندی ۴۰سال است که در هر بار مواجهه با شورش، اعتراض و حسابرسی از جانب اقشار اجتماعی و جبهه مردم ایران، دستگاههای بیگانهشمار، اغتشاششمار، آشوبشمار، اشرارشمار و تجزیهطلبشمارش بهکار میافتد. به موازات چنین تبلیغاتی، همواره بزرگترین شورشها و قیامها را به معدودی از نفرات ضد انقلاب و عوامل استکبار جهانی نسبت میدهد! در پی این ترفندهای لو رفته و زنگزده، هدفی جز بهکارگیری سرکوب سنگین نیست.
در قیام جاری خوزستان که در آستانهٔ بر سر کار گماردن جلاد۶۷ به بسیاری شهرها سرایت کرده است، دستگاه سرکوب نظام در هیأت «دادستانی خوزستان» اقدام به تهدید مردم خواهان آب نموده است. این ارگان سرکوبگر در وحشت از دومینوی شهرهای بههم پیوسته، نخست پرده روی واقعیت و علت اعتراض مردم میکشد تا جنایات زیستمحیطی نظام ملایان را بپوشاند. جنایاتی که بر پیکر طبیعت و منابع زندگی صورت گرفته و منجر به بزرگترین چالش حیاتی برای مردم شده است. این ارگان وابسته به ولیفقیه، علت تخریب محیطزیست و نابودی رودخانهها را به یأجوج و مأجوج و خشکسالی ربط داده و در مقدمهٔ اطلاعیهٔ تهدیدآمیزش، دجالانه مدعی میشود که:
«مدتی است در پی بروز خشکسالی و تنش آبی و کمبود منابع آب، مشکلاتی برای اقشار مختلف مردم بهخصوص دامداران و کشاورزان و روستاییان شریف فراهم آمده است» (همشهری، ۳۱تیر ۱۴۰۰).
در عصر شهروند ـ خبرنگار که تمام مردم ایران میدانند علت خشک شدن زاینده رود و کارون و مرگ آب در خوزستان، سدسازیهای چپاولگرانهٔ سپاه پاسداران میباشد، این ارگان ولیفقیه در اطلاعیهاش کل بحران آب خوزستان را در عبارت «تنش آبی اخیر» تخفیف و خلاصه کرده است.
این اطلاعیه از جانب ارگان وابسته به ولیفقیه آن روی سکهٔ دستور خامنهای برای رسیدگی به مشکل خوزستان است. خامنهای ۲۹تیر از کارگزاران نظام خواست که مشکلات خوزستان را حل کنند. حالا دادستانی استان خوزستان بنا بر امر ولیفقیه، قصد اصلی وی مبنی بر حل مشکلات خوزستان را در چند سطر آشکار نموده است. قصدی که گویا جواب دامنهدار شدن و عمق یافتن قیام و شورش در خوزستان و سرایت به دیگر شهرها میباشد. قصدی که پیام مستعد بودن ایران را برای حرکتی غیرقابل پیشبینی، به سراپردهٔ نظام میدهد. قصدی که بنا بر خصلت پساانتصابات خامنهای، فقط سرکوبگری را راهحل کلاف بحرانهای ایران میداند.
چنین زمینهیی در کل ایران و نقد جاری آن در خوزستان، ارگان ولیفقیه بهنام «دادستانی خوزستان» را واداشته در بنبست کامل برای حل قیام تشنگان، ماهیت اصلی پروپاگاند ولایی را آشکار کند. این ارگان ولیفقیه دستور سرکوب را علنی به مردم خوزستان میگوید تا همهٔ استانهای دیگر ایران هم بشنوند که حساب کار دستشان باشد. دستور مشکلگشایی خامنهای برای خیزش تشنگان خوزستان چنین است:
«به اغتشاشگران، عوامل مزدور بیگانه، منافقین کوردل، تجزیهطلبان و عناصر پلید ضد انقلاب هشدار میدهیم که خط قرمز نظام اسلامی حفظ ثبات، امنیت پایدار و اموال بیتالمال عمومی بوده و با ایجاد هر گونه ناامنی و بیثباتی و اخلال در نظم عمومی قاطعانه مقابله و با عوامل آن با شدت هر چه تمامتر بر اساس نص قانون برخورد نموده و در این راستا از هیجگونه اقدام قانونی مضایقه نخواهد نمود» (همان منبع).
این چند سطر همان تاکتیکهای لو رفته و زنگزدهٔ دیکتاتورها برای منحرف کردن مسیر خبررسانی است. دیکتاتوری ولایت فقیهی نخست اصل موضوع را از روی تابلو پاک میکند و جای آن «اغتشاشگران، عوامل مزدور بیگانه، منافقین کوردل، تجزیهطلبان و عناصر پلید ضد انقلاب» را مینشاند تا بهزعم خود، جنس و هدف و موضوع بحران را عوض کند. این چند سطر، دقیقاً محصول ناگزیر پساانتصابات با هدف گماشتن کابینهٔ جلادان است. این است دم خروس راهحل خامنهای برای مشکلگشایی از خوزستان تشنه با مردمانی جویندگان آب حیات.
مشاهده میشود که شورش و قیام خوزستان و همبستگی اقشار اجتماعی در سایر استانها با آن، مختصات جامعهٔ مستعد ایران را در هماوردی با نظام ولایت فقیه بارز نموده است.