برگزاری گردهمایی جهانی ایران آزاد
مجاهدین و مقاومت ایران سه روز گردهمایی داشتند. از هر نقطهٔ دنیا شخصیتهای سرشناس در گردهمایی آنها سخنرانی کردند. آنها در برابر چشمان جهان و بهطور خاص مردم ایران رژه رفتند. در قامت یک دولت در تبعید توانستند توانمندی خود را برای سرنگونی به نمایش بگذارند.
این رژهٔ چشمگیر جیغ بنفش خامنهای و گماشتگان او و نیز روزنامههای زنجیرهیی حکومتی را به آسمان رساند.
یکی از آنها را با هم میخوانیم.
« (مجاهدین خلق) خیلی راحت در اروپا گردهمایی چند روزه برگزار میکنند و برای (نظام) خط و نشان میکشند ولی دولت ما کاملاً خنثی است و هیچ کاری با کشورهای اروپایی که به (مجاهدین) میدان دادهاند ندارد» (کیهان. ۲۲تیر۱۴۰۰).
***
این بارزترین علامت استیصال نظام وحشی آدمخواران از وضعیت موجود است؛ وضعیتی که در آن دیگر استبداد دینی تعیینکنندهٔ سرنوشت ایران و ایرانی نیست. بلکه عنصر تعیینکننده مردم و مقاومت آنها هستند.
سوزنامهٔ کیهان، اعترافی است آشکار به این واقعیت که گردهمایی جهانی ایران آزاد موفق بود و به اهداف خود رسید. علامت این موفقیت، رسیدهایی است که از طرف حکومت به آن داده میشود.
این گردهمایی به مردم ایران پیام داد که آنها یک جایگزین سیاسی و دمکراتیک دارند که دارای نیروهای متشکل و حرفهیی است، تشکیلات و سازمان و برنامه دارد. رهبری شناختهشده و امتحان پس داده دارد. تصمیمگیریهای خود را برای جنبش در یک پارلمان سیاسی انجام میدهد که مرکب از سازمانها و شخصیتهای سرنگونیطلب و جمهوریخواه است. در داخل ایران از کانونهای شورشی برخوردار است و میتواند قیامهای آتی را راهاندازی و هدایت نماید.
گردهمایی جهانی ایران آزاد این پیام را مخابره کرد که یک جمهوری دمکراتیک بر اساس جدایی دین از دولت در دسترس است و میتوان با همبستگی و اعمال ارادهٔ ملی آن را محقق کرد.
گردهمایی جهانی ایران آزاد، صحنهٔ رشتههای ارتباط را به اشرف۳ وصل کرد. اشرف۳ قلب تپندهٔ این مقاومت است. کانون الهامبخش قیام و سرنگونی است. آیا گویاتر از این میشد این پیام را به جامعهٔ انفجاری ایران رساند و به آنها گفت راه سرنگونی از این طریق میگذرد و کانونهای قهرمان شورشی به آن قیام کردهاند.
شرکت شخصیتهای سرشناس سیاسی از کشورهای مختلف این پیام را مخابره کرد که دیگر تاریخ مصرف سیاست استمالت از یک استبداد فرتوت به پایان رسیده است.
سخنان ماتئو رنتزی نخستوزیر ایتالیا (۲۰۱۶) در سومین روز گردهمایی اشارتی گویا به شکست فاحش این سیاست است.
«من بهعنوان عضوی از جی ۷ به جهان سفر کردم و برای رسیدن به یک توافق علیه برنامه اتمی رژیم ایران و تنشهایی که ایجاد کرده اقدام کردم اما شکست خوردیم چرا که نتوانستیم به تغییر در ایران برسیم. من اکنون این را بهرسمیت میشناسم که بدون یک پیام روشن علیه حکومت و دیکتاتوری مذهبی در ایران امکان ندارد که بشود یک فصل جدیدی برای آزادی و ارزشها در جهان بنویسیم بنابراین تنها راهی که اتحادیه اروپا بتواند پیش برود این است که درس بگیرد از اشتباهات گذشته چرا که ما خیلی تلاش کردیم که به توافق برسیم و از هیچ چیز کوتاهی نکردیم ولی غیرممکن بود. من میخواهم به شما مبارزین و جنگجویان برای آزادی ایران که به ما گفتید که این غیرممکن است و این کار را نکنید و نمیتوانید به نتیجه برسید ولی ما تلاش کردیم و شکست خوردیم».
از این منظر اگر یکبار دیگر نوشتهٔ کیهان را بخوانیم. به این واقعیت پی خواهیم برد که نه اروپا دیگر میتواند با فاشیسم دینی مماشات پیشه کند، نه در پیکرهٔ این نظام نقطهٔ اتکایی برای این سیاست وجود دارد که بتوان بر آن آویخت. همهچیز اکنون گویای دوران پایانی عمر هیولاست.
این مهمترین پیامی بود که گردهمایی از خود ساطع کرد و دشمن نیز با ادبیات خاص خود به آن رسید داد.
آری، «ارادهٔ مردم ایران این است که دیکتاتوری دینی ولایت فقیه، چه با اتمی، چه بیاتمی در هر حال سرنگون شود و سرنگون خواهد شد».