۲۱تیر۱۴۰۰
گردهمایی جهانی ایران آزاد
اجلاس جهانی ایران آزاد در اشرف۳ دستآوردهای جدی بسیاری داشت. دستآوردهایی که پروژههای شیطانسازانهٔ اطلاعات آخوندی را خاکستر کرد و دود آن را به هوا فرستاد؛ مانند:
«مجاهدین در داخل ایران پایگاه اجتماعی ندارند».!
«حاکمیت دینی آلترناتیو ندارد. اگر این رژیم سقوط کند، ایران دچار هرج و مرج میشود»!
«مردم ایران، همین رژیم را به مجاهدین ترجیح میدهند».!
و...
ابلیس عمامهدار با شگردهای شیطانسازانهٔ تلاش میکرد اینطور القاء کند که این لاطائلات برخاسته از متن جامعهٔ ایران است؛ اما اکنون دیگر حقانیت آنچه مقاومت ایران میگفت بر همه روشن است که منبع تولید این پروپاگاندا اتاقفکرهای وزارت اطلاعات است و از زیر عمامهٔ خامنهای درمیآید.
هر ایرانی که موفق شد اختناق اینترنتی اعمال شده از سوی سایبری نظام را بشکافد و به این گردهمایی وصل شود، با دیدن صحنههای اجلاس جهانی ایران آزاد، پی به بطلان بافتههای استبداد دینی برد و آنها را به پشیزی نخرید.
این اجلاس صحنهٔ بروز مؤلفههای قدرت هماورد نظام ولایت فقیه در جنبههای مختلف بود. از جمله این مؤلفهها میتوان از موارد زیر نام برد.
ـ صلابت و استحکام تشکیلاتی
همه میدانند راهاندازی، اداره و استمرار چنین اجلاسی با نظم و ترتیب خیرهکنندهٔ آن لازم است کار یک دولت مدرن با امکانات فراوان باشد. این مهم از قوارهٔ یک اپوزیسیون در تبعید فراتر است. شاهد عینی برای چنین ادعایی آن است که تاکنون جز مجاهدین و هواداران و پشتیبانانشان جریان دیگری نتوانسته است به آن مبادرت نماید. وصل ۵۰۰۰۰نقطه به هم در ۱۰۵کشور، از سوی یک اپوزیسیون، رکوردی است که باید آن را در کتاب گینس ثبت کرد.
این اقدام عظیم بهدلیل برخورداری از یک تشکیلات قوی با زیرساختهای مستحکم ممکن شده است. شناژهای این تشکیلات نه متریال یا بتون بلکه ارادههای خللناپذیر و فداکاریهای انسانی است. شناژهایی جاندار که تمام پیها و فونداسیونهای این ساختمان را به هم پیوند داده است و آن را قادر کرده است تا در سهمگینترین سونامیها دوام بیاورد.
ـ پایگاه گستردهٔ اجتماعی با ریشههای عمیق در داخل ایران
در یک جامعهٔ اختناقزده هرگز نمیتوان برآوردی از پایگاه اجتماعی یک اپوزیسیون بهدست آورد. دلیل آن هم ساده است. کسی در علن نمیتواند نام مجاهدین را نمیبرد؛ مگر تبعات آن را به جان بخرد؛ وانگهی هواداران و پشتیبانان این مقاومت در روز روشن و در خیابانهای ایران نمیآیند خود را جار بزنند. پایگاه واقعی این جنبش را باید در ریسکپذیری زنان و مردان شجاعی دید که از داخل ایران با گردهمایی جهانی ایران آزاد تماس زنده گرفتند و برای ادامهٔ نبرد اعلام آمادگی کردند.
ـ اعتبار و شناختهشدگی بینالمللی
از دیگر مؤلفههای قدرت مقاومت ایران، دیپلماسی انقلابی آن است. این دیپلماسی با اتکا به حقانیت و توان تأثیرگذاری عمیق توانسته است لشگری از وجدانهای جهانی را به پشتیبانی از آرمان آزادی مردم ایران برانگیزاند. تنوعی خیرهکننده از گرایشهای گوناگون سیاسی و پلتفرمهای مختلف و گاه متضاد با هم در زیر چتر حمایت از این مقاومت گردآمدهاند. در کانون حمایت آنان، آرمان انسانی و توان الهامبخشی خانم مریم رجوی قرار دارد.
این حمایتها چون خاری سوزان در چشم خامنهای فرو رفته است و میرود. اینبار نتوانست در ظاهر هم که شده، سوزش آن را کتمان کند یا ناچیز جلوه دهد. احضار سراسمیهٔ سفیر اسلونی به وزارتخارجهٔ آخوندی و دخیل بستن سر و پا برهنهٔ ظریف به جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیهٔ اروپا، بخشهای علنی واکنشهای هیستریک و هراسان خامنهای به گردهمایی سالیانهٔ مجاهدین است.
***
برآیند این سه مؤلفه از هماکنون، مانند پتکی مهیب بر سر استبداد دینی آوار شده است. گاوگیجگی آخوندی در قبال گردهمایی سالیانهٔ مقاومت ایران را باید در این رابطه تفسیر کرد. بهنظر میرسد تولید پروپاگاندا در سایزهای قبلی دیگر دردی از این رژیم علاج نمیکند و باید به چارهٔ دیگری متوسل شود.