۲۳خرداد۱۴۰۰گسترش فقر و حاشیه نشینی در حاکمیت آخوندها
آخرین مناظره کاندیداهای نمایش انتخابات رژیم آخوندی برگزار شد. دغدغههای مردم گفته شد و برایش خروار راهحل داده شد! و فقط مانده روز فردای انتخابات که بهترین هایش توسط رئیسی اجرا شود! و فساد و رانتخواری برچیده گردد و تورم و رکود و بیکاری به افسانهها بپیوندند.
راهبرد گمشده اقتصاد ایران
از روز نخست غصب حق حاکمیت مردم ایران بهدست خمینی و اعوان و انصارش، همگان به چشم دیدند هیچ طرح و برنامهای برای رشد و شکوفایی ایران در ذهن و ضمیر شان نبود و تنها به فکر غارت منابعی بودند که در زیر خاک ایران نهفته بود و با فروش آنها و به جیب زدن منافع این خام فروشیها، گروههای نیابتی پرورش دادند و بمب و موشک ساختند و جنگافروزی را توسعه دادند و... البته لازمه همه اینها هم سرکوب بهترین نیروها و رشیدترین فرزندان این سرزمین بود. رئیسی جلاد هم نماینده چنین مهرههای در این رژیم، اکنون آمده است که کار ناتمام گذشته را به اتمام برساند.
اقتصاددانان حکومتی اقتصادی بارها گفتهاند، یکی از نشانههایی که این رژیم را معرفی میکند، نبود راهبرد مشخص در اقتصاد است. امروز و پس از نزدیک به نیم قرن از سلطه حاکمان جور در ایران «مشخص نیست ساختار اقتصادی کشور ما دولتی، نیمه دولتی، خصوصی، تعاونی، متمرکز یا... است. بدرستی معلوم نیست در عرصه اقتصاد از کدام مکتب الگو میگیریم» (تجارت۱۹خرداد۱۴۰۰).
ناتوان از ارایه چشمانداز
عباس عبدی مهره باند مغلوب نظام میگوید چشمه ایدهپردازی مهرههای فاسد و چپاولگر نظام خشک شده است و آبی از آن در نمیآید!
«حتی با افزایش تعداد نامزدهای انتخاباتی کار فروبسته مشارکت انتخاباتی گشوده نمیشد... علت این را خشک شدن چشمه ایدهپردازی و امیدآفرینی دانستم. مسأله اصلی نازایی فکری و ناتوانی در گشودن چشماندازی امیدبخش است. هنگامی که به همه گرایشهای فکری جامعه ایران نگاه میکنیم به این نتیجه میرسیم که هیچکدام چشماندازی امیدبخش را نوید نمیدهند» (اعتماد۲۲خرداد۱۴۰۰).
هفت دکان دو نبش، بدون یک کالای تازه
آن دلسوز دیگر نظام ولایت هم میگوید مردم حتی دیگر به مناظره حضرات گوش نمیدهند چرا که جز پوشال دیدن و دروغ شنیدن چیزی بهدست نمیآورند.
«برخی نظرسنجیها نشان میدهد اکثریت شهروندان ایرانی نخواستهاند حتی سخنان آنها را در مناظرهها بشنوند. یک دلیل اصلی و انکارناشدنی این سردی نسبی و آتش برنخاسته برای کشاندن شهروندان شاید این است که این مبارزان راه پاستور هیچ کالای تازهیی برای بازارگرمی عرضه نکردهاند. واقعیت تلخ این است که بهتر شدن روزگار کسبوکار شهروندان و بیرون کشیدن ایران از گرداب دهشتناک سقوط اقتصادی با این شعارها و گرایشهایی که در میدان مبارزه داده میشود ناممکن است» (جهان صنعت۲۲خرداد۱۴۰۰).
اعتراف به عبور متفرعنانه از مطالبات ۶۵درصد از جمعیت کشور!
از انتظار داشتن الگو و طرح و برنامه از آخوندهای مرتجع و پاسداران غارتگرشان قطعاً انتظار بیهودهای است، اما حتی همان شعارهای عوافریبانهای هم که بهعنوان دغدغههای مردم میدهند و مناظره برایش میگذارند چنان رسواست که خودیهای نظام هم صدایشان در آمده است که کارگران چه شدند؟ چرا هیچکدام از بازیگران منصوب شده برای نمایش انتخابات قلابی حاضر نشدند کلمهای از مطالبات طبقهٔ کارگر و زحمتکشان بگویند؟ «خیلی ساده از کنار مطالبات نزدیک به ۶۰ یا ۶۵درصد از جمعیت کشور، بدون اعتنا و متفرعنانه عبور کردند» (اقتصاد مردم۱۹خرداد۱۴۰۰).
بیش از ۱۴میلیون کارگر شاغل و نزدیک ۴میلیون بازنشسته و مستمریبگیر که با احتساب خانوادههایشان، نزدیک به ۴۶میلیون نفر هستند. اینان جزو سیلزدگان سیاستگذاریهای کلان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هستند. در عوض تا بخواهید نمایندگان حجرههای رانتخواری و تبانی و لابیهای پشت درب کمیسیونهای مجلس و اتاق وزیر و نهادهای غارتگر پاسداران... مشغول خط و نشان کشیدن برای همدیگر در مناظرههای پوشالی هستند.
بازی با یارانههای بیحاصل
تازه این در حالی است که روزگاری پول مفت نفت و گاز را بین باندها و مافیای خودی پخش میکردند و اگر چیزی باقی میماند بهعنوان صدقه و یارانه و بسته مواد غذایی حاج قاسم و... بین بخشی از گرسنگان پخش میکردند و فیلم و گزارش از آن تهیه میکردند اما حالا تق آن هم درآمده و معلوم شده که اگر یک ریالی میدادند، دو ریال از جیب مردم برمی داشتند. «اغلب حمایتهای معیشتی صورت گرفته از اقشار ضعیف مانند یارانه نقدی، کمک معیشتی و... در این سالها، تورمزا بوده و به فرض حمایت ۲۰درصدی، ۵۰درصد بر تورم بر معیشتشان تحمیل کردهاند» (قدس۱۹خرداد۱۴۰۰)
حسین راغفر از کارشناسان حکومتی اقتصاد میگوید یارانهها و حمایتها از ابتدا مشکل داشت و بسیاری از جمله خود بنده نسبت به آثار تورمیاش هشدار دادیم و گفتیم مضراتش بیش از منافع است. با این وجود محاسبات ما و احساس عمومی خودم نشان میدهد حدود ۴۵درصد جمعیت ایران فقیر هستند.
یارانه دو دلاری!
فقر و ناداری مردم ایران حتی با وجود یارانهای که بهقول حضرات مضراتش بیشتر از منافع آن میباشد و امروزه کاندیداهای نمایش انتخابات با رقم و عددهای فریبکارانه با آن بازی میکنند، از حیز انتفاع نیز خارج گردیده است بهنحوی که یکی از دست اندکاران اقتصادی در رژیم میگوید: «این وعدههایی که در مورد افزایش میزان یارانه نقدی و غیره داده میشود اگر تورم کنترل نشود نمیتواند افت ارزش پول را پوشش دهد. سال۹۰، یارانه ۴۵هزار تومانی معادل ۴۵دلار بود اما الآن ۴۵هزار تومان کمتر از ۲دلار است. در واقع تورم ارزش آن را از بین برده است» (ایلنا۲۲خرداد۱۴۰۰).
سه تهدید سال۱۴۰۰ برای رژیم آخوندی
از فردای به قدرت رسیدن رئیسی در منصب رئیس جمهوری رژیم آخوندی، طوفانهای مهیبتری برخواهند خاست بهنحوی که دیگر نمیتوان این باند و آن مهرهٔ امتحان پس داده و رفوزه شده را مقصر جلوه داد. حالا کارگزار جدید عمود خیمه میماند و آواری از خرابیها و فسادها و سیاهیهایی یک رژیم ارتجاعی و غارتگر که خودش یکی از عاملان اصلی ان است.
یک تحلیگر اقتصادی در این باره میگوید کشور در حالی وارد سال۱۴۰۰ شده است که با سه تهدید بسیار جدی مواجه است:
۱-رشد منفی اقتصادی و تلاطمات شدید اقتصاد کلان دهه گذشته که باعث افزایش فقر و نابرابری و فعال شدن بسیاری از گسلهای اجتماعی شده است.
۲- (تحولات بازار نفت) عملاً ایران را به یک بازیگر کم اهمیت در بازار انرژی جهانی تبدیل کرده است.
۳- بحرانهای محیطزیستی بهخصوص مسأله آب و کیفیت هوا تبدیل به جدیترین بحران پیشروی سرزمین ایران در دهه پیشرو شده است» (دنیای اقتصاد۱۷ خرداد ۱۴۰۰).
و ایکاش! تهدیدات رژیم آخوندی همین سه تا یا شش تا و چندین چند تای دیگر بود و چه بسا میتوانست با غارت تتمه ذخایر و داشتههای به چنگ آوردهاش روزگار را بگذراند؛ اما حجم خرابیها و عمق گسلها و پایان اندوختهها، دیگر رمقی برایش باقی نگذاشته است. با این همه در برابرش یک ارتش عظیم گرسنگان و جان به لب رسیدگان از جوانان و نیروهای عاصی و شورشگر را میبیند که کمر به ریشهکنی درخت خبیثه جور و ستم بستهاند...
آری؛
گیرم که در باورتان به خاک نشستهام
و ساقههای جوانم از ضربههای تبرهایتان زخم دار است
با ریشه چه میکنید؟
گیرم که میکشید
گیرم که می برید
گیرم که میزنید
با رویش ناگزیر جوانهها چه میکنید؟