۲۶تیر۱۴۰۰
تظاهرات علیه بیآبی در خوزستان
کارشناسان حکومتی اذعان میکنند میانگین سرانه قدرت خرید مردم بطور مستمر در حال کاهش و همزمان ضریب جینی که بیانگر افزایش نابرابری و شکاف طبقاتی است در حال افزایش است و در نتیجه باعث فقر مفرط دهکهای پایین جامعه شده، و ج۹دهک جامعه زیر خط فقر قرار گرفتهاند ضمن اینکه نرخ فقر مطلق نیز بهطور مستمر در حال افزایش است.
در این رابطه روزنامه حکومتی همدلی در مطلبی با عنوان «صفآرایی رنج» در وحشت از خشم مردم نوشت: «صفبندی آدمها کالا محور شده است. آنکه فقیرتر است و خدمات شهری ندارد وسعش به گوشت و مرغ که نمیرسد بنابراین در صف آب و گاز میایستد، او که جزو طبقه متوسط شهری است میرود در صف مرغ و روغن، و توانمند اقتصادی یا کسی که دستش به دهنش میرسد صف واکسن را انتخاب میکند یا در صف تهیه بلیت برای عزیمت به دیگر کشورهای همسایه قرار میگیرد تا برچسب توریست سلامت بهخودش ببیند، البته از ما بهترهایی هم هستند که صف آنها فرق دارد، آنها بهجای گوشت و مرغ، کالا و واکسن در صف قدرت ایستادهاند تا نوبتشان برسد، بههر صورت صف هست، اما بسته به جایگاه اقتصادی و طبقه اجتماعی سیاسی افراد فرق دارد، آنکه بامش بیشتر در صفهای شیکتر میایستد و آنکه از دار دنیا چیزی ندارد در صف مایحتاج و آب و نان، وقت خود را میگذراند. این همان نظام عدم توزیع منصفانه ثروت، خدمات و قدرت است، جاییکه آدمها باید با یکدیگر تفاوت داشته باشند تا همچنان این چرخه معیوب به گردش خود ادامه دهد. فقیر فقیرتر، ثروتمند ثروتمندتر، و فرد دارای قدرت قدرتمندتر شود. اما این نابرابری تاوان دارد» (همدلی ۲۰تیر ۱۴۰۰).
آری، نابرابر تاوان دارد، آن هم تاوانی سخت از جانب مردمی که نفرتشان نسبت به رژیم روزبه روزافزونتر و غیرقابل مهارتر میشود، نفرتی که رسانهها و مهرههای حکومتی از آن با عنوان «کاهش اعتماد مردم» نام میبرند و احیای آنرا دشوار و حتی غیرممکن مینامند
رونامه جوان وابسته به سپاه پاسداران نوشت «: آنچه بدیهی است به واسطه عملکرد در حوزههای مورد اشاره اعتماد عمومی جامعه بهشدت مورد تهدید قرار گرفته است تا جایی که غربیها و شبکه گسترده اپوزیسیون تلاش میکنند اینگونه القا کنند که اعتماد مردم به اصل نظام به پایینترین سطح ممکن رسیده است و دولت سیزدهم نیز نمیتواند تأثیر آنچنانی در بهبود فضای حاکم بر جامعه در جهت تقویت روابط مردم با حاکمیت بردارد» (جوان ۲۴تیر ۱۴۰۰).
مهمترین مشکل و چالشی که رژیم برای مردم ایجاد کرده و بقیه مشکلات آنها نیز از آن ناشی میشود سلب آزادی از آنها و اعمال انواع فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر آنهاست.
رژیمی که یک پای موجودیتش سرکوب است هرگز نمیتواند با این مؤلفه خداحافظی کند چرا که حکم مرگ خود را به دست خودش امضا کرده است.
اما متقابلا واقعیتی در صحنه شهرها و کف خیابانها از اعترضات گسترده اقشار مختلف مردم در جریان است که روزنامه حکومتی همدلی اسمش را «شورشهای شهری» میگذارد. واقعیتی که باعث شده روزنامه حکومتی آرمان ۱۹تیر ۱۴۰۰ هشار بدهد و نهیب بزند که «باور ندارید که جامعه در حال انفجار است».
این روزنامه در همین رابطه وضعیت را اینطور توصیف میکند: «در شرایـط کنـونی اغلب کارگــران در وضعیت نامنـاسب اقتصــادی زنــدگـــی میکنند و بسیاری از مغازهداران با رکود مشتری مواجه هستند. از سوی دیگر بیکاری روزبهروز در جامعه در حال افزایش است. وضعیــت به شکـلی شـده کــــه شرکتهای خصوصی یا بهحالت نیمهتعطیل درآمدهاند یا اینکه مجبور شدهاند کارکنان خود را اخراج کنند. در نتیجه گرانیهای اخیـر جامعـه را عصبـی کــرده و جامعه در آستانه در یک انفجار جمعیتی قرار گرفته است».
منظور از «انفجار جمعیتی» مردم کاملاً روشن و اذعان به این است که شرایط عینی برای قیام و انفجار اجتماعی آماده است.
قیام و انفجار ارتش گرسنگان و بیکاران و تشنگان که تردیدی در تحقق آن نیست و همهٔ وحشت مهرهها و رسانههای رژیم در همین واقعیت محتوم نهفته است.