۱۱تیر۱۴۰۰
زندگی کپری در سیستان و بلوچستان
میلیونرها در ایران مقام چهاردهم جهان و جایگاه نخست در خاورمیانه را تصاحب کردهاند. آن هم در شرایطی که تورم ۵۰درصدی سر بازایستادن ندارد. مهم این است که پس از چهل سال حاکمیت آخوندهای دینفروش و پاسداران غارتگر، دیگر هیچکس از گزارش «فوربس» و دهها نمونه دیگر تعجبی نمیکند. اختلاف طبقاتی در ایران چنان دوقطبی شده است که باید سراغ طبقه متوسط را در تاریخ گذشته آن گرفت.
«دلیل افزایش تعداد میلیاردرهای ایرانی در سالهای اخیر کاملاً روشن است. الیگارشی داخل کشور یعنی گروه قلیلی که در قدرت نشستهاند و سیاستها را به نفع منافع خود تنظیم میکنند، عامل اصلی این موضوع هستند. این افراد از مریخ نیامدهاند، آنها داخل قدرت بوده و یا به نوعی به قدرت متصل هستند. متأسفانه نظام قدرت نیز برای این افراد تصمیم میگیرد نه برای مردم. از همین روی امروز با این بحران بزرگ روبهرو هستیم که از یکسو بیشترین تعداد ثروتمند منطقه در ایران است و از سویی بیشترین میزان فقر را داریم» (اسکناس ۱۰تیر۱۴۰۰).
مجله «فوربس» از رشد انفجاری میلیونرهایی که در ایران زندگی میکنند گزارشی تهیه کرده است. ۲۵۰هزار نفری که مجموع داراییهایشان طی یک سال بیش از ۲۴درصد افزایش داشته است که بسیار بالاتر از نرخ جهانی است. در این گزارش علت این افزایش چه در تعداد و چه در حجم ثروت این افراد، به ورود سرمایه آنها در بازار بورس سهام با رشد بیش از ۶۰۰درصدی و استخراج گسترده رمزارز (بیت کوین) بهدلیل ارزانی برق، عنوان شده است. با اینکه این علل به تنهایی نمیتواند این حجم از تجمع ثروت غارتگرانه را توضیح دهد اما همین موارد نیز به قیمت خانه خرابی و از دست رفتن سرمایههای خرد و اندکی بهدست آمده است که مردم بیپشتوانه ایران با تبلیغات گمراهکننده رژیم آخوندی برای سرمایهگذاری در بورس قرار داده بودند. همچنین در یک سال گذشته ضرر و زیان هنگفتی به کارخانهها و کارگاهها و کسب و کارهایی که با اینترنت سر و کار دارند بهخاطر قطعی برق پدید آمد که هیچکس جبران آنها را به عهده نگرفت.
۵۰ میلیون نفر مالباخته در بورس
با آغاز سال جدید و متزلزل شدن بنیاد قلابی بورس و برداشتن اموال مردم توسط کارگزارانی که بهنوشته فوربس حالا جزو ثروتمندان میلیون دلاری هستند، مردم مالباخته به خیابانها آمدند و در برابر دولت آخوند روحانی ایستادند. اعتراضات دامنه داری که تاکنون نیز ادامه یافته است.
«همزمان با تشدید اعتراض سهامداران متضرر بورس، علیرضابیگی عضو مجلس، وزیر اقتصاد را مقصر دانسته و با تأکید بر بیاعتمادی ملت به دولت، از «مالباختگی ۵۰میلیون ایرانی» خبر داد. محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت هم نوشت که حدود ۲۰۰نفر ۷۰هزار میلیارد تومان سهام خود را از بورس خارج کردند» (اقتصاد برتر ۱اردیبهشت۱۴۰۰).
تاثیر استخراج رمزارز بر قطعی برق
از سوی دیگر صنعت برق کشور همه ساله در ماههای تابستان، ناتوانی و بیرمقی خود را با خاموشیهای گسترده نشان میدهد. نبود سرمایهگذاری کافی در این بخش، هدر رفتن تولیدات در شبکه توزیع و مصرف صنایع، کارخانهها و تأسیسات بزرگی که در اختیار خصولتیها، بنیادهای وابسته به سپاه و بیت خامنهای و دیگر باندهای حاکم بر کشور است، امکان چندانی برای استفاده مردم و بنگاههای ناتوان خصوصی باقی نمیگذارد. اما بهتازگی کارگزاران حکومتی و پاسدارانشان از تکنولوژی استخراج بیت کوین و ارزهای دیجیتالی بهره برده و به قیمت خاموشیهای گسترده برق، منبع تازهای برای کسب درآمدهای ارزی بهدست آوردهاند که باز ثمره آن را میتوان در ایجاد ثروتمندان حکومتی یافت که «فوربس» از آنها گزارش تهیه کرده است.
«قطعیهای مکرر برق از مباحث داغ این روزها است و برای این اتفاق از دلایلی چون کمبود سوخت، کمآبی تا مصرف بالای برق مزرعههای استخراج بیتکوین نام برده میشود. اما در میان همه عوامل، متهم ردیف اول، برای خاموشیها مزرعههای استخراج رمز ارز و بیت کوین در سراسر کشور مطرح میشود؛ زیرا استخراج صنعتی بیتکوین نیاز به دستگاههای ماینینگ صنعتی دارد که مستلزم مصرف شدید برق است. در یکی دو سال گذشته علاوه بر انعقاد قراردادهایی با دیگر کشورها در زمینه استخراج بیتکوین در ایران، بسیاری از بنگاهها و مراکز تولیدی هم بنا بر دلایل اقتصادی فعالیت خود را رها کرده و با هدف کسب درآمد بیشتر به عرصه استخراج بیت کوین روی آوردهاندند» (ایمنا۱۱خرداد۱۴۰۰)
«فوربس» به قطعی گسترده برق در برخی شهرهای ایران اشاره کرده و مینویسد حتی خاموشی زمستان پارسال در تهران نیز بهخاطر اوجگیری مصرف برق توسط ماینرها بود. دولت تاکنون ارقام متفاوتی از مصرف برق ماینرها اعلام کرده که بین ۶۰۰ تا ۲۰۰۰ مگاوات بوده است. این ارقام ۱ تا ۳درصد مصرف برق ایران را شامل میشود. این میزان از مصرف برق توسط ماینرها میتواند یک تا سه میلیارد دلار برای آنها درآمد داشته باشد. این گزارش میگوید، حدود ۷۲درصد از میلیونرهای ایران یعنی جمعیتی در حدود ۱۸۰هزار نفر، در بازار رمزارز سرمایهگذاری کردهاند.
حکومت الیگارشیهای میلیاردر
گزارش «فوربس» میگوید، میلیونرها در ایران مقام چهاردهم جهان و جایگاه نخست در خاورمیانه را تصاحب کردهاند. آن هم در شرایطی که تورم ۵۰درصدی سربازایستادن ندارد. مهم این است که پس از چهل سال حاکمیت آخوندهای دینفروش و پاسداران غارتگر، دیگر هیچکس از گزارش «فوربس» و دهها نمونه دیگر تعجبی نمیکند. اختلاف طبقاتی در ایران چنان دوقطبی شده است که باید سراغ طبقه متوسط را در تاریخ گذشته آن گرفت.
«دلیل افزایش تعداد میلیاردرهای ایرانی در سالهای اخیر کاملاً روشن است. الیگارشی داخل کشور یعنی گروه قلیلی که در قدرت نشستهاند و سیاستها را به نفع منافع خود تنظیم میکنند، عامل اصلی این موضوع هستند. این افراد از مریخ نیامدهاند، آنها داخل قدرت بوده و یا به نوعی به قدرت متصل هستند. متأسفانه نظام قدرت نیز برای این افراد تصمیم میگیرد نه برای مردم. از همین روی امروز با این بحران بزرگ روبهرو هستیم که از یکسو بیشترین تعداد ثروتمند منطقه در ایران است و از سویی بیشترین میزان فقر را داریم» (اسکناس ۱۰تیر۱۴۰۰).
حالا دیگر شنیدن و خواندن اینکه «با ادامه این روند، چنین جامعهیی چشمانداز روشنی نخواهد داشت و در کوتاهمدت با بیثباتی، ناآرامی، اعتراض و اعتصاب مواجه خواهد شد». امری معمول و جاری است. رسانههای حکومتی میگویند که «پروندههای قطوری برای شخصیتهای سیاسی وجود دارد که متأسفانه به تعطیلی رفته است و اقدام اساسی در این مورد صورت نگرفته است» (ایلنا۹تیر۱۴۰۰).
و تأکید میکنند «این الیگارشی با زد و بند، ثروتهای مردم را به بیرون از کشور منتقل کرده و هنوز هم چشم به تهمانده آن در نظام تصمیمگیریهای اساسی دارد».
در واقع، ایران حالا یک طبقه بسیار کوچک از «ابر ثروتمندان» دارد و یک طبقه بسیار بزرگ از «فقرای مطلق». بخش عمدهیی از این ثروتمندان به رانتهای اطلاعاتی دسترسی دارند و بیشترین سود را از افزایش انفجاری قیمتها در بورس و هر کالا و خدمات و منبع عمومی دیگر کسب کردهاند.
گزارش «فوربس» میگوید اقدامات دولت ایران به رشد این گروه کمک کرده است: دولت ایران، پیش از این یک درصد از ذخایر «صندوق توسعه ملی» را به بورس تهران تزریق کرده و در مرحله بعد هم، همین چند ماه پیش، حدود ۵۹۵میلیون دلار (معادل حدود ۱۳هزار میلیارد تومان) به بازار سرمایه ایران تزریق کرد که موجب رشد جهشی بازدهی در بازار سرمایه ایران شد.
این در حالی است که بر اساس گزارشهای رسمیِ اخیر، نرخ فقر در ایران به شکلی فزاینده رشد پیدا کرده و اکنون، حدود ۶۰درصد از جمعیت ایران، زیر «خط فقر نسبی» زندگی میکنند. رئیس مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی، از آمار تکاندهنده فقر مطلق در ایران رونمایی کرد و گفت در طول سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸، شاخص «خط فقر مطلق» در ایران به ۳۰درصد رسیده است.
بر اساس تعاریف سازمان ملل متحد، درآمد کمتر از روزانه ۲.۲ دلار بهمعنی این است که فرد زیر خط فقر مطلق زندگی میکند و نمیتواند نیازهای اساسیِ زندگی خود را تأمین کند. با نرخ دلار ۲۵هزار تومانی، این مبلغ معادل درآمد روزانه ۵۵هزار تومانی به ازای هر نفر و ماهانه یک میلیون ۶۵۰هزار تومانی به ازای هر نفر است.
«به این ترتیب، یک خانوار ۴نفره، برای آن که با معیارهای قاره آفریقا، بالای خط فقر زندگی کند، باید ماهانه دست کم حدود ۶میلیون و ۶۰۰هزار تومان درآمد داشته باشد. اگر حدود ۳۰درصد از جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق قرار داشته باشند، یعنی حدود ۲۵میلیون ایرانی کمتر از این میزان درآمد دارند و از منظر سازمان ملل، فرقی با فقرایِ آنگولا یا بورکینافاسو ندارند» (فرارو ۱۰تیر۱۴۰۰).
خشم انفجاری
این وضعیت بهغایت بحرانی و فاصله عمیق طبقاتی که عده معدودی وابسته به باندهای قدرت همه چیز دارند ولی میلیونها مردم حتی محتاج نان شبشان هستند، باعث شده که عناصر رژیم در وحشت از نفرت انفجاری مردم مستمراً هشدار بدهند: «اگر سیاستمداران و مدیران دولتی زودتر به این معضل خاتمه ندهند و در پی یافتن راهی برای رساندن تعادل اقتصادی در جامعه نباشند، بهزودی با اجتماعی مواجه میشویم که چون انبار باروت از خشم و سرخوردگی و ناامیدی به انفجار میرسد» (خبر جنوب ۱۰تیر۱۴۰۰)